یادداشتی در روزنامه هیل از پیتر هیوسی، مدیر مطالعات بازدارندگی استراتژیک در «انستیتو مطالعات هوافضا در انجمن نیروی هوایی»
آمریکایی ها خیلی مشتاق از پا در آوردن اژدها نیستند. از این رو، تلاش های ضد تروریسم ارتش ایالات متحده علیه فعالیت های ایران در یمن، سوریه و عراق عمدتا اموری محلی با حمایت رو به نزول آمریکا خواهد بود.
با وجود استقرار نیروهای بازدارنده مانند سیستم های پیشرفته دفاع موشکی و نیروی دریایی در خلیج فارس، ایالات متحده و متحدانش لازم است از تمام توان سیاسی، اقتصادی، دیپلماتیک و بازرگانی شان برای کمک به مردم ایران در پایین کشاندن رژیم استفاده کنند.
نشانه های چنین سیاستی امیدوار کننده است. پرزیدنت ترامپ ائتلافی نوظهور شامل مصر، اسرائیل و عربستان سعودی برای مقابله با ایران تشکیل داده است. ائتلاف سعودی به سرعت در حال از کار انداختن حوثی های مورد حمایت مالی و تسلیحاتی ایران در یمن است؛ داعش عمدتا توسط نیروهای آمریکا و متحدان نابود شده است؛ و اسرائیل و آمریکا اهداف کلیدی نظامی ایران در سوریه را نابود می کنند.
ایران دموکراسی حقیقی نیست. میانه رویی در ایران در قدرت نیست. تهران در پی همراهی با غرب نیست و رژیم از عزم خود برای دستیابی به جنگ افزار هسته ای دست برنداشته است.
منتقدان سیاست جدید دولت آمریکا می گویند پیشنهاد تغییر رژیم یک رویا است و باید از آن دست کشید. دیگران هشدار می دهند که مبلغان تغییر رژیم به کاخ سفید بازگشته اند.
عدم مداخله ممکن است جذاب به نظر برسد. اما اگر ایران در هژمونی بر منطقه موفق شد و خلاء ناشی از خروج کامل ما از منطقه را پر کرد، چه باید کرد؟
چنین فرصتی از ایران یک بازیگر کلیدی با قدرت تولید بخش عمده ای از نفت و گاز جهان خواهد ساخت و به ملاها اهرم اقتصادی در برابر تمام کشورهای صنعتی می دهد.
انتخاب پیش روی آمریکا و متحدانش ساده است، حمایت از مردم ایران برای پایان دادن به استیلای ملاها یا مشاهده هژمونی آن ها در خاورمیانه در تقابل با تمام منافع جمعی و امنیتی ما.