یادداشتی در «یو اس ای تودی» از جیمز رابینز، مدرس پیشین دانشگاه دفاع ملی و دانشگاه تفنگداران دریایی آمریکا و دستیار ویژه وزیر دفاع در دولت جرج بوش
جنگ لفظی میان رهبران آمریکا و ایران به معنای مرگ دیپلماسی نیست. ما پیش از ملاقات با رهبران کره شمالی شاهد همین تهدیدهای متقابل بودیم. در جریان مذاکرات دولت اوباما با ایران هم ملاها نسبت به موفقیت آن تلاش ها ابراز تردید می کردند.
ایران ممکن است فعلا به لفاظی ادامه بدهد، اما با ادامه گزندگی تحریم ها رژیم با انتخابی سخت روبرو خواهد بود: مذاکره یا تشدید تنش؟
تشدید تنش اشتباه خواهد بود. اگر ایران تصمیم به بستن تنگه هرمز بگیرد. واکنش نظامی آمریکا تنها به بازگشایی آن تنگه محدود نخواهد بود. هواپیماها و پایگاه های ایران محو خواهند شد. هر گونه موشک زمین به دریای ایران نابود می شود. این حمله ای برای اشغال نخواهد بود ولی قابلیت های نظامی ایران به شکلی چشمگیر تقلیل پیدا می کند.
ایران می تواند همان طور که در سال ۱۹۸۰ در لبنان عمل کرد، علیه آمریکا وارد جنگی غیرمتعارف شده و دست به حملات تروریستی و آدم ربایی بزند. حملات سایبری و دیگر عملیات مختل کننده علیه اقتصاد ایالات متحده هم در دستور کار آن ها خواهد بود. اما ایران نمی تواند تسلط آمریکا در این تقابل را به چالش بکشد. ایران ممکن است در واکنش به دور فعلی جنگ اقتصادی اصطکاک هایی پدید بیاورد، اما جنگ تمام عیار برایش هزینه های سنگینی خواهد داشت.
امید که جنگ توییتری به جنگ واقعی بدل نشود و صرفا موضع گیری های دراماتیک متقابل دیپلماتیک باشد. اما ایران باید بداند که پرزیدنت ترامپ واقعا ترجیح می دهد با ایران بر سر یک توافق جامع مذاکره کند تا مجبور به یک مواجهه نظامی در خلیج فارس شود. از سوی دیگر، اگر ملاها مصمم به توسل به مناقشه نظامی اند، فرصت خوبی برای انحراف از طیفی از مسائل سیاسی داخلی آمریکا خواهد بود. با نزدیک شدن به انتخابات میاندوره ای هیچ دموکراتی تمایلی به دفاع از رژیم ایران نخواهد داشت.