هنری کسینجر و جرج شولتز، در مقالهای با عنوان «توافق با ایران و تبعات آن» در روزنامه وال استریت ژورنال میگویند برای موفقیت دستیابی به توافق جامع هستهای با ایران، بر پایه چارچوب به دست آمده اخیر در لوزان، باید بین موافقان آن که معتقدند محدودیتهای بلندمدتی بر توان هستهای ایران اعمال میشود، و مخالفان که راستی آزمایی اجرای این محدودیتها و تاثیرات آنها بر تحولات منطقه را زیر سوال میبرند، مصالحهای صورت بگیرد.
این دو وزیر خارجه سابق آمریکا در این مقاله نوشتهاند که ایران تا امروز با زیر پا گذاشتن برخی از قطعنامههای سازمان ملل متحد و با استفاده از «دیپلماسی زیرکانه»، به حدود ۲۰ هزار دستگاه سانتریفیوژ دست پیدا کرد و زمان گریز اتمی خود را به حدود دو تا سه ماه رسانده است؛ اما با اجرای مفاد توافق جامع، این زمان در ۱۰ سال اول، به حداقل یک سال و در دهه پس از آن، کمی کوتاهتر خواهد شد.
به عقیده نویسندگان مقاله، کلید موفقیت توافق جامع هستهای با ایران، بستگی به میزان کارآمدی راستی آزمایی و نحوه اجرای توافق دارد. بنابراین در چند ماه آینده باید با دقت به این مسائل رسیدگی شود: یکی این که ایران دارای تاسیسات اتمی فراوانی است و پیشینه پنهانکاری و نقض توافقات قبلی را در کارنامه خود دارد، و دیگری نحوه رسیدگی به تخطی از توافق جامع و این که چه فرآیندی برای رسیدگی به این امر دیده شده است.
آقایان کسینجر و شولتز، از سوی دیگر دستیابی تفاهم بر سر چارچوب توافق جامع که روز سیزدهم فروردین ماه در شهر لوزان سوئیس صورت گرفت را با ارزش میدانند، چرا که معتقدند دستیابی به توافق نهایی، راهی برای کاهش و یا پایان دادن به تمایلات ضدغربی در ایران خواهد بود.
ایران کشوری با جمعیت جوان و تحصیلکرده است، با تاریخی غنی، که بازگشت آن به عنوان یک شریک برای آمریکا بسیار مهم است.