یادداشتی از برت استیونز در روزنامه نیویورک تایمز
دولت اوباما از ارائه توافق هسته ای ایران به کنگره به عنوان یک معاهده سرباز زد، زیرا می دانست هرگز نمی تواند دو سوم قانونگذاران سنا را با خود همراه کند. در زمان تصویب برجام، نظرسنجی پیو نشان می داد که تنها ۲۱ درصد از افکار عمومی از این توافق حمایت می کنند. «تصویب» توافق هسته ای علیه مخالفت اکثریت دو حزبی، با کمک ۴۲ سناتور دموکرات انجام گرفت که با اطاله کلام ادامه فعالیت مجلس را مختل می کردند.
جولیا فریفیلد، مدیرکل وقت امور قانونگذاری در وزارت خارجه آمریکا، در نوامبر ۲۰۱۵ در پاسخ به مایک پمپئو، قانونگذار وقت مجلس نمایندگان آمریکا، نوشته بود: «برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) یک معاهده یا یک توافق اجرایی و سندی امضاء شده نیست.» این پرسش مطرح می شود که آیا توافق هسته ای اصلا هیچ قدرت قانونی دارد.
برجام توافقی نوشته شده بر روی ماسه بود که با موج انتخابات بعد شسته شد.
در هفته های منتهی به تصمیم پرزیدنت ترامپ به ترک برجام، بعضی از همان ها که پیشتر ادعا می کردند توافق هسته ای بهترین امکان موجود بود، ناگهان خلاقیت نشان داده و راه هایی را برای اصلاح آن ارائه می دادند. این پیشنهادها شامل توافق هایی جانبی میان واشنگتن و پایتخت های اروپایی بر سر اعمال مجازات های شدیدتر در صورت ادامه آزمایش موشک های بالیستیک و ادامه رفتار خصمانه منطقه ای ایران بود.
اما مشکل این رویکرد این است که فقط به علائم مشکلی رسیدگی می کند که برجام خودش عامل عمده ایجاد آن است. برجام ممنوعیت آزمایش موشک های بالیستیک توسط سازمان ملل متحد را که بدون رضایت روسیه و چین در شورای امنیت قابل تغییر نیست، تضعیف کرده است.
لغو تحریم ها ناشی از برجام هم معضل دیگری است. هر گونه تلاش برای مقابله با ایران در منطقه در سوریه، یمن، لبنان و دیگر نقاط به معنای این است که ما عملا با همان نیروهایی می جنگیم که تقویت اش می کنیم.
تصمیم شجاعانه ترامپ به خروج از برجام اهمیت مساله را برای تهران روشن می کند. حال باید ببینیم، آیا دولت ترامپ قادر به ادامه راه است یا خیر.