خودگردانی، یعنی برخورداری مردم از توانایی استفاده از تمام ابزار لازم قدرت بدون مداخله قدرتی بالاتر که خود را نمیتواند کنترل کند، یک ارزش اساسی در ایالات متحده آمریکا است؛ همچنین در کانون اعلامیه استقلال قرار دارد که ۲۳۰ سال پیش امضا شد و ما امروز آن را جشن میگیریم.
توماس جفرسون، مولف اصلی آن سند، نوشت حکومت بر خود «جایگاهی جداگانه و برابر» است که یک ملت حق دارد بر اساس قوانین خداوند و طبیعت از آن برخوردار باشد؛ و آسان نیز بدست نیامد. تاریخ اولیه آمریکا پر از مناقشه با کشورهای دیگری که دولت جمهوری آنها را تهدید میکردند و همینطور در میان خود آمریکاییها بر سر شکل نهایی دولت بود. اما اعلامیه چارچوبی برای ملتی فراهم آورد که قرار بود دوام آورد و رشد کند و الهامبخش جنبشهای استقلالطلبانه مشابه در سراسر جهان باشد.
وقتی نخستین جنگ بین مستعمرههای بریتانیا و آمریکای شمالی در گرفت، کمتر کسی تصور میکرد ملت جدیدی بوجود آید، چه برسد از آن حمایت کند. مورخین یادآور میشوند حتی در حالی که آتش جنگ زبانه میکشید، مستعمرهها بر سرآینده عمیقاً اختلاف داشتند. تقریباً یک سوم به این عقیده رسیدند که به گسستگی کامل از بریتانیا نیاز است، یک سوم به تاج و تخت بریتانیا وفادار ماندند و یک سوم فقط میخواستند به حال خود رها شوند تا به خانوادهها و کارشان بپردازند.
۵۶ مردی که اعلامیه استقلال را در روز ۴ ژوئیه ۱۷۷۶ امضا کردند، نخستین کسانی بودند که رأی به استقلال دادند. همشهریهای آنها این گزینش، و این اصل را که دولت باید بر رضایت مردم استوار باشد، را تصویب کردند.
اما آن رویداد، که ما امروز سالگرد آن را جشن میگیریم، منحصر به آمریکاییها نیست. در قانون اساسی بسیاری از ملتها و در اعلامیه جهانی حقوق بشر سازمان ملل متحد که همه ما آن را به رسمیت میشناسیم، مجسم است. بنابراین، در این مفهوم، روز استقلال، جشن انسانیت مشترک ما است.