سرمقاله ای از هیات تحریریه روزنامه واشنگتن اگزمنر
وقتی کریستف کلمب برای نخستین بار به جزایر ناشناخته کارائیب پا گذاشت، هنری هفتم بر تخت سلطنت در انگلستان تکیه زده بود. نیکلاس کوپرنیک مردی جوان بود که در دانشگاه کراکوو تحصیل می کرد و دهه ها مانده بود تا او تئوری جهان به دور خورشید را منتشر کند. مارتین لوتر پسری ۹ ساله بود.
پادشاهی های کستیل و آراگون به تازگی از طریق ازدواج متحد شده و آن چه را که ما امروز اسپانیا می شناسیم، تشکیل داده بودند. مکاشفه کریستف کلمب به نمایندگی از تاج و تخت اسپانیا در این زمینه تاریخی انجام می گرفت. یکپارچگی که این سفر میان جهان کهن و جهان نوین به همراه آورد یکی از مهم ترین دستاوردهای هر انسان منفردی از آغاز دوران مدرن بوده است.
می توان در مورد این که کلمب آمریکا را کشف کرد یا نه بحث کرد. اما سفر او آن زمان در اروپا خبری بزرگ بود. حتی برای کلمب هم جای شگفتی بود و شاید او هرگز تشخیص نداد که در سواحل شرق آسیا پیاده نشده بود.
کلمب ظاهرا اهل جنوآ بود و آمریکایی های ایتالیایی تبار رایزنی زیادی کردند تا روز کلمب در آمریکا جشن گرفته شود. اما پیشینه او در هاله ای از رمز و راز است. پرتغالی ها هم درباره او اعادهایی دارند و حتی عده ای می گویند او به طور پنهانی یهودی بود.
در فضای سیاسی ناخوشایند امروز، تجلیل از کلمب برای بعضی مساله ای حساسیت برانگیز است. اما او نقشی فوق العاده مثبت در تاریخ بشریت داشته است. او در پیشبرد علوم و دانش بشری نقشی چشمگیر داشته و آشکارا جهانی را که امروز آمریکایی ها در آن زندگی می کنند شکل داد.
البته مستعمره داری آمریکا عواقبی ویرانگر برای بسیاری طی دهه ها و قرن ها داشت. اما عمده نتایج کشف آمریکا به دست اروپایی ها مثبت بوده است. دموکراسی، مسیحیت، انسانگرایی سکولار و حاکمیت قانون از آن جمله است.
تمدن اروپایی خود را در آمریکا بهتر پیدا کرد؛ قهرمان هایی مانند جرج واشنگتن و سیمون بولیوار پیشگام زایش دوباره آرمان های جمهوری بودند که به تمام جهان از جمله خود اروپا گسترش پیدا کرد.