یادداشتی از ریحان سلام در نشریه آتلانتیک
اگر چه بولتون اغلب ایدئولوگی سرسخت توصیف می شود، اما او خودش را عملگرایی بی باک می بیند که تمایل بسیاری به استفاده از ابزار دیپلماتیک برای پیشبرد منافع ایالات متحده دارد. اگر وجه عملگرای بولتون غالب شود، او در موقعیتی مناسب برای هدایت کاخ سفید به جهتی فراگیرتر و سازنده قرار خواهد داشت.
بولتون نویسنده ای پر کار بوده و از این منظر انتصاب اخیر او رویای یک ژورنالیست است. او از دهه هفتاد در ظرفیت های مختلف در دولت خدمت کرده و در مورد مسائل جنجالی نظر خود را عنوان کرده است. بولتون در دوره ای منتقد مداخلات بی پایان بود. او در سال ۱۹۹۴ در یادداشتی در «فارین افرز» دولت بیل کلینتون را برای سوء مدیریت در بحران سومالی مورد انتقاد شدید قرار داد.
او در دوره دولت بوش پدر و پسر هم مروج «چند جانبه گرایی قاطعانه» بود.
محکومیت توافق هسته ای ایران از منظر او را در نظر بگیرید. بولتون از آغاز شکل گیری ایده ی توافق هسته ای ایران اصرار داشت که چنین توافقی به جای مهار تلاش های آشوبگرانه تهران آن رژیم را تقویت خواهد کرد. بسیاری از ناظران صاحبنظر که زمانی نظری مثبت به برجام داشتند، از جمله عده ای در جناح چپ سیاسی، اکنون اذعان دارند که ماجراجویی های نظامی ایران از زمان امضای توافق هسته ای بدتر شده است. دشوار بتوان بدبینی بولتون را دست کم تا حدودی رد کرد.
البته هنوز روشن نیست که ابطال برجام بهترین گزینه ما باشد یا این که چشم انداز واقع بینانه ای در برابر سقوط جمهوری اسلامی پیش از چهلمین سالگردش وجود داشته باشد. امید می رود که بولتون روندی عملگرایانه را در پیش گرفته و اطمینان حاصل کند پیش از دست زدن به هر اقدام عجولانه ای ایالات متحده و متحدانش در بهترین موقعیت ممکن باشند.
بولتون برای موفقیت باید به یک بازی دوگانه دست بزند: او باید دشمنان خارجی اش را متقاعد کند همانقدر خطرناک است که در مصاحبه هایش در «فاکس نیوز» یا یادداشت هایش در «وال استریت جورنال» به نظر می رسد؛ در عین حال باید پشت درهای بسته صبورتر و زیرک تر از آن چه منتقدان داخلی اش انتظار دارند عمل کند. نحوه عمل او در مورد پرونده ایران شاخصی اولیه است که آیا به این توازن دست یافته است یا خیر.