لینکهای قابل دسترسی

خبر فوری
سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳ ایران ۰۰:۰۲

دهه ۱۹۲۰ آمریکا و روابط خارجیش


دهه ۱۹۲۰ برای آمریکا دهه ای آرام بود. این کشور در صلح به سر می برد و شهروندانش به طور متوالی سه رئیس جمهوری جمهوری خواه را برگزیده بوده اند. جمهوری خواهان به طور کلی بیشتر بر مسائل داخلی کشور تمرکز دارند تا به رابطه آمریکا با کشورهای دیگر. اما در این دهه آمریکا به یکی از قدرت های جهانی تبدیل شده و دیگر نمی تواند اهمیت رابطه بین المللی را نادیده بگیرد.

پیش از جنگ جهانی اول، سرمایه گذاری خارجی در آمریکا حدود ۳ میلیارد دلار بیش از سرمایه گذاری بود که آمریکاییان در کشورهای دیگر کرده بودند. اما پس از جنگ این روند تغییر کرد. در سال ۱۹۱۹ آمریکاییان حدود سه میلیارد دلار بیش از سرمایه گذاری خارجی در آمریکا، در کشورها دیگر سرمایه داشتند. روند افزایش سرمایه گذاری خارجی آمریکاییان در دهه ۱۹۲۰ ادامه داشت.

اما این تنها نشانه رشد قدرت اقتصادی آمریکا نبود. در پایان جنگ جهانی اول ایالات متحده، بزرگترین تولید کننده و ارائه خدمات در جهان محسوب می شد، هم از نظر میزان محصولات تولیدی و خدمات و هم بر اساس میانگین جمعیتی. میزان آهن، غذا، پارچه و ذغال سنگ آمریکا بیش از ثروتمندترین کشورهای جهان بود. در سال ۱۹۲۰ درآمد ملی آمریکا بیشتر از جمع درآمد بریتانیا، فرانسه، آلمان، ژاپن، کانادا و ۱۷ کشور کوچکتر بود. به زبان دیگر، آمریکا بزرگترین قدرت اقتصادی جهان شده بود.

قدرت اقتصادی آمریکا در دهه ۱۹۲۰ به سیاست این کشور در قبال اروپا شکل داد. یکی از مهمترین مسائل این دوران، کمک اقتصادی بود که آمریکا در دوران جنگ جهانی اول به اروپاییان کرده بود. ایالات متحده طی جنگ ۷ میلیارد دلار و اندکی پس از جنگ ۳ میلیارد دلار به کشورهای اروپایی قرض داده بود. این پول بیشتر صرف تجهیزات نظامی، غذا و دیگر احتیاجات اروپاییان شده بود.

ضرر انسانی و مالی کشورهای متحد طی جنگ بسیار بیش تر از آمریکا بود و پس از پایان جنگ این کشورها از آمریکا می خواستند، بدهی های آنها را ببخشد. فرانسه، بریتانیا و دیگر کشورهای متحد معتقد بودند آمریکا نباید از آنها انتظار پرداخت داشته باشد.

اما پرزیدنت کولیج Coolidge، رئیس جمهوری وقت آمریکا، معتقد بود این کشورها صرف نظر از ضربه اقتصادی شدیدی که متحمل شده اند، باید بدهی های خود را بپردازند. مردم آمریکا نیز متعقد بودند، قرض گرفتن به معنای این است که در نهایت، بدهی پس داده خواهد شد.

اروپا اما قادر به پرداخت نبود. در نهایت گروه بین المللی توانست قدم پیش گذاشته و به دست یابی توافق بین کشورهای درگیر کمک کند. به این ترتیب سیستمی برای کمک به بالا بردن ارزش پول آلمان و حفاظت از قرض های بین المللی تاسیس شد. بانکداران آمریکایی توافق کردند به آلمان مبلغی را قرض داده تا آن کشور بدهی های خود را پرداخت کند. کشورهای متحد نیز از این پول برای پرداخت بدهی های خود استفاده کردند.

از سوی دیگر مردم آمریکا اهمیت داشتن یک ارتش قدرتمند را درک نمی کردند، موضوعی که اهمیتش در سال های بعد روشن شد. پرزیدنت کولیج بودجه نظامی اندکی را از کنگره درخواست کرد. بسیاری از مقام های نظامی محافظه کار آمریکا نیز حاضر نبودند هزینه تجهیزات جدید، از هواپیما گرفته یا زیردریایی را توجیه کنند.

با اینکه برخی آمریکایی ها متوجه بودند که این کشور به یک قدرت جهانی تبدیل شده و می باید نیروی نظامی قدرتمند و مدرنی داشته باشد، بیشتر آنان تا سال ۱۹۴۱ و حمله ژاپن به پرل هاربر با هزینه های نظامی مخالف بودند.

آمریکا همچنین در دهه ۱۹۲۰ از به رسمیت شناختن دولت کمونیست مسکو سر باز زد. با این حال فعالیت های تجاری دو کشور در این دوره گسترش چشمگیری داشت. شرکت های آمریکایی بزرگی مانند جنرال الکتریک، دوپونت و RCA به دولت شوروی کمک فنی ارائه می دانند.

اما در دهه ۱۹۲۰ سیاست آمریکا نسبت به جامعه ملل تغییر چندانی نکرد. در سال ۱۹۱۹ سنا درخواست پرزیدنت ویلسون، رئیس جمهوری وقت را برای پیوستن به جامعه ملل رد کرد. با اینکه آمریکا به طور غیر رسمی وارد برخی فعالیت های این نهاد شد، اما عضو آن نشد.

دهه ۱۹۲۰ برای آمریکا دهه تغییر و گذار به دروان جدیدی محسوب می شود. بسیاری از آمریکاییان امیدوار بودند این کشور بتواند به سیاست خارجی سنتی خود که انزوا گرایی و درگیر نشدن در امور جهانی بود ادمه دهد. اما آمریکا دیگر نمی توانست از وقایع جهانی دور بایستد. این مطلب در سال های آینده، زمانی که اروپا درگیر فاشیسم و جنگی دیگر شد، روشن تر شد.

XS
SM
MD
LG