یک مرگ. یک لاپوشانی. یک مهاجر که در برانکس با سرنوشتی وحشتناک رو به رو میشود.
نویسنده: کرا فلدمن
این مطلب با همکاری پروپابلیکا (ProPublica)، که یک سازمان خبری مستقل غیرانتفاعی متعهد به روزنامهنگاری در زمینهٔ منافع عمومی است، گزارش شده است.
پیکر یک مرد جوان در وسط خیابان جروم در زیرگذر خط آهن دیده میشود. نور تابلوی آبی رنگ نئون بالای رستوران تعطیل شدهٔ «ال کاریده» این محل را روشن کرده است. یک کامیون حمل زباله وسط راه در این چهارراه متروک در برانکس متوقف شده است.
مندرجات این پرونده نشان میدهد که پرسنل فوریتهای پزشکی در ساعت ۵:۰۸ بامداد ۷ نوامبر سال ۲۰۱۷ به محل رسیدند و اعلام کردند که آن مرد جوان مرده است.
پلیس نیز به صحنه آمد. بنا بر سوابق و مصاحبههای موجود، افسران دور محل را نوار کشیدند و با راننده کامیون و دستیار او گفتوگو کردند. بنا به گزارش پلیس، رانندهٔ کامیون و دستیار او گفته بودند که فرد مقتول یک غریبه بود که بیدلیل به روی پادری سمت شاگرد کامیون پرید، دستش رها شد، و زیر کامیون رفت. در گزارش اولیه پلیس جای نام این مرد جوان خالی بود.
ظرف چند ساعت یک گزارشگر تلویزیون «نیوز ۱۲» برانکس گفت که همسایهها فکر کرده بودند که فرد قربانی «یک مرد بیخانمان بود که آنها قبلاً او را در این محل دیده بودند.» بعد از ظهر همان روز در روزنامهٔ دیلی نیوز از او به عنوان «یک مرد بی خانمان ماجراجو» یاد شده بود.
این کامیون حمل زباله متعلق به شرکت سنتیشن سالوج [Sanitation Salvage] بود که از بزرگترین شرکتهای حمل زباله در شهر نیویورک به شمار میآید. سرانجام یکی از سرپرستان این شرکت به محل آمد تا کامیون را تحویل گرفته و آن را به محوطهٔ شرکت بازگرداند. بنا بر آن چه که کارگران دربارهٔ رویدادهای آن شب گفتهاند، این کامیون بیدرنگ و بدون این که حتی تمیز شود، بار دیگر برای کار به خیابانها فرستاده شده بود.
در دو مایلی جنوب محل این حادثه و در یک آپارتمان در بولوار گرند کانکورس در برانکس، مادری چشمبهراه پسرش بود. هادیاتو بری، یک مهاجر گینهای، به امید فراهم آوردن یک زندگی بهتر برای خانوادهاش به برانکس آمده بود. موکتار دیالو ۲۱ ساله بزرگترین پسر او بود و جای خوابش در اتاق نشیمن آپارتمانشان بود. این مرد جوان اغلب شبها کار میکرد و با دمیدن آفتاب، او قاعدتاً میبایست در خانه و در خواب میبود. اما رختخواب او همچنان خالی بود.
هادیاتو بری خیلی زود بدترین خبر ممکن را دریافت کرد؛ خبری که بهسان گلولههای شلیکشده از یک تفنگ دو لول هم دردی ویرانگر و هم رنج توهین را با هم و یکجا داشت.
موکتار دیالو در کار شبانهاش به عنوان یک دستیار غیررسمی در کامیونهای حمل زباله متعلق به شرکت سنتیشن سلوج کار میکرد و کامیونی که او آن شب مشغول کار با آن بود، موجب مرگ او شده بود. مادر موکتار خبردار شد که هم رانندهٔ کامیون و هم دستیار اصلیاش – یعنی همان کسانی که موکتار را برای مدت بیشتر از یک سال میشناختند و به خاطر کمک او در جابهجایی زبالههای کنار خیابان، بدون ثبت در دفترهای حسابداری، به او پول میپرداختند – ادعا کرده بودند که او را نمیشناسند. حالا بقیهٔ مردم شهر نیز پسر هادیاتو را فقط به عنوان یک فرد بیخانمان میشناختند.
هادیاتو بری به تازگی در یک مصاحبه گفت: «او پسر من است و من میخواهم حقیقت در مورد او معلوم شود، تا دیگر چنین اتفاقی برای هیچکس دیگری نیافتد.»
حقیقت دربارهٔ مرگ موکتار دیالو از این قرار است که افراد مسئول در تحقیق در مورد این حادثه برای مدت دستکم دو ماه نمیدانستند که او کارگر آن کامیون بود، و زمانی هم که این را فهمیدند، هیچ اقدامی را علیه راننده کامیون و دستیار او که به پلیس دروغ گفته بودند، انجام ندادند. کمیسیون درستکاری در کسبوکار - که سازمان مسئول نظارت بر صنعت حمل زباله در شهر نیویورک است - هم به راننده و هم به دستیار اصلیاش اجازه داد تا به کارشان ادامه دهند. پلیس و دادستانهای برانکس نیز بدون طرح هرگونه اتهامات جنایی، تحقیقاتشان را پایان دادند.
جمعه گذشته شان اسپنس، همان رانندهٔ شرکت سنتیشن سلوج که به گفتهٔ مقامات ذیربط دیالو را زیر گرفته و درباره آن حادثه دروغ گفته بود، با یک مرد دیگر، یعنی لیو کلارک ۷۲ ساله، تصادف کرد و او را کشت. کلارک که با عصا راه میرفت شامگاه روز جمعه در حال گذر از وسط محلهای در برانکس بود که این کامیون ۴۰ تنی او را زیر گرفت. هم اکنون تحقیقات پلیس در این رابطه جریان دارد و رانندگی اسپنس برای سنتیشن سلوج به حالت تعلیق درآمده است.
وقتی به هادیاتو بری درباره دست داشتن اسپنس در دومین حادثه مرگبار خبر دادند، او گفت: «خدای من!»
اداره پلیس نیویورک گفته است که دروغ گفتن به پلیس جرم نیست. ادارهٔ پلیس همچنان مدعی است که تحقیقات دقیقی را انجام داده است و اظهارات شاهدان، تماسهای گرفته شده با فوریتهای پلیسی ۹۱۱، و همچنین یک نوار ویدئویی از صحنه را ثبت و گردآوری کرده است. یک سخنگوی پلیس گفت که ادارهٔ پلیس به هیچ وجه اجازه نداشته است تا در مورد نحوهٔ کار یک شرکت خصوصی جمعآوری زباله تحقیق کند.
همچنین یک خانم سخنگوی دادستان ناحیهٔ برانکس گفت که کمیسیون درستکاری در کسبوکار هیچگونه ارجاع جنایی نسبت به عملکرد کارکنان شرکت سنتیشن سلوج به دادستانها ارائه نکرده است و از این رو، دادستانها هیچ دلیلی برای انجام تحقیقات بیشتر نداشتهاند.
سخنگوی کمیسیون درستکاری در کسبوکار نیز گفت که در جریان یک جلسه با حامیان کارگران دربارهٔ وضعیت و شرایط موجود در شرکت سنتیشن سلوج در اوائل ماه ژانویه، نسبت به احتمال مرتبط بودن یکی از کارگران این شرکت با یک پروندهٔ مرگ در ماه نوامبر به این کمیسیون هشدار داده شده بود. این حقیقت که فرد کشته شده دیالو بود، برای مدت چندین ماه یک راز سرگشاده در میان کارکنان این شرکت محسوب میشد. مقامات این کمیسیون گفتند که آنها سپس از اسپنس و دستیار اصلیاش، یعنی کریس بورک، بازخواست کردند و آن دو مرد اعتراف کردند که قضیهٔ پریدن یک رهگذر ناشناس به روی کامیون ساختگی بوده است.
سخنگوی این کمیسیون گفت که این نهاد به تنهایی فاقد قدرت لازم برای تعلیق کردن این راننده از کارش بوده است. این سخنگو همچنین گفته است که پس از مرگ دومین نفر، کار اسپنس به حالت تعلیق در آمد؛ زیرا این کمیسیون از شرکت سنتیشن سلوج درخواست کرده بود تا چنین کند و آن شرکت نیز این خواسته را اجابت کرد.
یک سخنگوی این کمیسیون در مورد چرایی عدم طرح چنین درخواستی از سوی این کمیسیون بلافاصله پس از آگاه شدن آن از دروغ گفتن یک راننده به پلیس در این پروندهٔ تصادف منجر به مرگ، حاضر به اظهارنظر نشد.
تلاشهای مکرر برای تماس با اسپنس نیز نتیجهای نداشت.
سنتیشن سلوج نیز به درخواستهای پیاپی و چندین هفتهای برای اظهارنظر در این رابطه پاسخی نداد.
بورک، دستیار اصلی کامیونی که دیالو را کشت، طی یک مصاحبه ادعا کرده است که نمیداند داستان مرد بیخانمان ماجراجو از کجا به وجود آمده بود. او گفت که وی فقط گفتوگوی مختصری با پلیس داشت و آن چه که به آنها گفته بود را نمیتوانست به یاد بیاورد. او گفت که «معلوم نیست سر و کله دیالو از کجا پیدا شده بود.»
هادیاتو بری و همکاران پیشین موکتار در سنتیشن سلوج تا به امروز همچنان میگویند که آنها اطمینان ندارند که از حقیقت موضوع مرگ موکتار مطلع میباشند. کارگران میگویند که کمکها نباید روی تختههای جلوی کامیون بایستند. آنها در خیابان راه میروند، زبالهها را به کنار خیابان میآورند، و پشت کامیون سوار میشوند.
هر شب ارتش بزرگی از کامیون های خصوصی از بیش از ۲۵۰ شرکت جمعآوری زباله به هر پنج ناحیهٔ شهر نیویورک فرستاده میشوند تا همهٔ زبالهها را جمعآوری کنند. این کامیونها که شتاب دارند تا مسیرهای طولانی و معمولا پرپیچوخم را زودتر به پایان برسانند، در سطح شهر با سرعت وحشتناکی حرکت میکنند. آمار مرگ و میر در این رابطه چشمگیر است. از سال ۲۰۱۰ تاکنون ۳۳ مورد مرگ مرتبط با کامیونهای شرکتهای خصوصی جمعآوری زباله در سطح این شهر ثبت شده است.
کامیونهای شرکت سنتیشن سلوج که طی شش ماه در دو حادثهٔ منجر به مرگ درگیر بودهاند، چهار برابر میانگین کل کشور در زمینهٔ معاینات ایمنی فدرال ناکام بودهاند. در یک تحقیق انجام شده توسط وزارت کار ایالات متحده مشخص شده است که این شرکت صدها هزار دلار دستمزد کارکنانش را نپرداخته است و کارکنان آن روزانه ۱۸ ساعت کار میکنند. آن قدر فشار روی رانندگان زیاد است که آنها، در تلاش برای به موقع به پایان رساندن مسیرهایشان، نیروی کمکی اضافی را – معمولا از میان مردان جوان در خیابان – استخدام میکنند.
موکتار دیالو هم یکی از همین کسانی بود که در سنتیشن سلوج با نام «مرد سوم» شناخته میشوند. روشن نیست که دیالو چه موقعی به برانکس – ناحیهای که یکی از بزرگترین تجمعات مهاجران گینهای در آمریکا را دارد – آمد. اما بنا بر مصاحبههای انجام شده با همکاران موکتار، او از اواخر سال ۲۰۱۶ برای سنتیشن سلوج شروع به کار کرد. او نخست با یک راننده به نام تیموتی بلگریو و سپس با رانندهٔ دیگری به نام ورناندو اسمیت کار میکرد. دیالو، معروف به «گاتو»، بهخاطر بیباکیاش – او از موشها نمیترسید – و نیز به خاطر این که همه را به خنده میانداخت، بسیار محبوب بود. او مدت یک سال بود که با شان اسپنس و کریس بورک کار میکرد.
اسمیت، یکی از رانندگان سابق این شرکت، در مورد کارکنان و مدیریت سنتیشن سالوج گفت: «تقریباً همه کسانی که آنجا بودند، گاتو را میشناختند. آنها او را سوار بر کامیون میدیدند. البته امکان دارد که آنها از نام او بیخبر بوده باشند؛ اما چهرهٔ او را میشناختند. او تنها آفریقایی شاغل در این شرکت بود.»
بنا بر مصاحبههای انجام شده با پانزده تن از کارکنان کنونی و پیشین این شرکت، دستمزد این به اصطلاح «مردان سوم» معمولاً بدون ثبت در دفترهای حسابداری شرکت مستقیما توسط شرکت و یا از جیب رانندگان و دستیارهای اصلی آنها پرداخت میشود. به گفتهٔ کارکنان کنونی و سابق این شرکت، این وجوه پرداختی گاهی اوقات توسط شرکت به رانندگان و دستیاران اصلیشان بازپرداخت میشود. همین پرداخت های غیررسمی گواهی بر طولانی بودن غیرقابل تصور مسیرها هستند. در حالی که در سنتیشن سلوج در بسیاری از مسیرها نزدیک به هزار توقف و بلکه بیشتر از آن وجود دارد، مشابه همین مسیر در یک شرکت دیگر در برانکس فقط حدود دویست توقف دارد.
به گفته کارکنان این شرکت یک مرد سوم برای شیفتهای کاری ۱۸ تا ۲۰ ساعته، شبی ۳۰ دلار تا ۸۰ دلار دستمزد میگیرد.
وزارت کار ایالات متحده در سال ۲۰۱۵ و پس از انجام یک رشته تحقیقات به این نتیجه رسید که شرکت سنتیشن سلوج مبلغ ۳۸۵ هزار دلار برای اضافهکاریهای پرداخت نشده طی سه سال گذشته به کارکنانش بدهکار است. اما سنتیشن سلوج از پرداخت این مبلغ خودداری کرد و مدعی شد که این کارکنان میخواستند به خاطر زمانی که در واقع با دوستانشان گذرانده بودند، حقوق بگیرند. پس از آن که این وزارتخانه تصمیم گرفت تا شرکت مذکور را به دادگاه نکشاند، این پرونده مختومه قلمداد شد.
بورک، همان دستیار رانندهای که برای نخستین بار دیالو را از خیابان استخدام کرد، در مورد ساعات طولانی و مسیرهای دشوار کار خود گفت: «اگر خوب حساب کنید، میبینید که ناگزیر تصادفات اتفاق خواهند افتاد.» کار در بخش زباله و بازیافت در جایگاه پنجم مرگبارترین مشاغل در آمریکا قرار دارد.
بورک گفت: «موضوع فقط مرگ گاتو نیست. اینگونه کار کردن غیرانسانی است. آنها شما را مجبور میکنند تا مانند یک برده کار کنید. شما ممکن است ۱۸ ساعت در یک روز کار کنید و سپس به خانه بروید و پس از فقط چهار ساعت خواب، دوباره به سر کار برگردید و ۱۲ ساعت دیگر کار کنید.»
صدای آمریکا و پروپابلیکا چند هفته پیش مجموعهای دقیق از پرسشها – دربارهٔ مرگ دیالو، اظهارات دروغین راننده و کمک او، شرایط کاری در این شرکت، و مشکل این شرکت با وزارت کار – را برای سنتیشن سلوج و وکلای آن فرستادند، اما این شرکت هیچ پاسخی نداد.
در این هفته کمیسیون درستکاری در کسبوکار اعلام کرد که دومین مورد مرگ و روایتهای ارائه شده در مورد وضعیت خطرناک کاری موجب شده است تا یک تحقیق و تفحص آغاز شود که این امر میتواند منجر به توقف فعالیتهای این شرکت و یا تعیین یک ناظر برای آن شود.
اما یک ائتلاف متشکل از سازمانهای کارگری، خیابانهای امن، و جامعهٔ محلی برانکس خواهان توقیف فوری پروانهٔ کار سنتیشن سلوج شدهاند.
این کمیسیون گفته است: «ما ادعاهای این کارگران را بسیار جدی تلقی میکنیم. اگر نتایج این تحقیق لزوم چنین اقدامات یا اقدامات دیگری را نشان دهد، آن اقدامات به سرعت اتخاذ خواهند شد.»