جشنواره های هنری فجر رو به پایان اند؛ از این رو، بررسی کارکرد این جشنواره ها از دیدگاه های مختلف در دستور کار قرار گرفته اند.
در حالی که مسئولان دولتی فرهنگی با اشاره به برگزاری این جشنواره از موفقیتی بی نظیر در ارتقای جایگاه فرهنگی و هنری کشور سخن گفته و این جشنواره ها را نماد برجسته این پیروزی ها می دانند، هنرمندان مستقل با نگاه متفاوت زبان به انتقاد کاستی های ناشی از مدیریت دولتی حوزه فرهنگ گشوده و می گویند ریخت و پاش بودجه عمومی کشور برای زرق و برق بخشیدن صوری به این جشنواره ها تنها برای این است که بگویند دولتی فرهنگ پرور بر سر کار آمده است. این منتقدان می گویند این سیاست ها دوست پرورند تا فرهنگ پرور.
از یکسو بنا به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دولت، سیدمحمد حسینی وزیر فرهنگ و ارشاداسلامی می گوید: امسال پررونق ترین جشنواره ها در بخش تئاتر، سینما و هنرهای تجسمی برگزار شد و در همه جشنواره ها رشد قابل توجهی را شاهد هستیم.
از سویی دیگر، هنرمندان مستقل مدیریت دولتی جشنواره ها، سیاست های اعمال شده از سوی مدیران منصوب دولت و گزینشی کردن شرایط راهیابی به جشنواره ها را عامل سقوط اعتبار این رویدادها دانسته و می گویند: دولت نیازمند تاییدیه گرفتن از مردم و هنرمندان است.
قطب الدین صادقی، کارگردان تئاتر، نویسنده و مدرس نمایش در این باره می گوید: دولت به شدت دلمشغول تایید خود است و از این بابت نگران است. دائما دنبال این است که چه کسی، چگونه و چقدر او را تایید میکند. یک پایه همه فعالیتهای او تبلیغ است و سهم خودش را میخواهد و دوست دارد مقابل کمکی که میکند، با شعارهای مستقیم یا غیرمستقیم یا اخلاقی یا سیاسی تایید شود. درحالیکه من فکر میکنم این نقطه ضعف وی است و نباید درقبال این کمک که از بیتالمال است و وظیفهاش هم هست، توقعی داشته باشد.»
قطب الدین صادقی کمکهای دولت به نهادهای فرهنگی و هنری را رسمی شناخته شده در جهان و یکی از وظایف معمولی دولتها دانسته می افزاید: «در تمام دنیا اعم از شرق و غرب همین است؛ دولت برای حمایت از ارزشهای فرهنگی که به خلاقیت هنری، ادبی و فرهنگی میرسد، یارانه میدهد. فقط برای بنزین و گندم و نان و شکر نیست ولی نباید توقع خاصی داشته باشد. آیا اگر یارانه برنج و نان میدهد، توقع دارد مردم بیایند در تظاهرات فلان حزب شرکت کنند و شعار زندهباد بدهند؟!»
این کارگردان نمایشی می گوید: این بدترین نوع دخالت دولت است و به نظر من دولت آنقدر دلمشغولی ترافیک و گندم و سیاست و مرز را دارد که بهتر است وارد فرهنگ و هنر نشود. اینجا عرصهی تخیل و اندیشه و تحلیل است،عرصه ابداع است؛ پس بگذارند هنرمندان کارشان را بکنند.»
هنر در ذات خود انتقادی ست
سانسور و حذف نمایشنامه ها، غوغای پدیدآمده بر سر نمایشنامه «هداگابلر» که تحت رهبری مشترک خبرگزاری فارس و گردانندگان کیهان منجر به دخالت دادستان تهران و قوه قضاییه شد نمونه روشنی از سختگیری ها و اعمال سلیقه دولتیان در هنر است. صادقی در این باره می گوید: «اصلا در عرصه هنر و اندیشه باید تحلیل کرد. انگشت بر کژیها گذاشت. انتقاد کرد. آیا میتوان یک شاهکار بزرگ جهانی نشان داد که انتقادی نباشد و بر انحرافات و کژیها و کم و کسریها انگشت نگذاشته باشد. اصلا یکی از بزرگترین وظایف فرهنگ و هنر همین است. اینها اینجور تلقی می کنند که هنرمندان برانداز هستند و میگویند برای اینکه ثابت کنی برانداز نیستی، پس ما را تایید کن درحالیکه اینگونه نمیشود و با این کار، آن اثر جنبه اصیل و فرهنگی و تحلیلی خود را ازدست میدهد و به بوق تبلیغاتی تبدیل میشود و کار را بیارزش میکند.»
صادقی می افزاید: فرهنگ در روزگار معاصر جایگاهی ندارد. مردم هم پول ندارند. البته تنبلی فرهنگی هم هست. چرا این سریالهای تلویزیونی طرفدار دارد؟ زیرا مردم نه پول میدهند، نه هزینه میکنند، نه از خانه بیرون میآید؛ یک تنبلی فرهنگی است که تلویزیون تشدید کرده و قدرت اندیشه هم در این تولیدات بسیار کم است و مردم را سادهگرا، سادهپسند و سادهاندیش بار میآورد.
اینقدر اشکالات گوناگون بر سر راه دسترسی مردم به تئاتر وجود دارد که آنها نمیتوانند تئاتر را حمایت کنند و بنابراین هنرمندان ناچار هستند دست حمایت به سوی وزارتهای گوناگون دراز کنند زیرا آنها برای این کار بودجه دارند.»
مطبوعات ترس خورده
قطب الدین صادقی مطبوعات سانسورزده کنونی را نیز از عوامل کاهش مخاطبان تئاتر دانسته افزود: «درواقع مطبوعات هم بسیاربد عمل میکنند و من ندیدم قاطعانه درکنار یک جریان مثبت بایستند. فقط هنرمند نیست که از ترس کارهای آیندهاش سکوت میکند، مطبوعات هم ساکت هستند. مگر میشود در اروپا جلوی یک تئاتر را به سادگی بگیرند یا مدیر ضعیف در رأس کاری بگذارند و مطبوعات ساکت باشند؟»
این کارورز نمایشی بی برنامگی حاکم بر وزارت ارشاد را یک مشکل اساسی دانسته می گوید: «مشکل اینجاست که هنرمندان تکلیف خودشان را نمیدانند و حتی نمیتوانند برای یک فصل برنامهریزی کنند زیرا سیاستهای مدون و درازمدتی وجود ندارد. همه چیز روز به روز است. یعنی گاهی سالن اصلی تئاترشهر خالی است و هیچ برنامهای در آن نیست و گاهی ده نمایش متقاضی دارد.»