پرده اول
مذاکرات ضرغامی صدا و سیما با کفاشیان فوتبال، بر سر حق پخش تلویزیونی بازیهای لیگ برتر ادامه دارد. نود کماکان تا سه بعد از نصف شب از مردم میپرسد استقلالی و رئالی هستید یا پرسپولیسی و بارسلونایی؟
شهریار (علی دایی)، مربیاش (مایلی کهن) را به زندان میاندازد.
سلطان (علی پروین) بیطرف میماند.
ژنرال (قلعه نوعی) حرفهای عاشورایی میزند و جادوگر (علی کریمی) در چشم بهم زدنی پس از خاتمه فوتبالش، مربی تیم ملی میشود (رکورد تازهای برای همه عالم). پدیده جوری به دست مربیاش میزند که یعنی بیجا مرا تعویض کردی٬ بعد میآید و در حساب اینستاگرام خودش از هواداران خداحافظی میکند و البته فردایش میگوید کدام خداحافظی؟
در فوتبال ما همه دست اندرکاران فقط به دنبال جادوگری هستند! نه به فوتبال کاری دارند و نه به موفقیت. همه و همه به دنبال نان و نام بیشتر هستند. هرکس پشت یکی مخفی میشود، مقیم داخل و خارج هم ندارد.
یکی پشت جادوگر است، یکی حامی کارلوس کیروش، یکی نود نود میکند، یکی اهل بیت اهل بیت.
تازه اینها بالاخره در فوتبال سابقهای دارند، امان از آن موقع که هدایتی و رویانیان و سیاسی و امثال آنها سهم نانی و یا نامی بخواهند.
پرده دوم
فینال جام باشگاههای آسیا در شهر ریاض را تماشا میکردم، استادیوم مملو از تماشاگر شهر ریاض (ملک فهد) میزبان تیمی بود (وسترن سیدنی) که تنها ۳۱ ماه از تولدش میگذرد. نکته جالبتر این که از کشوری بود که فقط ۷ سال است که به کنفدراسیون فوتبال آسیا راه پیدا کرده است.
الهلال عربستان که در بازی رفت در سیدنی با تک گل یوریج باخته بود، خدا وکیلی در بازی برگشت تنها به دلیل بدشانسی و اشتباهات داور ژاپنی (نیشیمورا) به گل نرسید. در طول ۹۵ دقیقه تیم برتر میدان بود، اما در نهایت گلی از دروازهها نگذشت.
مارک بوسنیچ بزرگترین دروازهبان تاریخ استرالیا، در تحلیل سه صحنه مشکوک به پنالتی گفت: نمیدانم داور چگونه این پنالتیها را نگرفت، همچنین در بین شمار بسیاری از توپهایی که دروازهبان باشگاه استرالیایی وسترن سیدنی گرفت٬ یکی را به عنوان بهترین توپی که یک گلر در تاریخ استرالیا مانع ورود آن به دروازه شده است نام برد.
تیم وسترن سیدنی تیم جوانی است با بودجهای به مراتب کمتر از هر تیم دیگری در جام باشگاههای آسیا؛ این تیم بیادعا که در نیمه نهایی باشگاه کرهای FC Seoul را هم حذف کرده بود، از یک مربی جوان استرالیایی به نام تونی پاپوویچ بهره میبرد.
الهلال عربستان هم انصافاً در هر دو بازی رفت و برگشت فوقالعاده بود و به خاطر بازیهای خوب و کم شانس بودن، احترام همه تماشاگران و گزارشگران استرالیایی را برانگیخت. تنها نقطه سیاه کارنامه آنها حمله الشمرانی بازیکن شماره ۱۵ در پایان بازی به بازیکنان وسترن سیدنی بود.
پرده سوم
در فوتبال استرالیا نه بوسنیچ شهریار خوانده میشود، نه پوپویچ سلطان و نه کیهیل٬ جادوگر ...
فقط کار است و کار است و کار.
پول مفتی هم در کار نیست، همه چیز حساب و کتاب دارد. تا روز قیامت هم بین تلویزیون و فدارسیون فوتبالش دعوای پرداخت حق پخش پیش نخواهد آمد، چون قاعده وجود دارد.
وقتی هم میخواهند از کیهیل به خاطر سالها خدمتی که به تیم ملی کرده تشکر کنند، به جای دادن القاب توخالی، احتمالاً خیابانی را به نامش میکنند.
از محبوبیت او ترسی ندارند و آن را تهدیدی برای حکومت نمیدانند. اینجا کسی را مجبور نمیکنند که مدالهایش را به شخص خاصی تقدیم کند، اگر هم کسی این کار را بکند، چند وقت بعد نمیآید بگوید مجبور شدم. کسی فراتر از قانون نیست و احترام قانون از همه بالاتر است، چرا که قانون بوسیله منتخبین واقعی مردم نوشته شده است.
اینجا با برنامهریزی صحیح و کار مداوم باشگاهی در کمتر از سه سال از تاسیس خود قهرمان آسیا میشود.
من نمیدانم تا کی اینها مسئول میمانند که فوتبال ایران نفسهای آخرش هم تمام شود. اما این را میدانم که ما آنقدر سادهایم و آنقدر ایران را دوست داریم، که باز هم امید به پیروزی در جام ملتهای آسیای ۲۰۱۵ در استرالیا بستهایم، خدا امیدمان را ناامید نکند.
---------------------------------------------
اين مقاله تنها به جهت اطلاعرسانی منتشر شده و نظرات بيان شده در آن، الزاماً بازتاب ديدگاه صدای آمريکا نيست.