لینکهای قابل دسترسی

خبر فوری
جمعه ۱۶ آذر ۱۴۰۳ ایران ۱۷:۳۳

مروری بر كتاب در دامگه حادثه


روز ۸ فروردين ۱۳۹۱ (۲۷ مارس ۲۰۱۲) کتاب در دامگه حادثه (گفتگویی با پرویز ثابتی، مقام امنیتی مشهور و سابق) توسط شرکت کتاب در لس انجلس آمریکا منتشر شد.

پرویز ثابتی مدیر اداره کل سوم ساواک و متولد سال ۱۳۱۵ در سمنان است، و حضورش به عنوان مقام امنیتی در تلویزیون در نوروز ۱۳۵۰ نام او را بر سر زبانها انداخت. ثابتی بعد از خروج از ایران در سال ۱۳۵۷ سکوت و انزوا را برگزید؛ اما پس از ۳۰ سال در سال ۱۳۸۷ گفتگوهایی را با عرفان قانعی فرد ( محقق تاریخ معاصر) اغاز کرد که به چاپ کتاب خاطرات وی با عنوان «در دامگه حادثه» انجامید. پرویز ثابتی بعد از اتمام کار کتاب و پیش از انتشار آن، روز ۱۸ بهمن ۱۳۹۰ (۷ فوریه ۲۰۱۲) در برنامه «افق» (شبکه فارسی صدای آمریکا) شرکت کرد و برای نخستین بار در برابر افکار عمومی ایرانیان قرار گرفت؛ و متفاوت بودن نگاه و روایت وی با انتقادها و واکنشهای مختلف روبرو شد.

*

بيشتر مخالفين رژيم پيشين (دوران پهلوي) با پرويز ثابتي به علت مصاحبه‌ها و گفتگوهاي راديو و تلويزيوني كه او در سالهاي قبل از انقلاب انجام مي‌داد، دشمني دارند، و چون از جريانات پشت پرده و مسائل داخلی ساواك اطلاع ندارند، نمي‌دانند كه مثلاً ثابتي چه برداشت متفاوتي با ارتشبد نصيري (رييس وقت ساواك) در مقابله با مخالفين رژيم داشته و چگونه در مواردی از اعمال فشار و تندروي‌هاي نصيري جلوگيري كرده است.

يكي از اين مواردي را كه ثابتي در مصاحبه‌اش با عرفان قانعي‌فرد، به عنوان نمونه ذكر كرده است، اقدامات او از طريق اميرعباس هويدا (نخست‌وزير وقت) بود كه مانع از اعدام دهها نفر از اعضاي گروههاي چريكي شد كه بوسيله دادگاههاي نظامي محكوم به اعدام شده بودند كه جزئيات آن بر مبناي مطالب مندرج در صفحات فصل 2 كتاب (در دامگه حادثه) به شرح زير است:

«پس از نجات جان ۳۳ نفر از كساني كه در آن سال (۱۳۵۱) محكوم به اعدام شده بودند در چند سال بعد نيز بر اساس همان ضابطه و قواره‌اي كه تصويب شده بود مجازات اعدام متجاوز از ۴۰ نفر با يك درجه تخفيف به حبس ابد تبديل شد و آنها پس از انقلاب از زندان آزاد شدند كه از آن جمله‌اند ۳ نفر از كساني كه به اتهام شركت در توطئه گروگانگيري ملكه و وليعهد محكوم به اعدام شده بودند ولي اعدام نشدند (رضا علامه‌زاده - عباس سماكار و طيفور بطحائي). حال اگر آنها مدعي باشند از ابتدا نمي‌بايستي آنها محكوم به اعدام مي‌شدند مطلب ديگري است ولي مسلم است چنانچه اين ترتيبات داده نمي‌شد حكم آنها كه قطعي بود انجام مي‌شد.»

نکاتی دیگر درباره محتوای کتاب:

- در گفت و گوهاي قانعي‌فرد با بسياري از اعضاي سابق و مقامات ارشد ساواك همگي تاييد كرده‌اند كه ثابتي در تمام دوران خدمتش كارهاي ستادي بررسي كرده است و هيچوقت با زندان و زنداني (جز در چند موردي كه خود او در مصاحبه ذكر نموده) تماس و ملاقاتي نداشته است و او بيشتر فردي سياسي و تحليلگر بوده است نه امنيتي.

- با خواندن اين كتاب، اين موضوع به خواننده ارائه مي‌شود كه او يك منتقد اصولي در داخل سيستم و معتقد به فراهم كردن موجبات بيشتر براي مشاركت مردم در امور بوده است. وي ابايي ندارد كه بگويد انتخابات آزاد در آن زمان در ايران نبوده ولي تاكيد كرده كه میزان آزاديها در رژيم سابق از بسياري از كشورهای منطقه بهتر بوده است.

- همكارانش مي‌گويند كه او به اصول و موازين اخلاقي در برخورد با مسائل سياسي پايبند بوده، یک نمونه آن مورد عباسعلی شهریاری است: موقعي كه عباسعلي شهرياري (مرد هزار چهره) گرداننده تشكيلات حزب توده در ايران كه مامور ساواك بوده و مي‌خواسته دكتر رادمنش (دبير كل حزب توده) را ظاهراً مخفيانه براي تشكيل پلثوم حزبي به ايران آورده و برگرداند به شرطي كه دستگير نشود، از ثابتي قول شرف شخصي براي اين كار خواسته اما ثابتي موفق نشده موافقت شاه را به اين كار جلب كند بنابر اين حاضر نشده به وي قول شرف شخصي بدهد (و بعد از ورود رادمنش به ايران او دستگير شود) و به همين دليل شهرياري، رادمنش را به ايران نياورده است.

- از نكات مهم كتاب، آمار و ارقامي است كه مخالفين در باره تعداد زندانيان و كشته شدگان در مناسبت‌هاي مختلف (رخدادهاي تاريخ معاصر) عنوان كرده‌اند، جملگي خلاف واقع و اغراق‌آميز بوده است و آنچه ثابتي در اين مصاحبه ذكر كرده، دقيقاً پس از انقلاب به تاييد حتي مخالفين رژيم نيز رسيده است.

به چند مثال مي‌توان اشاره كرد:

۱) تعداد زندانيان را مخالفين متجاوز از ۱۰۰ هزار نفر ذكر مي‌كردند كه 3 هزار نفر بوده‌اند.

۲) تعداد كشته شدگان در ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ را ۳۰۰۰ نفر مي‌گفتند كه ۳۲ نفر بوده است.

۳) تعداد كشته شدگان ۱۷ شهريور ۱۳۵۷ را بين ۳ تا ۱۵ هزار نفر ادعا مي‌كردند كه حدود ۸۰ نفر بوده و از اين قبيل ارقام ديگر.

(در كشورهايي نظير شيلي و آرژانتين كه در دهه‌هاي ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ ميلادي مثل ايران پديده جنگهاي چريكي و خياباني وجود داشته، هزاران نفر كشته يا ناپديد شده بودند كه هنوز هم پس از گذشت سالها از سرنوشت آنها خبري نيست اما در ايران آن زمان، حتي يك نفر هم ناپديد نشده است. مثلاً بعضي از زندانيان در بازديد صليب سرخ از زندان به جهت اقدام عليه رژيم پهلوي نام افرادي را كه در زندان بوده و سپس آزاد شده و به گروه‌هاي مسلح و مخفي پيوسته و يا مبارزه را رها كرده و از ترس دوستان خود مخفي شده بودند به عنوان افرادي كه بوسيله رژيم سر به نيست شده‌اند، ارائه داده بودند كه هيچ موردي از آنها صحت و اعتبار نداشته كه به عنوان نمونه مي‌توان از فردي به نام «دادگر» وابسته به يكي از گروههاي چريكي نام برد كه مدعي شده بودند او ناپديد شده است. وي كه فرزند يكي از مديران كل وزارت بهداري بود پس از انقلاب از مخفيگاه خارج و در اين فاصله ازدواج كرده و صاحب زن و فرزند شده بود.

- از ديگر نكاتي كه ثابتي می گوید در ساواك انجام داده و از نظر تاريخي حائز اهميت است، مربوط به سال ۱۳۵۰ است. در جريان برگزاري جشنهاي ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهي با سپهبد مقدم (مدير امنيت داخلي) كه اصرار داشته كه پدر و مادر عناصر شناخته شده و معتبر گروههاي چريكي در طول جشنها بازداشت شوند تا فرزندان آنها دست به اقدام تروريستي نزنند، ثابتي شديداً درگير شده و گفته است آنها تاكنون با پدر و مادر و بستگان ما كاري نداشته‌اند ما نبايد دست به چنين اقدام غيرقانوني بزنيم و بدعتي ايجاد كنيم. [ر.ك:كتاب]

- ثابتي در اين مصاحبه مي‌گويد رژيم خواستار چنين ضايعات و درگيري‌هايي نبود ولی ناچار بود با بمب‌گذاري و تخريب و آدم‌كشي مقابله كند. اين مخالفين بودند كه كار مسلحانه را آغاز كردند و معهذا چون در اين سالها بسياري از اعضاي اين گروهها مبارزه مسلحانه و روش گذشته سازمانهاي مربوطه را محكوم كرده‌اند من هم به سهم خود اگر شدت عملي نسبت به زندانيان صورت گرفته باشد را محكوم و از آن ابراز تاسف مي‌كنم.

- ثابتي می گوید با انجام بازرسي بوسيله صليب سرخ بين‌المللي از زندانها ابتدا به دليل اينكه آن را برخلاف حاكميت ملي مي‌دانسته، مخالف بوده و پيشنهاد كرده بازرسي شاهنشاهي مقامات شير و خورشيد سرخ ايران يا مقامات قضايي از زندان و زندانيان بازديد كنند ولي وقتي شخص شاه دستور داد، اين بازرسي به وسيله صليب سرخ بين‌المللي صورت گيرد او با بازرسان، كمال همكاري را كرد و آنها هم بارها از پيشرفت امور و بهبود و وضع زندانيان تمجيد و اظهار رضايت كرده‌اند.

- ثابتی میگوید با اصرار وي، ساواك در ۶ سال آخر از عضويت در كميسيون نمايشات كه پروانه براي فيلمهاي سينمايي صادر مي‌كرد كناره‌گيري نمود و كنترل مطبوعات نيز به طور كامل در اختيار وزارت اطلاعات و جهانگردي قرار گرفت و ساواك ديگر ارتباط مستقيم با مطبوعات نداشت و اگر به مواردي برمي‌خورد از طريق وزارت اطلاعات اقدام مي‌كرد.

- ثابتي می گوید در سالهايي كه او مسئول بوده هيچيك از فعالين جبهه ملي و نهضت آزادي با اينكه گاه جلسات و فعاليتهايي داشته‌اند بازداشت نگرديده‌اند و فقط در سال ۱۳۵۷ وقتي كه آنها دنباله‌رو خميني شدند او پيشنهاد دستگيري آنها را كرد كه مورد موافقت واقع نشد.

*

این کتاب ۶۸۰ صفحه ای، در ۵ فصل تنظیم شده که حوادث سالهای ۱۳۳۰ تا ۱۳۶۰ را روایت می کند و در بسیاری از موارد نیز روایتی متفاوت از اکثر رخدادهای تاریخ معاصر ایران را در اختیار مخاطب می گذارد. نادر انتصار، پرفسور علوم سیاسی در دانشگاه آلابامای جنوبی، در مقدمه ای که بر این کتاب، متذکر شده که شخص مصاحبه کننده تسلط و فهم خاصی از تاریخ معاصر ایران دارد و هرچند تسلسل و روال سوالات مطرح شده نظرات ثابتی را به چالش کشیده، اما این سوال مطرح است که آیا مباحث و نکاتی بوده که بنا به مصلحتهایی از متن مصاحبه حذف و یا اصلا هنگام مصاحبه مطرح نشده اند؟

خبر انتشار کتاب در دامگه حادثه، افراد زیادی را به واکنش واداشت که از آن جمله می توان به هواداران احزاب (مانند : حزب توده، سازمان فدائیان خلق، سازمان مجاهدین خلق، جبهه ملی، نهضت آزادی و انجمن های اسلامی و...) و شخصیتهای سیاسی متفاوت ( مانند ابوالحسن بنی صدر، ابراهیم یزدی، مهدی بازرگان، طرفداران شاپور بختیار و محمد مصدق...) اشاره کرد. بخشی از این واکنشها مربوط به فضای حاشیه ای پیرامون مصاحبه کننده بود.

عرفان قانعی فرد پس از انتشار ترجمه کتاب «سیاست کردها در خاورمیانه»، نوشته نادر انتصار، «پس از ۶۰ سال خاطرات رسمی جلال طالبانی» و «تندباد حوادث گفتگوئی با عیسی پژمان» مورد انتقاد برخی از سازمانهای سیاسی کردستان، مانند حزب دمکرات کردستان عراق، حزب دمکرات کردستان ایران، حزب کومله، تشکیلات پژاک و پ ک ک و...) مورد انتقادهای تندی قرار گرفت.

XS
SM
MD
LG