«نورمن راکول» یکی از سرشناس ترین هنرمندان قرن بیستم آمریکا به شمار می رود که طرح ها و نقاشی های او در تبلیغات تجارتی، روی تقویم های گوناگون به ویژه بر روی جلد هزاران نشریه مختلف به چاپ رسیده است.
راکول در سال ١٩٧٨ درگذشت. بسیاری از مردم آمریکا آثار او را در کلکسیون های خصوصی جمع آوری کرده اند.اما دو تن از این کلکسیونرها از برجسته ترین فیلمسازان این کشور به شمار می روند که آثار نگهداری شده درمجموعه خصوصی خود را این روزها در نمایشگاهی در بخش هنرهای آمریکایی موزه «اسمیتسونین» شهر واشنگتن به نمایش گذاشته اند.
دریکی از نقاشی های «نورمن راکول» مردی نمایش داده شده است که کلاه کابویی ماهوتی به سر دارد و یکی از بازوان خود را به دور زنی که در حال افتادن است حلقه کرده و این مرد شباهت بی حدی به یک باستان شناس معروف و محبوب که روی پرده سینما دیده ایم دارد.
شاید خالق فیلم های معروف «ایندیانا جونز» از این نقاشی نورمن راکول الهام گرفته است. نقاشی که «هلو چینی» نام دارد و متعلق به «جورج لوکاس» کارگردان فیلم های «جنگ ستارگان» و «آمریکن گریفیتی» است.
این تنها یکی از بیش از ۳۰ اثری است که از کلکسیون خصوصی «جورج لوکاس» در این نمایشگاه به نمایش درآمده است. نمایشگاهی که «قصه گویی» نام گرفته و آثار دیگر نورمن راکول از کلکسیون خصوصی «استیون اسپیلبرگ» نیز در آن گنجانده شده است.
«ویرجینیا مکلنبرگ» کیوریتور نمایشگاه «قصه گویی» موزه اسمیتسونین می گوید: «هم جورج لوکاس و هم استیون اسپیلبرگ هر دو نورمن راکول را نه به عنوان یک نقاش و طراح بلکه به عنوان یک روایتگر و قصه گویی که زندگی روزمره مردم معمولی را به دیگران نشان می دهد می شناسند.»
مکلنبرگ در ادامه این سخنان می گوید: «جورج لوکاس به من گفت که او از همان نخستین روزهای آغاز حرفه فیلمسازی احساس راحتی می کرده است چرا که در آن زمان با تماشای هنر نقاشی و طراحی نورمن راکول روی جلد مجلات آموخته بود که چگونه روایتگر یک ماجرا باشد.»
نورمن راکول به مدت ۵٠ سال طرح های روی جلد های نشریه «پست شنبه شب» Saturday Night Post را می کشیده است. برخی اوقات نقاشی های راکول به صورت داستان های مصور در داخل نشریات مختلف به چاپ می رسید. حتی نقاشی هایی که به نظرنمی رسید گویای داستان و یا ماجرای بخصوصی هستند. به عنوان مثال نقاشی هایی چون خانواده ای که در دوران جشن کریسمس با رسیدن هدایایی که از سوی پدربزرگ و مادر بزرگ فرستاده شده است خوشحالی می کنند. یا دختربچه ای که دردکان یک سلمانی برای اولین بارموهایش چیده می شود. دختری که روی یک پا ایستاده است و درحالی که پای دیگر خود را نگهداشته است به یک پسرخجالتی چشم دوخته است. یک پسر ودخترجوان هم درزمینه این نقاشی در حال رقص و پایکوبی هستند.
کیوریتورنمایشگاه می گوید: «یکی دیگر از چیزهایی که جورج لوکاس درمورد هنر نقاشی نورمن راکول دوست دارد نکات فرهنگی است که کارهای او از آن برخوردار است و در آن مواردی را در رابطه با آداب و سنن مردم آمریکا به نمایش می گذارد. او جامعه ما را به خوبی به دیگران نشان می دهد. او نشان می دهد که آمریکایی ها به واقع چگونه مردمی هستند. برای جورج لوکاس تماشای آثار نقاشی نورمن راکول او را یک بار دیگر به دوران کودکی که در شهر «مودستو» درشمال کالیفرنیا داشته است می برد.»
جورج لوکاس می گوید: «من در دورانی که جهان شبیه به نقاشی های نورمن راکول بود رشد و نمو کرده ام. هر چیزی که در این نقاشی ها می بینید همان چیزهایی است که من دیده ام و انجام داده ام و بخش جدا نشدنی از زندگی من است.»
جورج لوکاس تهیه کننده و استیون اسپیلبرگ کارگردان سری فیلم های «ایندیانا جونز» Indiana Jones هر دو معتقدند که تعلق خاطری که به آثار راکول دارند اثرات عمیقی بر نوع کاری که در این فیلم ها ارائه داده اند داشته است. به ویژه آن صداقت و اصالت حقیقت جویی که در آثار این هنرمند به چشم می خورد پایه و اساس فیلمسازی آن ها بوده است.
استیون اسپیلبرگ هم صاحب چند قطعه از مهم ترین آثار «نورمن راکول» است از جمله نقاشی «پیشاهنگ ها». چرا که او نخستین فیلم سینمایی خود را به عنوان بخشی از یک پروژه پیشاهنگی در زمانی که نوجوانی بیش نبوده است ساخته است.
کیوریتور نمایشگاه اخیر در اسمیتسونین می گوید: «اسپیلبرگ هم توجه خاصی به ریشه های خالص و پاکیزه آثار راکول و علاقه خاصی به یکی از این نقاشی ها به نام «ارتش آمریکا» دارد.»
در کلکسیون اسیتون اسپیلبرگ هم چنین نقاشی هایی به چشم می خورد که به خود اسپیلبرگ شباهت های خاصی دارند. یکی از این نقاشی ها «دانیل بون زنده می شود» نام دارد. در این نقاشی قهرمان پیشتازان غرب آمریکا، دانیل بون در زمینه ای از ابرهای بنفش رنگ نشان داده می شود که تفنگی به دست گرفته است و کلاه پوستی معروف خود را به سر دارد. در همین تابلو زیر ابرهای بنفش مردی پشت میزکارخود پشت یک ماشین تحریر نشسته است و مشغول تایپ زدن است.
مکلنبرگ، کیوریتور موزه اسمیتسونین، می گوید: «هر بار استیون اسپیلبرگ می نشیند پشت ماشین تحریرش که فیلمنامه تازه ای را بنویسد منتظراست تا فکر تازه ای مثل حبابی بالای سرش پدیدارشود و دست هایش را به صورت رقصی بر روی ماشین تحریر به حرکت درآورد. این نقاشی هم چنین یکی از زیباترین کارهای اولیه نورمن راکول به شمار می رود و به دورانی تعلق دارد که او نیز به شدت تحت تاثیر فیلم و فیلمسازی بوده است. این نقاشی در واقع شباهت زیادی به یک پرده سینمایی دارد. انگار که یک پروژکتور درحال نمایش فیلم روی پرده کوچکی است که بالای سر نویسنده قرار گرفته است.»
نورمن راکول در اوائل دهه ١٩٣٠ میلادی مدت کوتاهی را در هالیوود گذراند. او در آن زمان به کشیدن نقاشی از چهره بازیگران گمنامی پرداخت که برخی از آنان چون «گری کوپر» بعدها تبدیل به ابرستاره های زمان خود شدند. همین تجربه زندگی در هالیوود باعث شد تا نورمن راکول در دورانی که طرح های تبلیغاتی می کشید به این آثار ازنوعی دیدگاه سینمایی نگاه کند.
مکلنبرگ می گوید: «وقتی نورمن راکول مدل های خود را انتخاب می کرد از آن ها می خواست تا نقش کوچکی را به صورت آزمایشی برای او بازی کنند. چرا که او می خواست مطمئن شود که این مدل های نقاشی می توانند احساسات مختلف انسانی را از طریق چهره و حرکات بدنی خود به خوبی به نمایش بگذارند. او هم چنین هنگام نقاشی از دکورهای مختلف و لباس هایی که برای این نقاشی ها طرح شده بود استفاده می کرد. او صحنه را همانگونه که می خواست آماده می کرد و بعد با استفاده از نورپردازی دقیق از این صحنه ها عکس هایی می گرفت و سپس از روی آن ها نقاشی می کرد.
دقت خاصی که نورمن راکول به جزئیات داشت، تصاویری را به وجود آورده است که با گذشت سالیان، هنوز هم روایت گر داستان ها و وقایعی قابل قبول و باور است که روزی در زمان و مکان به خصوصی اتفاق افتاده است. این همان ویژگی است که کار «نورمن راکول» و دو هوادار معروف او «جورج لوکاس» و «استیون اسپیلبرگ» را به هم شبیه کرده است.
بزرگ ترین کلکسیون آثار نورمن راکول در موزه این هنرمد در شهر «استاکبریج» در ایالت «ماساچوست» نگهداری می شود.