لینکهای قابل دسترسی

خبر فوری
چهارشنبه ۵ دی ۱۴۰۳ ایران ۱۷:۵۰

یک دیدگاه: سود و زیان بحران روابط با امیرنشین قطر


FILE - Qatar's flag flies in front of the Qatar National Bank's head office building in Doha, Nov. 30, 2009.
FILE - Qatar's flag flies in front of the Qatar National Bank's head office building in Doha, Nov. 30, 2009.

نوشتۀ: دکتر جلال پارسایان – تحلیگر بین المللی

قطر شامل سرزمینی کوچک و جمعیتی اندک در بخش جنوبی خلیج فارس است، ولی همیشه حکومت آن یکی از عوامل جنجال برانگیز و تشنج زا در این حوزه بوده و برای نخستین بار شمار زیادی از کشورهای عرب چنین رفتار قاطعانه ای را علیه آن حکومت اعمال می کنند و آن امیرنشین را مورد تحریم های بی سابقه قرار می دهند.

از بحران ایجاد شده، که به گمان بسیار، زمانی دراز طول خواهد کشید، کدام کشورها سود می برند، و کدامیک (همانند خود قطر) دچار زیان می گردند؟

در دو دهه گذشته رقابتی آشکار و پنهان بین سران قطر و عربستان سعودی برای به دست گرفتن رهبری امیرنشین ها و حتی دنیای عرب جریان داشته است. در همین راستا بود که قطر با هزینه چند صد میلیون دلاری شبکه تلویزیونی «الجزیره» را به راه انداخت که گزارش های آن از جانب سران بسیاری از کشورهای عرب و غیر عرب «فتنه انگیزانه» توصیف شد و عربستان بارها شیوه کار آن را مورد انتقادهای گزنده قرار داد و حتی شبکه «العربیه» را در برابر آن برپا ساخت.

ولی امروز در برابر امیر جوان و پیکارجوی قطر، امیر جوان و تلاشگری در عربستان قدرت را به دست گرفته که گر چه پدرش ملک سلمان فردی سالخورده است، ولی سیاست کشور عملا از جانب ولیعهد جوان اداره می شود که از مماشات های سنتی پادشاهان پیشن عربستان دور گردیده و سیاستی فعال در پیش گرفته و ابتکار عمل نشان می دهد.

در یک سال اخیر، این تغییر شیوه رفتاری در عربستان، به ویژه در مورد حکومت اسلامی ایران به چشم می خورد. عربستان جنگ سیاسی و دیپلماتیک و حتی دینی تمام عیاری را علیه دولت تهران در صحبه بین المللی و منطقه ای در پیش گرفته است.

دولت ریاض با کشاندن چندین کشور عرب و غیر عرب به تحریم علیه دولت قطر، عملا توان رهبری خود را در سازمان همکاری امیرنشین های حوزه خلیج فارس نشان داده و به ویژه از حمایت دولت مصر که مهمترین کشور عربی محسوب می شود برخوردار شده است.

ولی این دستاورد دولت عربستان، بدون حمایت قاطعانه و حتی فشار وتشویق ایالات متحده و شخص پرزیدنت ترامپ امکان پذیر نمی گردید. رئیس جمهوری آمریکا در نخستین سفر تاریخی خود به خاورمیانه، قاطعانه از دولت ریاض خواستار شده بود سیاست فعالی را در مبارزه با ترور در پیش گیرد.

بنابراین، رویارویی با دولت قطر یک دستاورد سیاسی برای شخص پرزیدنت ترامپ نیز محسوب می شود که بدین سان نفوذ و قدرت ایالات متحده را به خاورمیانه بار می گرداند.

برنده دیگر این رویداد می تواند دولت اسرائیل باشد که کشورش همیشه در معرض عملیات خشونت بار و تروریستی قرار داشته است که حمایت قطر موجب تقویت آن می شده است.

از هنگامی که حماس ناچار گردید دفتر خود را در سوریه (به دنبال خیزش مردمی در آن کشور) ببندد، آن را به قطر منتقل ساخت. خالد مشعل رهبر حماس از زندگی مجللی در قطر برخوردار بود و حکومت حماس در نوار غزه از کمک های چندصد میلیون دلاری قطر برخوردار می گردید.

آیا پیامد اصلی بحران کنونی، دوری جستن قطر از ادامه حمایت از حماس خواهد بود؟

اقدام مشترک چندین کشور عربی علیه قطر، به رهبری عربستان سعودی، امکانات بیشتری برای همکاری بین اسرائیل و آن کشورها به وجود می آورد. هرگونه سختگیری در مورد حماس و اخوان المسلمین و افزایش پیکار علیه گروه های رادیکال اسلامی در منطقه، می تواند به سود اسرائیل باشد.

ابتکار عمل عربستان علیه قطر، می تواند نشان هشدار بیشتری به حکومت اسلامی ایران باشد که گرچه با قطر دارای اختلافات ارضی و استفاده از منابع گاز خلیج فارس است، ولی روابط دو کشور همیشه در سطح دوستانه ای نگاهداری شده است. رژیم ایران اکنون می بیند که عربستان حتی علیه یک کشور عرب همسایه، چنین زور بازویی نشان می دهد.

آیا این بحران و تحریم، موجب کشانده شدن قطر به سوی حکومت اسلامی ایران خواهد شد؟

در ظاهر امر پاسخ این پرسش آری است. زیرا هواپیماهای قطری بناجار، تنها از فراز ایران پرواز می کنند و ایران تنها کشوری است که ارتباط دریایی با قطر را حفظ کرده است. ولی سران قطر خوب می دانند که هرگونه نزدیکی بیشتر به ایران، بر عمق انزوا و شدت تحریم علیه آن ها خواهد افزود.

بحران قطر، ایجاد یک محور سیاسی در خاورمیانه علیه حکومت اسلامی ایران را محتمل تر می سازد. از مدتی پیش سخن از همکاری های محرمانه بین اسرائیل و عربستان به تشویق ایالات متحده است. اکنون نیاز به ایستادگی بیشتر در برابر حکومت ایران و قطع تروریست پروری در امیرنشین قطر، همکاری های گسترده تری را بین امیرنشین ها و ایالات متحده و اسرائیل به وجود می آورد.

ولی قدرت یابی عرستان در منطقه بدون هزینه نیز نخواهد بود: همیشه گفته شده که آموزشگاه های دینی در عربستان و اندیشه های سلفی در آن کشور زادگاه تروریست های القاعده و داعش بوده است. بی تردید ایالات متحده از دولت ریاض خواهد خواست فعالیت این مدارس را محدود و حتی متوقف سازد. این همان انتظاری است که در بستن مدارس مشابه در پاکستان، از دولت اسلام آباد وجود دارد.

در کنار قطر، دولت اسلامگرای ترکیه ممکن است یکی از بازندگان این بحران باشد – زیرا دو کشور همیشه در تقویت حریان اسلام رادیکال با یکدیگر همکاری داشته اند و قطر مبالغ کلانی کمک های مستقیم و غیرمستقیم به ترکیه اعطا کرده است. گردشگری در ترکیه از این بحران آسیب می بیند و کمپانی های ساختمانی ترکیه ممکن است قراردادهای مهمی را در قطر که خود را برای بازی های المپیک آماده می سازد از دست بدهند.

بی تردید مصر نیز در مبارزه بی امان پرزیدنت عبدالفتاح السیسی علیه اخوان المسلمین، یکی از برندگان بحران کنونی است.

اکنون پرسش آن است که کویت و اردن تا چه حد می توانند در میانجیگری بین قطر و عربستان موفق شوند؟

از قرائن چنین بر می آید که این بحران در آینده نزدیک پایان نخواهد گرفت و پیامدهای آن دیرزمانی در خاورمیانه احساس خواهد شد.

* برگردان فارسی این مقاله تنها به منظور آگاهی رسانی منتشر شده و نظرات بیان شده در آن الزاماً بازتاب دیدگاه صدای آمریکا نیست.

https://gdb.voanews.com/DB8B35EC-8161-4D0C-8176-61890B65E8A4.gif

XS
SM
MD
LG