آيا قيام مردم مصر برای سرنگونی ديکتاتور به جای رسيدن به آزادی به يک ديکتاتوری مذهبی از نوع رژيم حاکم بر ايران منتهی خواهد شد؟ و آيا ممکن است کوبا نيز پس از گذراندن پنج دهه ديکتاتوری، راه مصر را در پيش گيرد؟
واشنگتن پست نوشته است بالا گرفتن قيام مردمی عليه حسنی مبارک، رييس جمهوری مصر، يادآور تظاهرات خيابانی ديگری است که سه دهه پيش به سرنگونی هم پيمان قدرتمند غرب در خاورميانه، يعنی پادشاه ايران انجاميد. فريد ذکريا در ستون نظرات واشنگتن پست می نويسد از آنجا که در ايران پادشاهی جای خود را به سرعت به ديکتاتوری مذهبی داد، اکنون غرب با نگرانی از پيدايش يک ديکتاتوری ديگر تحت نام مذهب در بخش ديگری از خاورميانه، تحولات مصر را دنبال می کند. اما ايران سال ۱۳۵۷ با مصر امروز تفاوت های بسياری دارد و اين نکته را نبايد از نظر دور داشت که جهان عرب، هرگز رژيم حاکم بر ايران را به عنوان يک الگوی مناسب نپذيرفته است؛ و در مصر نيز، مذهبيون چندان قدرتی ندارند. نويسنده استدلال می کند که اگر کاخ سفيد اکنون با مصر به توافقی برسد که نظاميان را جانشين حسنی مبارک کند، ممکن است کشور به دست يک ديکتاتوری نظامی بيفتد؛ و اگر چنين شود، در آينده شاهد تظاهرات مردمی در خيابان های قاهره خواهيم بود که همچون مردم ايران در سال ۱۳۵۷، هم عليه ديکتاتوری حاکم و هم عليه آمريکا شعار می دهند.
مقاله ای در ستون نظرات وال استريت جورنال اين پرسش را مطرح کرده است که اگر مردم مصر در اعتراض به سه دهه ديکتاتوری به خيابان ها ريخته اند، چرا اعتراض مردم کوبا به پنج دهه ديکتاتوری آرزويی محال می نمايد؟ نويسنده استدلال می کند که کاسترو با تفويض اختيار بخش های سود آور اقتصاد به ارتش و پليس مخفی، وفاداری آنها را به دست آورد؛ اما حسنی مبارک و خانواده اش بر تمامی ثروت ها و منابع درآمد مصر، چنگ انداخته اند. از اين رو، مردم مصر، جانشينی فرزند حسنی مبارک را برنتافتند؛ اما در کوبا، در پی بيماری فيدل کاسترو، رهبری کشور پس از نزديک به پنجاه سال از وی به برادرش رائول منتقل شد. و دست آخر اين که در کوبا بر خلاف مصر حزب و گروه سياسی مخالفی وجود ندارد.
ديلی تلگراف نيز با اشاره به قيام مردمی در تونس و مصر و چند کشور ديگر خاورميانه می نويسد، تنها يک انتخابات آزاد مردم منطقه را خشنود نمی کند؛ بلکه آنها خواستار احقاق حقوق فطری خود، از جمله آزادی های دموکراتيک هستند.