شهبانو فرح پهلوی در پیامی كتبى و صوتى كه نسخه اى از آن در اختيار صداى امريكا قرار گرفت، در چهلمین سالروز درگذشت محمدرضا شاه پهلوی با اشاره به وضعيت كنونى ايران میگوید «نیستید تا ببینید که تنها رژیم به ظاهر مذهبی، به ادعای خودشان، برای ایران و ایرانی چه به ارمغان آورده است؛ فسادی بی مانند، سیاست هایی که نتیجه آن تحریم، بیکاری، فقر و گرسنگی است.»
در بخش ديگرى از اين پيام با اشاره به موج سرکوب جمهورى اسلامی و اعتراضات مردمى آمده است كه «هرگونه اعتراضی از جانب ملت ایران، حتی برای گرفتن حقوق پس افتاده خود، با گلوله و قتل در ملاء عام، و شلاق و شکنجه و اعدام در زندان ها روبرو می شود.»
در پایان شهبانو فرح پهلوى با اشاره به ايستادگى و مقاومت ملت ايران و بويژه نسل جوان مى افزايد «آرزودارم که روزی نه چندان دور، شما همه فرزندان عزیز ایران در ایرانی آزاد و در شادی به دور هم جمع شوید و آنگاه فرد فرد شما در عمق وجود خود لبخند رضایت محمد رضا شاه پهلوی شاهنشاه فقید ایران را احساس کنید.»
متن کامل این پیام را در زیر بخوانید:
شاهنشاها، چهل سال است که در کنار رود نیل چشم از جهان بستید و من و فرزندان خود و بسیاری از ایرانیان را در ماتمی بالای تصّور فرو بردید.
با نهایت تأسف امسال بیماری جان کاهی که جهان را فرا گرفته باعث مرگ بسیاری از هم میهنان شده است. اختلال در مسافرت ها دوست داران شما را که در این روز در کنار مزار شما برای ادای احترام به پادشاه خدمت گزار خود می آمدند از سفر به قاهره محروم کرده است.
نیستید تا ببینید که در این چهل سال در نتیجه سوء رفتارها، ندانم کاری ها و فساد ها، ایران شما، یکی از ثروتمند ترین کشورهای جهان، امروز تبدیل به کشوری با اکثریت مردمی فقیر، محتاج و گرسنه شده است.
نیستید تا ببینید که تنها رژیم به ظاهر مذهبی، به ادعای خودشان، برای ایران و ایرانی چه به ارمغان آورده است؛ فسادی بی مانند، سیاست هائی که نتیجه آن تحریم، بیکاری، فقر و گرسنگی است تا آنجا که کارگر ایرانی که در آن روز مغرور و مرفه بود امروز از سحر تا شام کار می کند و تازه باز هم سفره اش خالی و سرافکنده نزد خانواده اش، خودش را حلق آویز می کند. این همان کارگری است یا فرزند همان کارگری است که در زمان شما، سهیم در سود صنایع و کارخانه هائی بود که با ظرفیت کامل کار می کردند. و این ایرانی به ستوه آمده امروز، همان ایرانی است که در طول پنجاه و سه سال دوران دو پادشاه بزرگ پهلوی، کشوری از هم پاشیده را به اعتبار و پیشرفتی رساندند که مورد ستایش جهانیان بود.
در جهش ملّی آن روزها متخصصین، پزشکان، پرستاران و کارگران ممالک دیگر متقاضی کار در ایران بودند و در ایران کار می کردند. آن ایران پیشرو و پر تکاپو، ایرانی پر احترام برای جهانیان بود.
بزرگداشت کوروش کبیر پایه گزار حقوق بشر در جشن های دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی ایران نیز بر این آوازه افزود. نتیجه زحمات شبانه روزی شما پادشاه ایران، ایجاد احترام برای ایرانی و ایجاد اعتماد به ایران بود چنانکه برای هم میهنان ما سفر به بسیاری از کشورهای جهان بدون احتیاج به روادید میسّر بود. همان به که امروز نیستید که ببینید فرزندان ایران برای بدست آوردن اجازه ورود به کشورهای دیگر با چه رنج هائی دست به گریبانند.
اقتصاد ورشکسته و سقوط سهمگین ارزش پول ملّی باعث آن شده که بنادر خلیج فارس و دریای مازندران را با قرار دادهایی دراز مدّت به این و آن واگذار می کنند و حتی خاک ایران را می فروشند.
امروز بچه ها و جوانان ایران، که در دوران شما از آموزش و تغذیه رایگان در دبستان ها و آموزش رایگان در دبیرستان ها و مدارس عالی و دانشگاه ها و ده ها هزار بورسیه در داخل و خارج کشور بهره مند بودند، امروز بسیاری از کودکان از عسرت در کوچه و خیابان ها به گدائی می پردازند.
محیط زیست که مورد توجّه ویژه شما بود به گونه ای باور ناپذیر و تاسف بار به خرابی گرائیده، در اثر بی توجهی و سوء مدیریت، وضعیت آبهای زیر زمینی، رودها و تالاب ها، اسفناک و زبانزد خاص و عام شده است. تقلیل سطح مراتع و جنگل ها چشم گیر و آلودگی هوا در شهرها، موجب بروز بیماری های مزمن در میان شهروندان شده، ایرانی را نگران آینده خود و فرزندان شان کرده است. امّا هر گونه اعتراضی از جانب ملت ایران، حتی برای گرفتن حقوق پس افتاده خود، با گلوله و قتل در ملاء عام، و شلاق و شکنجه و اعدام در زندان ها روبرو می شود. امّا ایرانی بیدار است.
در صف اول مبارزین این راه آزادی، این جامعه سرخورده ولی بیدار جوانان و به خصوص دختران ایران هستند که تا چهل سال پیش با سربلندی، دوش به دوش دیگران در تمام عرصه ها در سازندگی و پیشرفت کشور شرکت داشتند امروز آینده ایرانند.
پادشاها نیستید که ببینید که همین جوانان، همین فرزندان ایران چگونه فریاد خشم شان را به گوش جهانیان می رسانند و در مقابل افرادی، با نهایت تاسف باز هم ایرانی، که به آنان حمله می کنند یا آنان را به قتل میرسانند یا مضروب می کنند، چگونه ایستادگی می کنند.
جوانان ایران که وظیفه عظیم نجات میهن و باز سازی کشور به عهده و دوش آنهاست، دوران طلائی و پادشاه دلسوز خود را ندیده اند ولی چنان با اطلاع اند که می دانند پادشاه ایران تمام زندگی اش را و حتی جانش را برای ایران و بزرگی آن گذاشت و هر بار بتوانند با قبول خطرات حتی برای زندگی شان، فریاد در قدردانی از پادشاهان ایران ساز پهلوی بلند می کنند.
تاریخ چند هزار ساله کُهن دیار ما، پستی ها و بلندی های بسیار دیده و به گواه همین تاریخ هر بار که کشور ما در لب پرتگاه و خطر نابودی قرار می گیرد فرزندان این سرزمین به پا می خیزند و ایران عزیز خود را نجات می دهند.
پادشاها با وجود زحمات شبانه روزی تان در طول ۳۷ سال پادشاهی، میهن خود را که همواره به آن عشق می ورزیدید برای پیشگری از کشتار مردمان و تجزیه، ایران را ترک کردید و ادامه کارتان را به فرزند بزرگ مان واگذار نمودید. او از آن روز تا به امروز وظیفه اصلی زندگی اش را در این کار بزرگ ولی حیاتی بدون هیچ چشم داشتی گذاشته و با اعتقادی کامل و سعی و تاکید بر آنکه تغیر و تحوّل ملی، که اجباراً اتفاق خواهد افتاد، باید بدون دخالت بیگانگان و فقط به دست ایرانی انجام گیرد و تا روزی که ملت ایران بتواند در محیطی آزاد و آزادانه برای آینده خودش راه را تعیین و رأی بدهد، از پای نخواهد نشست.
من به داشتن چنین فرزندی افتخار می کنم.
آرزو دارم که روزی نه چندان دور، شما همه فرزندان عزیز ایران در ایرانی آزاد و در شادی به دور هم جمع شوید و آنگاه فرد فرد شما در عمق وجود خود لبخند رضایت محمد رضا شاه پهلوی شاهنشاه فقید ایران را احساس کنید.