فیلمهای زنمحور از کارگردانان برجسته سینمای غیرمتعارف، در میان گزینههای اصلی پنجاه و چهارمین جشنواره نیویورک، رقابت برای اسکار بهترین بازیگر زن را از حالا داغ کرده است.
در این میان، خانم «انت بنینگ» به عنوان رقیب جدی مطرح شده، به خاطر نقش مادر سالمند نوجوانی ۱۴ساله در فیلم «زنان قرن بیستم» که نقشهای دندانگیر دیگری هم برای بازیگران جوانتر دارد.
سال ۱۹۷۹
در فیلم «زنان قرن بیستم» خانم «انت بنینگ» مادر سالمندی است که نمیتواند با پسر 14 سالهاش، رابطه برقرار کند و دست به دامن همسایگانی میشود که در خانه او، اتاق اجاره کردهاند. تلاشهای او برای یافتن دوستان مرد که بتوانند برای پسر او نقش جانشین پدر را بازی کنند، ثمربخش نیست.
اما عکاس جوانی مبتلا به سرطان، با بازی «گرتا جرویگ» که در خانه او، اتاق اجاره کرده، به او کمک میکند، همچنین، دختر زرنگ و زودبالغی با بازی «ال فنینگ» شبها از پنجره وارد اتاق خواب پسر نوجوان میشود. این فیلم هم مثل فیلم «آغازگران» The Beginners کار شش سال پیش (۲۰۱۰) «مایک میلز» زندگینامهای است و در خاطرات سناریست و کارگردان، ریشه دارد، هر چند که به عنوان ادامه یا همراه آن، ساخته نشده است. هر دو فیلم، در باره دشواری رابطه گرفتن با پدرمادرهای سالمند است.
تمرکز داستان فیلم «زنان قرن بیستم» بر یک مقطع زمانی خاص از تاریخ معاصر آمریکا است، سال ۱۹۷۹، دومین سال ریاست جمهوری «جیمی کارتر» که پدیده گروگانگیری، روابط خارجی را فلج کرده بود و تورم ناشی از افزایش قیمت نفت و دیگر مولدهای انرژی، توام با کسادی کسب و کار، کمر اقتصاد کشور را خم کرده بود.
کارتر در یک سخنرانی تاریخی، مشکلات کشور را ناشی از «بحران اعتماد» توصیف کرد که اراده ملی را به نظر او، تضعیف کرده بود.
خانم «انت بنینگ» که همراه با شوهرش، «وارن بیتی» ستاره سالمند هالیوود، روی فرش قرمز جشنواره نیویورک حاضر شده بود، می گوید: «جالب است که «مایک میلز» در این فیلم، «جیمی کارتر» را احیا کرده و دستاورد او به عنوان یک رئیسجمهوری را نشان میدهد، با نمایش آن سخنرانی، که اول خیلی محبوب شد، ولی بعد از محبوبیت افتاد.»
مایک میلز، سناریست و کارگردان فیلم «زنان قرن بیستمی» می گوید «تماشای این سخنرانی ۳۷سال بعد، شگفت انگیز است، چون انگار وضع امروز جامعه را مطرح می کند، به خصوص در دوران انتخابات.»
در روزهای نخست جشنواره، ستارگان برجسته، «میشل ویلیامز»، «کریستن استوارت» و «لارا درن» و «لیلی گلدستون» روی فرش قرمز رفتند، در حمایت از فیلم «زنهای خاص» Certain Women کار جدید سناریست و کارگردان «کلی راینهات» که سه داستان در باره سه زن عادی در یک شهرک آمریکائی را در هم تنیده است. وجه مشترک آنها، داشتن کار و پیشه و تخصص است.
شاعر گوشه گیر
از هنرمندان مطرح امسال در جشنواره نیویورک، خانم «سینتیا نیکسن» است، که تماشاگران او را از سریال مشهور «سکس و شهر» شبکه «اچ بی او» به یاد دارند که در آن، نقش یک زن وکیل را بازی میکرد.
خانم نیکسن، در فیلم «شور ساکت» A Quiet Passion نقش شاعر قرن ۱۹ آمریکائی، «امیلی دیکنسن» را ایفا می کند، فیلمی که بیشتر آن در بلژیک فیلمبرداری شده، و محبوب جشنوارههاست.
با این فیلم، خانم نیکسن، دنیا را دور زده، از جشنواره های کن و تورانتو گرفته تا لندن و سن سباستین. روی فرش قرمز جشنواره نیویورک، خانم نیکسون می گوید تماشاگران فستیوالی را ترجیح می دهد چون دوست دارند فیلم زیاد ببینند، از انواع مختلف.
او می گوید از این خوشش می آید که در جشنوارهها، خبرنگارها از او در باره وسائل آرایش سئوال نمیکنند.
در فیلم «شور ساکت» کارگردان «ترنس دیویز» از نوجوانی شاعر آغاز می کند و تردیدهای او در باره مذهب، و مقاومت او در برابر فشارهای اجتماعی، و گوشه گیری تدریجی شاعر را نشان می دهد، و به قول منتقد نیویورک تایمز، تماشاگر را به تدریج، به درون دنیای امیلی دیکنسون وارد می کند.
زندگی کارگری
بازیگر «میشل ویلیامز» نقش عمده ولی جانبیای در فیلم «منچستر کنار دریا» دارد، از سناریست و کارگردان «کنت لونگران» Kenneth Lonegran.
فیلم «منچستر کنار دریا» که در «ساندنس» گل کرد و شرکت «آمازون» برای حقوق پخش آن، ۱۰ میلیون دلار سرمایه گذاشت، به خاطر تصویر پرملاط و احساسی و جامعهشناسانهای که از زندگی کارگری و خانوادههای ازهم پاشیده در منطقه «نیوانگلند» آمریکا عرضه میکند، از سوی منتقدها تحسین شده.
محل وقوع داستان، «منچستر کنار دریا» شهرکی ساحلی در ایالت ماساچوست است که همراه با شمال ایالت نیویورک، و ایالتهای کنکتیکت، نوهمشر و مین، «نیوانگلند» یا انگلیس نو خوانده میشود، که طبقه کارگر درآن، سنتهای قدیمی، به خصوص روابط خانوادگی را پاس میدارند.
قهرمان فیلم، کارگر روزمزدی و گریزپائی است با بازی «کیسی افلک» که بیماری مهلک برادر بزرگتر، او را از باستن به زادگاهش بازمیگرداند و در آنجا، با مسئولیت ناخواسته حضانت «پتریک» فرزند ۱۶ ساله برادرش، با بازی «لوکاس هاجز» روبرو میشود، و نگاههای سرزنشآمیز اهل محل، به خاطر ازدواج نافرجام با «رندی» با بازی «میشل ویلیامز» و دوفرزندی که آنجا رها کرده.
«کیسی افلک» که همراه با کارگردان «کنت لونگرن» ودیگر دست اندرکاران فیلم، از جمله بازیگر جوان «لوکاس هاجز» جشنواره ها را دور زده و به نیویورک رسیده، تماشاگر جشنوارهای را «سخاوتمند» میداند و تماشای فیلم در جشنواره را تجربه لذتبخشی برای دستاندرکاران فیلم.
طبق معمول جشنواره نیویورک، هنرپیشهها وکارگردان مجبور میشوند به سئوالهای خبرنگاران در باره احتمال اسکاری شدن فیلم، پاسخ دهند.
کنت لونگرن می گوید جایزه گرفتن خوب است اما فیلم را برای جایزه نساخته و خوشحال است که با هنرپیشههای برجسته کار کرده.
«لونگرن» نمایشنامهنویسی پرکار است، و بیشتر به عنوان فیلمنامهنویس تجربه دارد، و از جمله سناریوی فیلم موفق «این را تجزیه وتحلیل کن» Analyze This با شرکت رابرت دونیرو را نوشته، ولی در ۱۶ سال اخیر، فقط سه فیلم ساخته.
فیلم اول او «روی من حساب کن» که ۱۶ سال پیش بر پرده آمد، مثل فیلم «منچستر کنار دریا» در باره از هم پاشیدن یک خانواده در شهرکی کوچک است در پیامد یک مصیبت. ۱۱ سال بعد از آن، فیلم «مارگرت» را ساخت که به خاطر حمایت پرتلاش منتقدها، سرانجام به موفقیت دست یافت.
از فیلمهای دیگری که برای هنرنمائی، به بازیگران برجسته زن فرصت دادهاند، میتوان از فیلم «ورود» Arrival نام برد، به خاطر بازی خانم «ایمی ادمز» در نقش یک دانشمند زبانشناس، و همچنین فیلم موزیکال «لا لا لند» با شرکت «اما استون» در نقش خواننده و هنرپیشه جوانی جویای شهرت در هالیوود، که جایزه بهترین بازیگر زن را از جشنواره «ونیز» بدست آورد.