لینکهای قابل دسترسی

خبر فوری
سه شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ ایران ۱۰:۲۸

مادر نیکا شاکرمی: او را کشته‌اند و می‌خواهند بگویم «خودکشی یا اتفاق دیگری» بوده است


نیکا شاکرمی، نوجوان کشته شده در سرکوب اعتراضات سراسری ایران، ۱۴۰۱
نیکا شاکرمی، نوجوان کشته شده در سرکوب اعتراضات سراسری ایران، ۱۴۰۱

مادر نیکا شاکرمی در نخستین اظهارنظر با تأکید بر حضور دخترش در اعتراضات و کشته شدنش، می‌گوید «شایعات مختلفی ساخته‌اند» و «برادر و خواهر مرا» بازداشت و تحت فشار گذاشته‌اند و از خواهرم «اعترافاتی مسخره» گرفته‌اند؛ «هر بچه‌ای هم می‌دانست این ها این کار را می‌کنند.»

نسرین شاکرمی، مادر نیکا شاکرمی، در پیامی ویدئویی که روز پنج‌شنبه ۱۳ مهر به طور اختصاصی در اختیار رادیو فردا قرار گرفته است اقدام مقامات و انتشار اعترافات تلویزیونی خواهر و برادرش را «کریه» توصیف کرد.

او تأکید کرد: «این که یک چیز عادی است و ما انتظارش را کاملا داشتیم که این‌ها همه جور تهمتی بزنند که خودشان را تبرئه کنند. چیز غیر عادی و خارج از انتظاری نبود.»

او اضافه می‌کند: «خودشان در واقع خودشان را محکوم می‌کنند. نیازی نیست شاید من خیلی بخواهم دست و پا بزنم که این‌ها دارند دروغ می‌گویند.»

خانم شاکرمی تصریح می‌کند: «دختر من در تظاهرات، همان روزی که مفقود شد، کشته شده و جنازه‌اش را هم همان روز تحویل سردخانه کهریزک داده شده و گواهی پزشکی قانونی هم همین را به ما گفت که در همین تاریخ و بر اثر ضربات متعدد جسم سخت به سرش کشته شده و هیچ چیز دیگری نیست.»

او با بیان این که «من خودم جنازه‌اش را رویت کردم»، می‌گوید: «بدن دخترم کاملا سالم بود. دست و پاها و اندامش سالم بود. فقط بخیه‌ای برای کالبدشکافی بود، ولی بقیه بدنش سالم بود. انگشت‌هاش، پاهاش دست‌هاش، و بدنش سالم بود. فقط صورتش گونه‌هاش شکسته شده بود و دندانهایش و پشت سرش که یک ضربه خیلی شدید خورده بود و جمجمه‌اش رفته بود تو. به این شکل کشته شد. صدمات از ناحیه سر بود.»

افشاگری مادر نیکا شاکرمی از جزئیات کشته شدن دخترش و سناریوی حکومتی
لطفأ صبر کنيد

No media source currently available

0:00 0:10:36 0:00

او با تکذیب صریح «شایعات دروغ»، می‌افزاید: «به من هم بارها زنگ زده‌اند. تا حالا جوابشان را نداده‌ام. من هیچ صحبتی با آنها نداشتم. ولی با دیگران، با دایی من و افراد مختلف تماس گرفته‌اند که اگر مادر نیکا نیاید و چیزهایی که ما می‌خواهیم نگوید و در واقع سناریویی که ما چیدیم و ساخته و پرداخته کردیم اعتراف نکند ... و تهدیدهایی از من کردند که من بیایم اعتراف کنم که فیلم بگیرند و پخش کنند و بگویند که این خودکشی بوده یا هر اتفاق دیگری بوده، می‌خواهند من را مجبور به این کار کنند.»

خانم شاکرمی با شرح واقعه‌ای که برای دخترش رخ داده می‌گوید، او روز «۲۸ شهریور پنج بعدازظهر به قصد شرکت در تظاهرات علیه حجاب اجباری از خانه خارج شد. با او در تماس بودم و از او خواستم به خانه برگردد. چندین بار جواب نداد و چندین بار جواب داد. در شلوغی بود و در حال تظاهرات بودند و بیشتر قطع می‌شد.

او گفت که آخرین بار بین ۱۱:۳۰ تا ۱۱:۴۰ شب با نیکا تماس داشت و «البته دوستش و مادر دوستش هم با او در تماس بودند. در آخرین تماس صدای دوستانش و داد و فریاد می‌آمد که اسم مأمورها را می‌آوردند و در حال فرار بودند گویا.»

خانم شاکرمی می‌افزاید: «موبایل نیکا همان موقع قطع شد. یعنی خاموش شد و تا به حال هم خاموش است. صبح آن روز ما مراجعه کردیم فکر کردیم نیکا را گرفته‌اند به ارگان‌های مختلف، زندان‌ها، اداره آگاهی، و جاهای مختلف هر جایی که فکرش را می‌کردیم رفتیم. تا ۹ روز هیچ خبری از نیکا نبود. می‌گفتند اسمی ازش نیست و آمارش را نداریم. فقط یک نفر بود که به ما اطمینان می‌داد و حالا که ماجرا مشخص شده برای من سوال است که چطور این شخص به من کاملا اطمینان می‌داد که شماره ملی نیکا را من داده‌ام و می‌دانم کجا است. سپاه گرفته‌شان و آمار نمی‌دهد به دلیل این که تعداد زیادی را گرفته و می‌خواهد تک تک ازشان بازجویی کند. جایش خوب و امن است و حالش هم خیلی خوب است و من خبر دارم و مطمئن هستم. و این طوری خیال مرا راحت می‌کرد.»

ویدئویی از خوانندگی نیکا شاکرمی، نوجوان کشته شده در اعتراضات تهران
لطفأ صبر کنيد

No media source currently available

0:00 0:00:43 0:00

مادر نیکا شاکرمی، توضیح می‌دهد که در نهمین روز مفقود شدن دخترش، به همراه برادش محسن (دایی نیکا) دوباره برای چندمین بار به اداره آگاهی رفته‌اند. او اضافه می‌کند: «چندین عکس از جنازه نیکا را به ما نشان دادند و گفتند صبح ۲۹ شهریور این عکس‌ها از از جنازه نیکا گرفته شده و جنازه‌اش را تحویل سردخانه کهریزک داده‌اند. ما همان موقع رفتیم سردخانه کهریزک جنازه را رویت کردیم و دیدیم که نیکا است و در سردخانه هم گفتند که روز بیست و نهم به ما جنازه را تحویل داده شده. تاریخش را دقیق زده بودند و در اداره آگاهی هم دقیق همین تاریخ را زده بودند که روز بیست و نهم جنازه تحویل داده شده و بعد ما برگشتیم و فردای آن روز جنازه را تحویل گرفتیم و به سمت خرم‌آباد حرکت کردیم برای تدفینش.»

به گفته نسرین شاکرمی، «بین راه» برای خانواده «مزاحمت‌هایی ایجاد کردند و تهدید کردند» که «می‌خواهند جنازه را بدزدند. ما هم در مقابل آنها را تهدید کردیم که گفتیم درگیری پیش می‌آید و در نهایت اجازه دادند ما جنازه را به سردخانه خرم‌آباد منتقل کنیم به (گورستان) صالحین.»

با وجود تدارک خانواده برای خاک‌سپاری نیکا شاکرمی در گورستان صالحین، مادرش می‌گوید بارها تهدید شدند و از آنها خواسته شد که «جنازه را جای دیگری دفن» کنند، اما او نپذیرفته است.

او می‌افزاید: «صبح آن روز بدون اجازه ما و بدون اطلاع حتی یک نفر از ما، جنازه را دزدیده بودند و خودشان برده بودند با تدابیر امنیتی شدید جنازه را در یک روستای دورافتاده به خاک سپرده بودند.»

خانم شاکرمی با تأکید بر این که «کاملا اطلاع دارم» شناسنامه نیکا «توی کوله همراهش بوده»، می‌گوید: «هم شناسنامه و هم موبایلش مفقود شده است و به ما اینها را تحویل ندادند. این جای سوال است برای من که چرا؟»

او همچنین با شرح جزئیات می‌گوید: «در اداره آگاهی پرسیدم که این چندمین بار است که ما مراجعه می‌کنیم به شما چرا تا حالا اطلاعی به ما نداده‌اید در صورتی که بیست و نهم جنازه تحویل شما داده شده است؟ گفتند که مفقودالاثر بوده. گفتم که شناسنامه دخترم توی کیفش بوده. نمی‌شود که مفقودالاثر بوده باشد. بقیه وسایلش هست، فقط شناسنامه و موبایلش نیست؟ گفتند خب حالا چون اوضاع خیلی به هم ریخته است و شلوغی و سر و صداست، گذاشتند این سر و صداها بخوابد و یک سری کارها را خودشان انجام دهند و بعد اعلام کنند به ما که اعلام کنید به شما و در واقع به ما اعلام نکرده بودند و گناه و تقصیر ما نیست. از جای دیگه به ما اعلام نکردند.»

پیشتر یکی از هم‌کلاسی‌های پیشین نیکا شاکرمی در گفت‌وگویی با بخش فارسی صدای آمریکا او را دختری «برون‌گرا، مستقل، و صریح» توصیف کرده که «به دنبال برقراری آشتی» بود؛ اما در جریان اعتراضات سراسری پیش از رسیدن به ۱۷ سالگی کشته شد.

دور جدید اعتراضات از حدود دو هفته پیش آغاز شده و در همه استان‌های کشور جریان داشته است.

در جریان این دور اعتراضات که پس از مرگ تحت بازداشت مهسا (ژینا) امینی از سر گرفته شده است، تا کنون شعارهایی از جمله «مرگ بر خامنه‌ای»، «مرگ بر دیکتاتور»، «زن، زندگی، آزادی»، «خامنه‌ای قاتله، حکومتش باطله»، «فتنه ۵۷، عامل هر فلاکت»، «این آخرین پیامه، هدف خود نظامه»، «آذربایجان بیدار است، حامی کردستان است»، «کردستان، چشم و چراغ ایران»، «کشتن برای روسری، تا کی چنین خاک بر سری»، «وای به روزی که مسلح شویم»، «رضا شاه،‌ روحت شاد» داده شده است.

مهسا امینی ۲۲ ساله که به همراه خانواده‌اش از سقز به تهران سفر کرده‌ بود، ۲۲ شهریور توسط گشت ارشاد بازداشت و به مرکز پلیس امنیت اخلاقی، مشهور به بازداشتگاه وزرا منتقل شد. او ساعاتی بعد با آمبولانس به بیمارستان کسری برده شد و در بخش مراقبت‌های ویژه بستری شد و ۲۵ شهریور جان باخت.

XS
SM
MD
LG