از آغاز نمایش فیلم «برخیز» Get On Up در باره هنر و زندگی جیمز براون James Brown، موسیقیدان، ترانهسرا، خواننده و رقصنده فقید، تعریف و تحسین در باره این فیلم میشنویم، نه فقط در رسانهها، بلکه از مردم و دوستان، که این فیلم را در سینما دیده اند.
نکتهای که در گزارشهای کارشناسان میخوانیم، این است که ممکن است اول فقط کنجکاوان، هوادارهای موسیقی جیمز براون و فعالان حقوق مدنی و تساوی نژادی (که جیمز براون برای آن مبارزه کرد) و همچنین بروبچههای موسیقی هیپهاپ، که بیشتر از چهارهزار آهنگ آن از نمونهبرداری فرازهای ترانههای جیمز براون درست شده، به دیدن آن بروند، ولی بازی هنرمندانه چدویک بوزمن Chatwick Boseman در نقش جیمز براون، از ۱۷ سالگی تا ۶۳ سالگی، به قدری شگفتیبرانگیز و گیرا است که همه دیدناش را به همدیگر توصیه میکنند و پیشبینی شده که به خاطر تبیلغ سینهبهسینه و دهانبهدهان، طی ماه آینده، شاهد استقبال بیشتر از این فیلم خواهیم بود.
جیمز براون بیش از ۱۱۳ تکترانه در فهرستهای ده ترانه پرفروش روز دارد. اهمیت کار براون، فقط در خلق موسیقی و خواندن نبود، بلکه او اجراگری خیرهکننده بود و سالها، چندان در بند ضبط استودیوی موسیقیاش نبود، بیشتر صفحههائی که از او منتشر میشدند، در اجراهای زنده ضبط شده بودند.
در صحنهای از فیلم که در تئاتر آپولو، در محله هارلم نیویورک، فیلمبرداری شده، چدویک بوزمن، در نقش جیمز براون، لحظاتی را زنده میکند در اجرای ترانه Night Train، مربوط به بیست سال پیش، هنگامی که جیمز براون، به صحنهای بازگشت که بارها در آن کنسرت داده بود، و صفحه موسیقی و برنامه تلویزیونی زنده، ضبط کرده بود. صحنه آپولو، صحنهای است که مراسم یادبود او، بعد از مرگاش در سال ۲۰۰۶، روی آن برگزار شد.
در مراسم افتتاح اکران سراسری فیلم Get On Up در تئاتر آپولو، دست اندرکاران فیلم، در کنار بازماندگان جیمز براون، حضور داشتند، و همچنین در کنار موسیقیدانان برجسته، و هنرپیشههائی که در فیلم، نقش آنها را بازی میکنند، از جمله «میسیو پارکر» Maceo Parker نوازنده برجسته ترومپت و عضو گروه نوازندگان جیمز براون، در کنار بازیگر نقشاش در فیلم، «کرگ رابینسون» که او را از سریال تلویزیونی «آفیس» میشناسیم.
روی فرش قرمز، بازیگر «چدویک بوزمن» را میبینیم در کنار «میک جَگِر» Mick Jagger، خواننده و ترانه سرای گروه راک رولینگ استونز Rolling Stones، از تهیه کنندگان فیلم، که بوزمن را برگزید، و همچنین در کنار کارگردان تیت تیلور Tate Taylor، که برداشتی شخصی از زندگی و هنر جیمز براون را به فیلم کشیده، و همچنین برایان گلیزر Glazer، تهیهکننده برجسته سینما.
ایفای نقش جیمز براون، پیروزی بزرگی برای بازیگر چدویک بوزمن است، که دو سال پیش در فیلم ۴۲، زندگینامه قهرمان بیس بال جکی رابینسون، هم خوش درخشید. بوزمن رقص بلد نبود و ماهها با یک مربی برجسته، برای یاد گرفتن حرکات خاص رقص جیمز براون، تعلیم گرفت.
بوزمن می گوید «جَگِر» او را به درون دنیای خود دعوت کرد و همراه او ساعتها به موسیقی جیمز براون گوش فراداد و در چند جلسه، در باره کار جیمز براون در موسیقی، و تاثیر جیمز براون بر هنر خودش، و آنچه از جیمز براون یاد گرفته بود، برای بوزمن حرف زد.
منتقدها از بازی دیگران هم تعریف کردهاند. مثلا از بازی «دن اکروید» در نقش «بن بارت» که دههها ایجنت agent دلسوز براون بود و تا مرگ خود، به این هنرمند وفادار باقی ماند. اکروید در دو فیلم با خود براون همبازی بوده. از بازی «جیل اسکات» هنرمند برجسته ریتم اند بلوز در نقش «دی دی» همسر دوم جیمز براون هم خیلی تعریف شده، و همچنین «اوکتاویا اسپنسر» در نقش «عمه هانی» سرپرست فاحشهخانه، و به خصوص از «وایولا دیویس» در نقش «سوزی» مادر جیمز براون، زنی که پس از ترک فرزند در کودکی، شبی سرزده میآید پشت صحنه تئاتر آپولو به دیدار دردناک با پسرش، که حالا جیمز براون شده.
در فیلم بعضی صحنهها از زندگی خصوصی، در کنار هنرنمائی براون روی صحنه، بازسازی شدهاند، مثلا در صحنه ای از فیلم، شاهد مجادله براون با همسر دوم اش «دی دی» در اتاق خواب منزلشان در جورجیا هستیم، که براون با خشونت تلفن منزل را در هم میشکند.
جیمز براون، جمع اضداد بود. مثلا به شدت خانواده دوست بود، ولی بارها به خاطر ضرب و شتم همسر، کارش به اداره پلیس کشید. معتقد به ملیگرائی سیاهان بود، ولی ضمنا متعهد بود به تز همگرائی نژادی پرزیدنت لیندون جانسون. او هم خودساز بود و هم خودشکن. به قول «لو لامینیک» منتقد روزنامه نیویورک پست، تضادهای براون، از گنجایش فیلمی دوساعته، فراتر میروند.
فیلم «برخیز» به جای اینکه تاریخچه یا زندگینامه باشد، لحظات مهم و تاثیرگذار زندگی براون را کنار هم گذاشته، برای نمایش تضادهای درونی این آدم، و او را در حال مهرورزی عمیق میبینیم، و ضمنا میبینیم که چگونه با شقاوت با نزدیکاناش رفتار میکرد، مثلا اخراج عضو ارکستر به خاطر دیر آمدن سر تمرین. می بینیم که در نهایت سخاوتمندی، چگونه گاهی تنگ نظر بود و به خاطر مشکلات مالیاتی، با اداره مالیات در افتاد.
برایان گلیزر، تهیه کننده برجسته و اسکاربگیر سینمای آمریکا، بیست سال کوشید فیلمی مستند از زندگی جیمز براون با شرکت خود او بسازد، بارها قرارداد با او را به ناچار تجدید کرد، چون براون همیشه مدت قرارداد را محدود میکرد.
اما بعد از مرگ براون، پروژهای که گلیزر برای آن سناریوهای متعدد سفارش داده بود، در شرف نابودی بود، به خصوص چون وراث براون، متعدد بودند و میان خود، شدیدا اختلاف داشتند. سرانجام، به کمک میک جگر، که کارگردان تیت تیلر را آورد، و بازیگر بوزمن را حمایت کرد، پروژه گلیزر از نو به راه افتاد، ولی تیت تیلر به فیلم، شکل تازهای بخشید.
کارگردان تیت تیلور میگوید میک جگر در فرهنگ جهان یک قدرت است، و یک کسبوکار دار بسیار موفق، که می داند چه می کند و همه از او حرف شنوی دارند. او میگوید «جگر» با گرفتن تصمیمهای غلط، به این مقام نرسیده. تیلر میگوید: «وقتی دو حرفهای موفق مثل جگر و برایان گلیزر پشت سر آدم باشند، تنش ها فروکش میکنند و درها باز می شود.»
«میک جّگِر» میگوید از آغاز آشنائی، همیشه سعی داشت حرکات رقص براون را روی صحنه تقلید کند، ولی چون نمیتوانست، روایت خودش از آنها را میرقصید. جّگِر میگوید جیمز براون نسبت به او همیشه سخاوتمند و مهربان بود، در حالیکه با همه مهربان نبود. او میگوید امیدوار است که این فیلم، بزرگداشتی سزاوار برای جیمز براون باشد.
خواننده، و قافیهپرداز موسیقی رپ و آهنگساز برجسته ریتماندبلوز، «الوئی بلک» Aloe Blacc بازیگر نقش نفلوید اسکات Nafloyd Scott در فیلم، می گوید: «حس درون موسیقی، جیمز براون را برمیانگیخت.»
در این فیلم، به جای تاریخچه هنرمند، تماشاگر شاهد شور درونی و استعداد ذاتی و خلاقیت بیقرار جیمز براون است که از میراث موسیقی سیاهان آمریکا (گاسپل، بلوز، جاز) و موسیقی پاپ زمان خودش، صدای تازه و هیجانانگیزی خلق کرد که خاص خود او بود، و برهمه انواع موسیقی 60 سال اخیر، تاثیری ماندگار دارد، موسیقی فانک از دل آن برآمد و بیش از 4 هزار ترانه موسیقی هیپهاپ، وامدار نمونهبرداری مجاز وغیرمجاز از آن است.
براون، در فقر مطلق، در کارولاینای جنوبی، به دنیا آمد، و والدین، در کودکی او را طرد کردند، و نوجوانی، مقیم یک فاحشهخانه بود. ذوق موسیقی را در زندان کشف کرد، وقتی به جرم سرقت در ۱۷ سالگی، به سه سال حبس محکوم شده بود. اما این صحنهها، دنبال هم نمیآیند، بلکه همدیگر را تداعی میکنند.
موفقیت فیلم Get On Up، سوای چیزهای مشخص و آشکار، مثل موسیقی جیمز براون که صدای آن در میکسی تازه، تمام لحظه های این فیلم را انباشته، مدیون دو نفر است: یکی تیت تیلر، کارگردان و دیگری چدویک بوزمن، بازیگر نقش براون.
از دید جو مورگنسترن، منتقد وال استریت جورنال، این فیلم در فراسوی همه چیز، فیلمی است در باره قدرت دگرگونکنندۀ اجرا. او نوشته جیمز براون خودش یک اجراگر خارقالعاده بود و به همین دلیل، سوژه مقاومت ناپذیری است برای تبدیل شدن به موضوع یک فیلم عظیم، ولی میافزاید: جیمز براون، موضوع سختی است، چون هنر او، تقلیدناپذیر است. بنابراین حیرتانگیز است وقتی میبینیم این بازیگر جوان، با چنان پویائیای در قالب براون فرو رفته، که از حد تقلید بالاتر میرود.
تیت تیلور، کارگردان فیلم، هر چند سفیدپوست است، اما در سال ۲۰۱۱ فیلم خارق العاده مستخدم ها The Help را ساخت، که یک فیلم مهم سالهای اخیر است در باره حقوق مدنی و رفتار تبعیض آمیزی که تا همین چهل پنجاه سال پیش، در خیلی از شهرهای آمریکا، به خصوص در ایالات جنوبی، با مستخدمان سیاهان میشد.
ساختار غیرخطی فیلم، ایده «تیت تیلر» بود. به قول «بلایج ابیری» منتقد مجله هفتگی «نیویورک،» «تیلر» پروای وضوح روائی فیلم را ندارد. او نمی خواهد قصه تعریف کند، بلکه می خواهد زندگی جیمز براون را در حدفاصل تضادهای شدید، در حدفاصل نجابت و گناه، در حدفاصل حقارت و تعالی، نمایش دهد.
بعضی از منتقدها، از جمله استفانی زکرک در «ویلج وویس،» ایراد گرفته اند که چرا در یک فیلم سیاهپوستی، کارگردان سیاهپوست نیست که این اصلا انتظار بی موردی است. ولی معمولا برای بازیگرهای سیاهپوست، در سینما نقش کم است، مگر در فیلمهای سیاهپوستی و به همین سبب، فیلم Get On Up فرصت نادری است برای هنرنمائی بازیگران برجسته ای مثل وایولا دیویس، اوکتاویا اسپنسر و نلسون الیس.
اما ساختار غیرخطی سناریو، مورد تائید همه منتقدها نیست. مثلا «کِنِت توران» در لس آنجلس تایمز، این گسستگی روایت زندگی براون در فیلم را برای تماشاگر کلافهکننده می داند، و معتقد است که طرح فیلم، بلندپروازانهتر است از توان کارگردان و تیماش برای اجرای آن. مایکل اسراگو Sragow در روزنامه «رجیستر» اورنج کاونتی کالیفرنیا، فیلم Get On Up را تکهپاره میداند و نوشته به جای اینکه شوق وجدآمیز بداههسازی روی صحنه در کار جیمز براون را به تماشاگر منتقل کند، تکه پارههای پرزرق و برق، تحویل تماشاگر میدهد.
هیچ کس منکر شلوغی و درهمریختگی این اثر نیست. با این حال، بیش از هشتاد در صد از نقدهای فیلم، مثبت است. بسیاری، این فیلم را علیرغم معایباش، یک موفقیت بزرگ هنری میدانند.
«تای بِر» در باستون گلوب، مینویسد: فیلمی است آشفته، که علیرغم مدت زمان طولانی اش، در بازگو کردن معنای جیمز براون برای فرهنگ و زندگی آمریکا، حق او را به جا نمیآورد. با این حال، این منتقد سختگیر، فیلم Get On Up را فیلمی پیروزمندانه میداند.
مایکل فیلیپز، در شیکاگو تریبون، ساختار درهم فیلم را، تحریکآمیز می داند، ولی نمیتواند منکر غنای موسیقی آن بشود، و معتقد است که از هر فیلم زندگینامه مشابه، بهتر است. استیون هولدن در نیویورک تایمز عقیده دارد که کارگردان موفق شده جنون موسیقی براون را در فیلماش بازتابد، و نیروهائی را به نمایش بگذارد که این جنون را، چه در موسیقی و چه در زندگی شخصی او، باعث میشدند.
از این فیلم، به عنوان یک پروژه نسبتا پرخرج سینمای حرفهای، طبعا انتظار میرود که سرگرمکننده باشد. به نظر استفانی زکرک، منتقد ویلج وویس، فیلم «برخیز» به خوبی ملزومات سینمای حرفه ای را رعایت میکند، اما «تیت تیلر» موفق شده بارقههائی از اندیشه و بینش را هم به آن بیافزاید.