۵۰ سال پیش میلیونها آمریکایی آفریقایی تبار در جنوب ایالات متحده برای حق برخورداری از برابری نژادی مبارزه میکردند. کشیش مارتین لوترکینگ رهبر این جنبش حقوق مدنی در دهه ۱۹۶۰ میلادی بود، اما افراد دیگری پا در راه او گذاشتند و با فداکاریهای بسیار در راه حقوق و آزادی برابر فعالیت کردند. کریس سیمکینز، گزارشگر صدای آمریکا درباره تاثیر فعالان این جنبش گزارشی دارد که ترجمۀ بخشهای اساسی آن را در زیر می خوانید:
«سوار شو» یا Get on Board نام آوازی محبوب در دهۀ ۱۹۶۰ بود. این آهنگ پیامی الهام بخش و جذاب برای جوانان داشت تا به جنبش حقوق مدنی بپیوندند. شهروندان بیشماری پیادهنظام این جنبش به شمار میرفتند. آنان پشت صحنه و در سکوت علیه تبعیض و دیگر بیعدالتیها در مورد آمریکاییهای آفریقایی تبار، فعالیت میکردند.
هولیز واتکینز، یکی از فعالان حقوق مدنی در آن دوران می گوید «اوضاعمان خوب نبود. باید تغییری رخ میداد، لازم بود که تغییری برای بهتر شدن رخ بدهد.»
در آلاباما، شرلی گوین فلوید مدیر سازمانی است که کارش کمک به بازگویی قصههای نگفته و معماهای حلنشده دهههای قبل است. او میگوید سربازان پشت صحنه جنبش حقوق مدنی فداکاریهای زیادی کردهاند «آنها در میدان جنگ بودند. آنها کسانی بودند که کتک خوردند، کسانی بودند که از خیابانها رانده شدند و به صورتشان تف انداخته شد.»
رورند ویلی بلو، از جمله سربازان پیادهنظامی بود که در پشت صحنه جنبش مدنی فعالیت میکرد تا اهداف مراکز موسوم به «مدرسه آزادی» را پیش ببرد - که کارشان آموزش دادن به فعالان حقوق مدنی درباره ثبتنام سیاهان برای رای دادن در جنوب بود.
رورند ویلی بلو درباره فعالیتهایش می گوید «مدرسه آزادی در آموزش به نیروهای جوانتر ما در جنبش حقوق مدنی نقش اساسی داشت. نیروهایی که در خانهها را زدند و با مردم صحبت کردند و متقاعدشان ساختند تا برای رای دادن ثبت نام کنند.»
کالج توگالو در می سی سی پی، به عنوان محل فعالیت های جنبش مدنی در دهه های۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ شهرت دارد. رهبران آمریکا از سراسر این کشور به آن جا میرفتند تا صحبت و سخنرانی؛ و تظاهرکنندگان را به مبارزه بیشتر برای حقوق مدنی برابر ترغیب کنند.
مارتین لوتر کینگ در آن سالها درباره تبعیض نژادی گفته بود: «باید به دنیا بگوییم که مخالفت با این دیو سه سر الزامی است.»
شرلی گوین فلوید به یاد میآورد که جلسات جمعی تا چقدر برای افزایش امید و بالا بردن روحیه موثر بود: «این جلسات با آوازهای دستهجمعی، دعا و گفتوگو به آنها انگیزه میداد و در عین حال اهمیت مشارکت آنان در این جنبش برای شکستن موانع تبعیض را گوشزد میکرد.»
در یکی از رشته تظاهرات میسیسیپی، لوئیز تاکر از جمله افرادی بود که مورد حمله سگهای پلیس قرار گرفت. تاکر می گوید: «پلیس سگها را به طرف ما رها کرد و ما به کمک بطری و محفظه شیر از خودمان دفاع کردیم و با همین روش هم سگها را از سر راهمان راندیم و به راهمان ادامه دادیم.»
دیک و شارون مایلز، از جمله سفیدپوستهایی بودند که در جنبش شرکت کردند. آنها فعالانه در ثبتنام سیاهان برای مشارکت در رایگیری در سال ۱۹۶۳ کمک کردند. مشارکت آنان در این جنبش خطرات فراوانی داشت.
شارون می گوید: «احتمال خشونت وجود داشت و قطعا تهدید میشدیم و مردم با کاری که ما میکردیم مخالف بودند.»
و دیک می افزاید: «فکر میکنم مردم زیادی در شمال، چه سیاه و چه سفید، مثل من و شارون تصمیم گرفته بودند مبنی بر این که باید مشارکت کنیم، بویژه جوانان باید مشارکت کنند زیرا نقطه عطفی در تاریخ آمریکا داشت رخ می داد.»
ریچارد کوهن، با مرکز حقوقی فقر جنوب کار میکند که یک سازمان شناخته شده حقوق مدنی است. او میگوید قهرمانان زیادی باید به خاطر رشادتهایشان مورد ستایش قرار گیرند: «معمولا تنها اسم چند نفر معدود در تاریخ میماند و وقتی به پشت سر نگاه میکنیم گاهی شمار بارونکردنی افرادی را که موفقیت را ممکن ساختند تشخیص نمیدهیم.
تایرون دیویس، تا قبل از راهپیمایی از ممفیس به جکسون در ۱۹۶۶، میترسید که در تظاهرات جنبش مدنی شرکت کند. وی می گوید: «با تمام شدن راهپیمایی، ترس من هم ریخت. قبل از آن از انجام کارهایی که به عنوان شهروند آمریکا مجاز به انجامشان بودم، می ترسیدم. به عنوان یک انسان حق داشتم کارهایی را بکنم که هر کسی می توانست بکند.»
در آن سالها، کلیفتون کیسی ۱۷ ساله بود که بازداشت شد و ۹ روز را به خاطر شرکت در تظاهرات در زندان سپری کرد. وی می گوید: «من فقط یک آدم ناچیز بودم اما وقتی به گذشته نگاه میکنم گروهمان و کارهایی که کردیم به نظرم خارقالعاده بود.»
برخی کارشناسان تاریخ میگویند فعالیتها و اقدامات قهرمانان گمنام به بیعدالتیهای نژادی فراوانی در جهان پایان داده است.
«سوار شو» یا Get on Board نام آوازی محبوب در دهۀ ۱۹۶۰ بود. این آهنگ پیامی الهام بخش و جذاب برای جوانان داشت تا به جنبش حقوق مدنی بپیوندند. شهروندان بیشماری پیادهنظام این جنبش به شمار میرفتند. آنان پشت صحنه و در سکوت علیه تبعیض و دیگر بیعدالتیها در مورد آمریکاییهای آفریقایی تبار، فعالیت میکردند.
هولیز واتکینز، یکی از فعالان حقوق مدنی در آن دوران می گوید «اوضاعمان خوب نبود. باید تغییری رخ میداد، لازم بود که تغییری برای بهتر شدن رخ بدهد.»
در آلاباما، شرلی گوین فلوید مدیر سازمانی است که کارش کمک به بازگویی قصههای نگفته و معماهای حلنشده دهههای قبل است. او میگوید سربازان پشت صحنه جنبش حقوق مدنی فداکاریهای زیادی کردهاند «آنها در میدان جنگ بودند. آنها کسانی بودند که کتک خوردند، کسانی بودند که از خیابانها رانده شدند و به صورتشان تف انداخته شد.»
رورند ویلی بلو، از جمله سربازان پیادهنظامی بود که در پشت صحنه جنبش مدنی فعالیت میکرد تا اهداف مراکز موسوم به «مدرسه آزادی» را پیش ببرد - که کارشان آموزش دادن به فعالان حقوق مدنی درباره ثبتنام سیاهان برای رای دادن در جنوب بود.
رورند ویلی بلو درباره فعالیتهایش می گوید «مدرسه آزادی در آموزش به نیروهای جوانتر ما در جنبش حقوق مدنی نقش اساسی داشت. نیروهایی که در خانهها را زدند و با مردم صحبت کردند و متقاعدشان ساختند تا برای رای دادن ثبت نام کنند.»
کالج توگالو در می سی سی پی، به عنوان محل فعالیت های جنبش مدنی در دهه های۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ شهرت دارد. رهبران آمریکا از سراسر این کشور به آن جا میرفتند تا صحبت و سخنرانی؛ و تظاهرکنندگان را به مبارزه بیشتر برای حقوق مدنی برابر ترغیب کنند.
مارتین لوتر کینگ در آن سالها درباره تبعیض نژادی گفته بود: «باید به دنیا بگوییم که مخالفت با این دیو سه سر الزامی است.»
شرلی گوین فلوید به یاد میآورد که جلسات جمعی تا چقدر برای افزایش امید و بالا بردن روحیه موثر بود: «این جلسات با آوازهای دستهجمعی، دعا و گفتوگو به آنها انگیزه میداد و در عین حال اهمیت مشارکت آنان در این جنبش برای شکستن موانع تبعیض را گوشزد میکرد.»
در یکی از رشته تظاهرات میسیسیپی، لوئیز تاکر از جمله افرادی بود که مورد حمله سگهای پلیس قرار گرفت. تاکر می گوید: «پلیس سگها را به طرف ما رها کرد و ما به کمک بطری و محفظه شیر از خودمان دفاع کردیم و با همین روش هم سگها را از سر راهمان راندیم و به راهمان ادامه دادیم.»
دیک و شارون مایلز، از جمله سفیدپوستهایی بودند که در جنبش شرکت کردند. آنها فعالانه در ثبتنام سیاهان برای مشارکت در رایگیری در سال ۱۹۶۳ کمک کردند. مشارکت آنان در این جنبش خطرات فراوانی داشت.
شارون می گوید: «احتمال خشونت وجود داشت و قطعا تهدید میشدیم و مردم با کاری که ما میکردیم مخالف بودند.»
و دیک می افزاید: «فکر میکنم مردم زیادی در شمال، چه سیاه و چه سفید، مثل من و شارون تصمیم گرفته بودند مبنی بر این که باید مشارکت کنیم، بویژه جوانان باید مشارکت کنند زیرا نقطه عطفی در تاریخ آمریکا داشت رخ می داد.»
ریچارد کوهن، با مرکز حقوقی فقر جنوب کار میکند که یک سازمان شناخته شده حقوق مدنی است. او میگوید قهرمانان زیادی باید به خاطر رشادتهایشان مورد ستایش قرار گیرند: «معمولا تنها اسم چند نفر معدود در تاریخ میماند و وقتی به پشت سر نگاه میکنیم گاهی شمار بارونکردنی افرادی را که موفقیت را ممکن ساختند تشخیص نمیدهیم.
تایرون دیویس، تا قبل از راهپیمایی از ممفیس به جکسون در ۱۹۶۶، میترسید که در تظاهرات جنبش مدنی شرکت کند. وی می گوید: «با تمام شدن راهپیمایی، ترس من هم ریخت. قبل از آن از انجام کارهایی که به عنوان شهروند آمریکا مجاز به انجامشان بودم، می ترسیدم. به عنوان یک انسان حق داشتم کارهایی را بکنم که هر کسی می توانست بکند.»
در آن سالها، کلیفتون کیسی ۱۷ ساله بود که بازداشت شد و ۹ روز را به خاطر شرکت در تظاهرات در زندان سپری کرد. وی می گوید: «من فقط یک آدم ناچیز بودم اما وقتی به گذشته نگاه میکنم گروهمان و کارهایی که کردیم به نظرم خارقالعاده بود.»
برخی کارشناسان تاریخ میگویند فعالیتها و اقدامات قهرمانان گمنام به بیعدالتیهای نژادی فراوانی در جهان پایان داده است.