لینکهای قابل دسترسی

خبر فوری
شنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳ ایران ۰۴:۲۰

شاعرملی آمریکا از تنزل جهان طبیعی می سراید


شاعرملی آمریکا از تنزل جهان طبیعی می سراید
شاعرملی آمریکا از تنزل جهان طبیعی می سراید

اخیرا کتابخانه کنگره آمریکا، دبلیو اس مروین ، شاعرمعاصر آمریکایی را به عنوان هفدهمین «شاعر ملی» آمریکا معرفی کرده است. این رویداد تنها یکی از دست آوردهای زندگی هنری و حرفه ای پربار «مروین» به شمار می رود که بخشی از آن شامل بیش از ٥٠ کتاب شعر، داستان، نقد ادبی و ترجمه است. او هم چنین برنده دو جایزه ادبی «پولیتزر»است و جایزه اول «نشنال بوک آوارد» National Book Award را نیز از آن خود ساخته است.

مروین هم چون دیگر شاعرهای برنده جایزه، با عنوان تازه «هفدهمین شاعر ملی آمریکا» سکویی به دست می آورد تا از طریق آن بتواند اشعار و ایده های عالی خود را به دوستداران شعر که یکی از محبوب ترین فرم های ادبی در جوامع مختلف آمریکا به شمار می رود ارائه دهد.

مروین، با موهای نقره ای، چشم های آبی و صورتی تراشیده و جذاب از لحاظ آگاهی و فراست درجایی بس فراتراز معیارهایی که برای یک شاعر محبوب و مردمی در آمریکا وجود دارد قرار گرفته است. او شاعری است درون گرا که در شعرهایش به مسائلی چون عشق، فقدان، حزن و اندوه می پردازد. او در شعری به نام «جدایی» می گوید:«نبود تو چون نخی است که از سوراخ سوزن تنهایی من عبور می کند و هرآنچه می کنم انگاربا رنگ این تنهایی بخیه خورده است.»

«مروین» از «زیباگویی» درشعرهایش خودداری می کند ودر عوض به حس های وحشی و خودرویی که در درونش جریان دارد می پردازد و از آن هابه صورت پلی برای نقب زدن به درون طبیعت و به اعماق روح خوانندگان اشعارش استفاده می کند:«خوب طبیعی است که برای من این تنها شکل واقعی شعر گفتنه. من نمی توانم شما را به جایی درون خودتان ببرم، چون آن جا را نمی شناسم. به گفته «تورو» ذهن یک فرد دیگر به یک جنگل تاریک می ماند. هرچند یک گوشه از این جنگل تاریک توسط شما کشف می شود اما گوشه های دیگری برای همیشه ناشناخته می ماند. این مسئله در قصه های کودکانه هم آمده است. هر کودکی این جنگل تاریک را می شناسد. این همان جایی است که درآن شما نمی توانید واقعیت را از رویاها جدا کنید. این همان ساحلی است که بین دریا و خشکی قرار گرفته است. شعر «جزر و مد در مرداب» که «مروین» در «هاوایی» محل سکونت خود آن را سروده است به خوبی گویای این حس درونی است:

درکناره های عریان جزیره در بعدازظهر

بچه هایی که شنا نمی دانند

فریاد زنان

خود را به جلو می کشند

وبرای لحظه ای در آن آینه طویل

که عکس تپه های سبز در آن انعکاس دارد

گم می شوند...

مروین معتقد است شعر با وقایع و دیدگاه های روزانه زندگی ما رابطه ای تنگاتنگ و جدانشدنی دارد. رابطه ای که تنها از طریق قدرت تخیلی شاعرانه می توان به آن دست یافت:«شعر همان چیزهایی است که در زندگی روزمره نمی توان بیان کرد. تصویرآن زن عراقی روی صفحه اول روزنامه که شوهرش لحظاتی پیش جلوی چشم هایش با انفجار یک بمب تکه پاره شده است. به راستی در مقابل چنین فاجعه ای چه می توان گفت؟ دهان باز او با فریاد تلخی که از آن بیرون می آید برای همیشه در ذهن ما باقی خواهد ماند و شعر از همین تصویر زائیده می شود.»

برای «مروین» چیزی که انسان ها را از موجودات دیگر متمایز می کند، آن گنجایش و ظرفیت قدرت تخیل آن هاست. قدرت تخیلی که در نهایت به شفقت می رسد و این همان دو کیفیت اصلی است که شعر را بوجود می آورد:«آن حسی که ما را نگران نهنگ های عمق اقیانوس یا مردمی که از بیماری ایدز رنج می برند و می میرند می کند. آن حسی که با دیدن مادر تنهایی که از سه فرزند کوچکش نگهداری می کند در ما بوجود می آید. این همان چیزی است که در درون انسان ها می جوشد و به آن ها این حس را می دهد که هیچ یک از ما از یکدیگر جدا نیستیم. این شفقت نتیجه حسی است که از تماشای رنج و درد دیگران در ما ایجاد می شود.»

همین شفقت به همراه خشم و غضبی عمیق باعث شد که «مروین» مجموعه شعری به نام «حامل نردبان» درباره درگیری نظامی آمریکا در «ویتنام» را سروده و منتشر کند. این کتاب در سال ١٩٧١ جایزه «پولیتزر» را از آن خود ساخت. یکی از اشعار این مجموعه «آسیایی ها می میرند» نام دارد:

وقتی جنگل ها نابود می شوند

تاریکی به جای می ماند

سیاهی، برای همیشه

دیگر هیچ چیز واقعیت ندارد

حتی برای لحظه ای کوتاه

روح دهکده ها

برآسمان نقش شده

و از آن

افق تازه ای پدیدار می شود

رابطه عمیق «مروین» با دنیای طبیعی و احساس غم انگیزی که از تنزل دائمی این دنیای طبیعی به دست بشر به او دست می دهد از دوران کودکی و نوجوانی تم اصلی زندگی و شعر او بوده است. او به خاطر دارد که تا بیست سال پیش هنگامی که در دهکده دورافتاده ای در فرانسه زندگی می کرد، هرشب صدای آوازهای جداگانه ٩ مرغ شب را می شنید. اما امروز وقتی او به همان دهکده باز می گردد، صدای مرغ شبی وجود ندارد. هجوم گنجشگ ها در لابلای درختان هم سال هاست از این دهکده پرکشیده است:«هیچکس توجهی به این مسائل ندارد. نمی دانم کدام مرا بیشتر ناراحت می کند؟ نبود گنجشک ها یا عدم توجه مردم به نبودن آن ها؟ آیا این مسئله به ما این پیام را می دهد که زندگی بدون گنجشک ها در جهان اشکالی ندارد؟»

«مروین» می گوید او شعر «نابودی در راه است» را برای نهنگ هایی گفته است که دولت مکزیک با ساختن یک پل عظیم در دریای «کورتز» محل تخم ریزی آن ها را برای همیشه از بین برد ونابود ساخت:

آه ای نهنگ خاکستری

اکنون ما تورا

به پایان غم انگیزت می فرستیم...

به این صورت «مروین» از اشعار خود برای هشدار دادن به دیگران استفاده می کند:«من نمی خواهم به دیگران نصیحت کنم. به هیچوجه. اما می خواهم یک بار در یک محل عمومی خیلی مهم بگویم که چگونه به نظر من ما به عنوان انسان های روی این کره خاکی با آتش بازی می کنیم. درست مثل راننده ای که با سرعت به طرف یک دیوار سنگی می راند. من احساس می کنم حداقل وظیفه ای که دارم این است که این مسئله را زیر سئوال ببرم.»

XS
SM
MD
LG