لینکهای قابل دسترسی

خبر فوری
جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳ ایران ۰۷:۱۱

دیدگاه یک نماينده کنگره آمریکا در مورد ايران و استراتژی آمريکا


دیدگاه یک نماينده کنگره آمریکا در مورد ايران و استراتژی آمريکا
دیدگاه یک نماينده کنگره آمریکا در مورد ايران و استراتژی آمريکا

مارک کِرک، نماينده جمهوری خواه ايالت ايلينوی در مجلس سنا، در گفت و گو با تلويزيون فارسی صدای آمريکا، درباره مردم سالاری در ايران و منطقه خاورميانه می گويد:

فکر می کنم کشور ما بهترين کشور دنيا ست، نه به اين دليل که ما قوی ترين اقتصاد و يا بزرگ ترين ارتش دنيا را داريم، بلکه به خاطر ارزش هايمان. که ايالات متحده و متحدانش، قوی ترين نيروی تاريخ در حفظ کرامت انسانی و آزادی هستند. مثلا ديديم که مردم اروپای شرقی هم از ميل به آزادی مستثنی نبودند. اکنون نيز می بينيم که در سراسر خاورميانه مردم آرزوی آزادی، مردم سالاری و کرامت انسانی بيشتری دارند. ايران هم نبايد مستثنی باشد. لايحه جديدی قرار است سياست خارجی آمريکا را متمرکز کند و «حقوق» مردم ايران را در اولويت سياست خارجی ما قرار بدهد. همين اقدام را در ارتباط با شوروی سابق کرديم که موفقيت آميز بود. خيلی ها می گفتند ما نبايد در مورد حقوق انسانی شهروندان شوروی سابق صحبت کنيم. اما رونالد ريگان، رييس جمهوری سابق، اعتقاد راسخ داشت و می دانست که ارزش های بنيادين ما و احترام به انسان، باعث شده ما تبديل به قوی ترين نيروی «خير» بشويم و ديگر دولت ها را هم تحت تاثير قرار دهيم. فکر می کنم بايد اين استراتژی را در مورد ايران هم اعمال کنيم.

س. در لايحه شما اشاره به يک گزارشگر مخصوص حقوق بشر در ايران شده. نقش و مسئوليت های او چه خواهد بود؟

اين فرد مسئول هماهنگی سياست خارجی آمريکا در رابطه با ايران خواهد بود و اطمينان حاصل خواهد کرد که پرونده مخالفان برجسته، در بالاترين اولويت قرار گيرد. اما مهم ترين وظيفه اين فرد اين است که نام مخالفان برجسته ايرانی و پرونده هايشان را در رسانه های غربی، عربی، و بين المللی مطرح کند و اينکه چرا در زندان هستند. برای مخاطبان فارسی زبان آزاديخواه در کشورهای مختلف دنيا و در داخل ايران، و همينطور در رسانه های بين المللی، درباره اين افراد و مبارزات شجاعانه آنان صحبت کند و اينکه چرا رفتاری که با آنها می شود نادرست است.

س. آيا اين همان برنامه ای است که درباره آن صحبت کرديد، برنامه آگاهی درباره مخالفان در ايران؟

بله درست است. ما در حال حاضر اين کار را در مجلس سنا شروع کرده ايم و حالا از وزارت امور خارجه می خواهيم که در اين باره اقدام کند. ما چهار نفر را انتخاب کرديم، نويد خانجانی، که احتمالا قرار است زندانی شود صرفا به اين دليل که بهايی است و اعلام کرده است که ديگر بهاييان نبايد از دانشگاه محروم شوند. نسرين ستوده، يکی از برجسته ترين وکلای حقوق بشر در ايران، که فقط به دليل حمايت از موکلانش به زندان افتاده است. او مادر دو فرزند است. چه کسی قرار است از آنان نگهداری کند؟ جعفر پناهی، يکی از برجسته ترين کارگردانان ايرانی، که جرمش تنها اين است که به فضای بين المللی فيلم وارد شده و تصوير متفاوتی از ايران را به نمايش گذاشته و فيلم هايی ساخته که حکومت با آنها مخالف است. نباید به اين دليل به زندان بيفتد و نهايتا پرونده ای که بيشترين تاثير را روی من گذاشته، مربوط به حسين رونقی ملکی است؛ حسين، تنها به خاطر مطالبی که در وبلاگ اش نوشته است در زندان است. فکر می کنم برای نسل جوان، آن چه که آن لاين می گوييد و می نويسيد، بخشی از حقوق اوليه انسانی شماست. ايران هم اعلاميه جهانی حقوق بشر را امضا کرده است. شما نبايد فقط به خاطر مطالبی که در وبلاگتان می نويسيد، زندانی شويد. ما خصوصا برای حسين نگرانيم چرا که از بيماری کليه رنج می برد.

س. حکومت ايران به کسی اجازه نمی دهد هيچ صدای مخالفی در ايران داشته باشد و حتی مردم اجازه گفت و گو با رسانه های خارج از ايران مثل صدای آمريکا را هم ندارند. فکر نمی کنيد حمايت مشخص از اين افراد، آنان را در خطر قرار دهد؟

ممکن است. اما تجربه ما از ديگر حکومت های ديکتاتوری که سقوط کردند اين است که در نهايت، اين افراد به عنوان نماد حقوق اوليه ای هستند که متعلق به تمامی مردم ايران است که ما بايد به آن احترام بگذاريم. در مورد مخالفان حکومت شوروی هم به ما همين را گفتند، آن زمان می گفتند اين افراد هيچ اميدی به حکومت شوروی ندارند، اما در نهايت مخالفان برنده شدند و حالا شوروی به تاريخ پيوسته است. اگر به ايران نگاه کنيم می بينيم که حکومت ايران، مرتب در برابر شهروندان خودش می ايستد. به نظر من به عنوان افراد انسان دوست، ما بايد به اين مخالفان کمک کنيم و صدای آنان در فضای بين المللی باشيم، در حالی که خودشان هيچ صدايی ندارند و مطمئن شويم که همه در ايران و در جامعه بين المللی اسم آنان را می دانند و پرونده شان را می شناسند. و اين می تواند يکی از قوی ترين ابزارها برای احترام به حقوق انسانی افراد در تهران، تبريز، آذربايجان، و سراسر ايران باشد.

س. واکنش ديگر قانونگذاران ايالات متحده به انتخاب اين افراد چه بود؟

ما با گروه کوچکی شروع کرده ايم که به تدريج بزرگ خواهد شد. يادم می آيد زمانی که شروع به کار با مخالفان شوروی کرديم، ابتدا فقط دو يا سه نماينده بوديم، اما در طول زمان به صد و دويست نفر رسيديم و در نهايت اتحاد ما با اروپا و آسيا باعث شد صدايمان خصوصا در سازمان ملل متحد به شدت بلندتر شود. هر مشکلی که بين ايران و ايالات متحده وجود دارد، در نهايت مهم ترين متحدان ما، جوانان ايرانی هستند که هيچ تنشی با اروپا و آمريکا نمی خواهند، که داشتن موبايل، اينترنت، و وبلاگ نويسی را به عنوان حقوق بنيادين شان می بينند و در حال حاضر، حکومت سعی دارد کشور را بدون رضايت آنان بگرداند، در حالی که بايد تنها با رضايت آنان حکومت کند.

س. درباره جنبش سبز ايران که از آن مطلع هستيد، فکر می کنيد چطور می توانند يک صدای بين المللی داشته باشند؟ در سازمان ملل يا تريبون بين المللی ديگری که صدايشان شنيده شود. نظر شما چيست؟

نخست این که وقتی صدايی از چندين کشور شنيده شود، ديگر به معنی اهداف يک کشور برای کشور ديگر نيست. ما نياز داريم که اين صداها را در ايالت متحده، کانادا، فرانسه، بريتانيا، آلمان، ژاپن، استراليا و سراسر دنيا بشنويم، که به اين صدا يک نيروی ويژه اخلاقی بدهد. در اين صورت زمانی که سازمان ملل متحد صحبت می کند، تمام نيروی بين المللی را خطاب قرار دهد. ضمنا مسائل فنی هم وجود دارد که بايد انجام دهيم. ايالات متحده بايد اينترنت مستقيم را از طريق ماهواره در اختيار ايران قرار دهد که شما نتوانيد توسط رسانه های دولتی کنترل شويد. که اجازه داشته باشيد هر چه که می خواهيد بگوييد، بايد بتوانيد از دولت ايران انتقاد کنيد، بايد بتوانيد از دولت آمريکا انتقاد کنيد، به خودتان مربوط است.

س. آيا کنگره در اين جهت اقدام کرده است؟

بله. فکر می کنم لايحه فراجناحی حقوق بشر ما، بعدا بخشی از يک قانون بسيار بزرگ تر مربوط به ايران خواهد بود و ما در کنگره به سرعت در اين زمينه حرکت خواهيم کرد. با اين که مابين جمهوريخواهان و دموکرات ها در ديگر زمينه ها اختلاف نظر داريم، در رابطه با ايران نسبتا متحد هستيم، هم در کنگره و هم با پرزيدنت باراک اوباما.

س. در اخبار روز چهارشنبه اعلام شد که ايران قرار است با گروه ۱+۵ در مذاکرات هسته ای، همکاری کند. نظر شما چيست؟

ما بايد هميشه با هر حکومتی، هر چقدر هم بد، مذاکره کنيم تا بتوانيم از راه ديپلماسی به نتيجه برسيم، مهم ترين هدف شما اين است که از سريع ترين و کم هزينه ترين راه به هدف برسيد. اما در نهايت بايد بگويم من در مورد آينده مذاکرات، خيلی بدبين هستم. به نظرم حکومت ايران دارد وقت می خرد که مردم خودش را سرکوب کند و در نهايت سلاح های اتمی اش را بسازد، سلاح های بسيار گران قيمتی که هزينه اش را از بودجه خانواده های ايرانی پرداخت کرده و صرف انباری کرده است که ايران نمی تواند از آن استفاده کند و در نهايت منجر به بی ثباتی بسيار زيادی برای این کشور خواهد شد.

س. آيا انتظار تغيير بنيادينی در ايران داريد که بتوان با دولت وارد مذاکره شد؟

ما اميدواريم. در نهايت، چيزی که ما می بينيم، انقلاب سبز، و از تونس تا سوريه، موج جديدی از مردم خاورميانه، خصوصا از طبقه متوسط است که ديگر حکومت های ديکتاتوری به آنها نمی گويد چطور فکر و يا رفتار کنند. ديديم که حکومت های تک حزبی در تونس و قاهره، کنار گذاشته شدند. ديديم که حکومت تک حزبی در سوريه، که از متحدان اصلی ملاهای ايران هم هست، به بی ثباتی رسيده است. اگر دمشق سقوط کند، احتمال می دهم که حکومت ايران دچار مشکل جدی شود و اين خوب است. چرا که يک ايران صلح طلب و کاملا مردم سالار، در اروپا و آمريکا دوستانی خواهد داشت، اقتصاد بسيار قوی تری خواهد داشت و بودجه اش را صرف سلاح هسته ای و يا تجهيز حزب الله نخواهد کرد. بلکه آن را خرج مردم خودش خواهد کرد تا کودکانش را آموزش دهد و اقتصادش را توسعه بخشد.

س. به سوريه اشاره کرديد. اخيرا خبرهايی هست که آمريکا هم تاييد کرده، که ايران به حکومت سوريه برای سرکوب شهروندانش کمک کرده است. نظر شما چيست؟

بله. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خصوصاً، حکومت سوريه را مجهز به سلاح هايی کرده تا شهروندان اش را سرکوب کند. مردم در سراسر سوريه، در دمشق و ديگر شهرها، به پا خواسته اند. همه مان ويديوهای يوتوب را ديده ايم که مردم عکس اسد را پايين کشيده اند و خواستار همان حقوقی شده اند که مردم تونس و مصر از آن برخوردارند. فکر می کنم اين پيام قوی به کسانی است که در تهران حکومت می کنند، که شايد آخرين روزهايشان باشد و نمی توانند يک طبقه متوسط را که به اينترنت متصل است، برای مدت طولانی سرکوب کنند.

س. نظر شما در مورد عادی سازی روابط دولت مصر با ايران چيست؟

نگرانم، چرا که انقلاب مصر، ممکن است با يک روند سه مرحله ای روبرو باشد که در انقلاب های زيادی شاهدش بوده ايم. ابتدا برکناری ديکتاتور، دوم تشکيل يک دولت موقت ضعيف و نهايتا تشکيل يک دولت دائم. در مورد فرانسه، از لوئی شانزدهم، به ديکتاتوری ناپلئون منتقل شد. در مورد ايران، از شاه به دولت بسيار ضعيف بختيار و نهايتا به ديکتاتوری آيت الله خمينی منتقل شد. نگرانم که اين روند برای مصر هم دنبال شود يعنی همه نگاه مثبت و شادی ميدان تحرير، ممکن است به سرعت در دست يک نوع ديکتاتوری اسلامی جديد خفه شود، که تنها به يک رای نياز دارد و بعد از آن يک رای، ديگر در آينده حق رای نخواهيد داشت.

س. فکر می کنيد با خروج سريع نيروهای آمريکا از افغانستان ممکن است ايران جايش را بگيرد؟

بله فکر می کنم اگر ايالات متحده افغانستان را به سرعت ترک کند، ممکن است بخش اعظم غرب افغانستان تحت قدرت و اختيار ايران قرار گيرد. اين برای افغانستان، که می خواهد سرنوشت اش را خود به دست بگيرد، بد خواهد بود. برای ايران هم بد خواهد بود چرا که غرب افغانستان مرکز توليد هروئين است و منبع عظيمی از مواد مخدر را برای جوانان ايرانی فراهم خواهد کرد که زندگی نسل های زيادی را به باد خواهد داد. مثلا ديديم که در دهه ۱۹۶۰ ميلادی، هروئين به کشوری مثل هلند سرازير شد و به رغم تمام تلاش های دولت هلند، که دولت ثروتمندی هم هست، نهايتا متوجه شدند که ۸۰ درصد معتادان، تا آخر عمرشان معتاد باقی ماندند. اگر ايران کنترل غرب افغانستان را به دست بگيرد، منبع عظيمی از هروئين به ايران سرازير خواهد شد و ورود هروئين به قيمت بسيار ارزان به تهران و ديگر شهرهای بزرگ، باعث افزايش شديد اعتياد خواهد شد. ممکن است ملاهای ايران اين را به عنوان موفقيتی برای کشورشان ببينند اما در نهايت مقداری زيادی سم را وارد کشور خواهند کرد.

س. در روزهای گذشته گفته اند نيروهای سپاه با القاعده رابطه دارند. نظر شما چيست؟

ما گزارش هايی ديده ايم که نيروهای برجسته القاعده از ايران عبور کرده اند، و زمانی بود که حکومت ايران فکر می کرد دشمن دشمن من، دوست من است. در نتيجه ممکن است به آنان کمک هايی کرده باشند. گزارش های زيادی در اين زمينه وجود ندارد اما تعدادی موجود است. فقط اشاره کنم که برای کشوری مثل پاکستان که رابطه نزديک تری با القاعده و تروريسم داشت، در نهايت القاعده به پاکستان پشت کرد و نخست وزير محبوب آن، بی نظر بوتو را به قتل رساند. اگر همکاری بين دولت ايران و القاعده وجود داشته باشد به نظرم نتيجه اين خواهد بود که القاعده به ايران پشت خواهد کرد، همانطور که در ديگر کشورها اين کار را کرده است.

س. در مورد گفت و گوی مستقيم با مردم ايران، چه ابزارهايی را مد نظر داريد؟

اميدواريم از رسانه های نو استفاده کنيم مثل تویيتر، مای اسپيس، فيس بوک و انواع روش های اينترنتی به علاوه موبايل و اس ام اس. فکر می کنم صدای آمريکا، بی بی سی و الجزيره، همگی مخاطبانی در تهران دارند. اما ضمنا می خواهم سرويس اينترنت مستقيم به ايران ارائه کنيم که مردم ايران مجبور نباشند از طريق دولت به اينترنت متصل شوند، بلکه فقط يک ديش ماهواره در حياط خانه شان بگذارند و به صورت مستقيم با هر کسی در دنيا ارتباط برقرار کنند، هر چيزی که می خواهند تماشا کنند و بدون واسطه دولت، هر چيزی که می خواهند بگويند.

س. نظر شما در مورد سياست پرزيدنت باراک اوباما نسبت به ايران چيست؟

به طور کلی سياست پرزيدنت اوباما خيلی خوب بوده است. او تحريم های همه جانبه عليه ايران را امضا کرد. وی خيلی صريح موضع اش را نسبت به عدم تجهيز حماس و حزب الله به سلاح و عدم توليد سلاح اتمی، اعلام کرده است. اما من نگرانم که در پشت صحنه، به اندازه کافی قوی عمل نشده است. رييس جمهوری، در وسط انقلاب سبز، سکوت کرد. اما نبايد سکوت می کرد، بايد از زبان ندا و در مورد مرگ او صحبت می کرد. بايد از حسين، يا نويد، يا نسرين، يا جعفر، اسم می برد. همانطور که رونلد ريگان در زمان رياست جمهوری اش، از مخالفان برجسته نام می برد. بايد تحريم ها را با قدرت بيشتری اعمال کند که ايران، بودجه اش را به جای آموزش و بهداشت، صرف آن برنامه بسيار پرهزينه سلاح اتمی نکند که تنها باعث افزايش نا امنی در کشور می شود. در عوض، انتخابات آزاد و عادلانه برگزار کند تا صدای واقعی مردم ايران شنيده شود.

س. به تحريم ها اشاره کرديد. فکر می کنيد تحريم ها تاثير گذارند؟

نه. فکر می کنم تحريم ها به سرعت تضعيف شده اند. می بينيم که واردات بنزين به ايران افزايش يافته است و فکر می کنم دليل آن، عدم تمايل دولت (اوباما) برای تحريم کشورهای کليدی و شرکت هايی در آن کشورهاست که سياست مشخص سازمان ملل متحد و ايالات متحده را اجرا نمی کنند.

س. آيا پيامی برای مردم ايران داريد؟

بله! فقط می خواهم بگويم اگر می توانيد برويد آن لاين، پرونده حسين رونقی ملکی را ببينيد. درباره نويد خانجانی تحقيق کنيد. درباره نسرين ستوده که در زندان است و دو فرزندش مطالعه کنيد و درباره پرونده جعفر پناهی. اين ها از برجسته ترين مخالفان در داخل کشور هستند، ايرانيانی که ميهن پرستند، اما صرفا به دليل عقايد سياسی شان زندانی شده اند که تا جايی که من می دانم، بیشتر ايرانيان با عقايدشان موافق هستند اما اجازه ندارند آن را ابراز کنند.

XS
SM
MD
LG