لینکهای قابل دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۳ ایران ۱۵:۴۶

نامه سرگشاده عباس کیارستمی به روزنامه نیویورک تایمز دراعتراض به بازداشت و حبس جعفرپناهی


نامه سرگشاده عباس کیارستمی به روزنامه نیویورک تایمز دراعتراض به بازداشت و حبس جعفرپناهی
نامه سرگشاده عباس کیارستمی به روزنامه نیویورک تایمز دراعتراض به بازداشت و حبس جعفرپناهی

بنا برگزارش روزنامه نیویورک تایمز، عباس کیارستمی کارگردان سرشناس ایرانی درنامه سرگشاده ای در یکی از روزنامه های تهران خواستار آزادی جعفر پناهی و محمود رسول اوف دو کارگردانی که از هفته پیش تا کنون در بازداشت و حبس به سرمی برند شد.

نسخه اصلی این نامه به زبان فارسی و ترجمه آن به انگلیسی توسط عباس کیارستمی برای چند نشریه بین المللی از جمله روزنامه نیویورک تایمز ارسال شده است.

در این نامه عباس کیارستمی ضمن آنکه خواستار آزادی پناهی و رسولوف از زندان شده هم چنین خواسته است که سیاست های اشتباه در حوزه هنر و سینما از سوی حکومت و مسئولان تصحیح شود.

کیارستمی می نویسد: «نمی دانم این نامه را خطاب به چه کسانی می نویسم، اما می دانم چرا می نویسم و باور دارم که نوشتن آن در این وضعیت ضروری و اجتناب ناپذیراست، چرا که دو فیلمساز ایرانی، دو فیلمساز وابسته به جریان سینمای مستقل ایران در بندند به عنوان یک فیلمساز، از همین جریان سینمای مستقل، سالهاست که دیگر امیدی به نمایش فیلم هایم در کشورم ندارم و سال هاست که با ساختن فیلم های شخصی و کم هزینه، به کمک و همراهی وزارت ارشاد به عنوان متولی سینمای ایران چشم امید ندارم. من برای گذران زندگی به عکاسی روی آورده ام و از درآمد آن، فیلمهای کوچک و کم هزینه می سازم و به پخش غیر قانونی نسخه های تکثیر شده فیلم هایم اعتراضی نمی کنم چرا که این تنها راه ارتباط من با مخاطبان هموطنم است. دیگر سال هاست حتی به این بی توجهی وزارت ارشاد و مسولان سینمایی اعتراض هم نمی کنم، حتی اگر نپذیریم که سال هاست مسولان سینمایی کشور به عنوان بازوی فرهنگی دولت بین فیلمسازان خودی و غیر خودی فرق می گذارند، بر این باورم که آنها به هیچ روی به سینمای مستقل عنایتی ندارند. این گناه ما نیست که فیلم سازیم و تنها از طریق فیلم سازی است که می توانیم زندگی کنیم. این نه فقط یک انتخاب که برای ما یک ضرورت حیاتی است. من برای حل این مشکل راه حل های خود را یافته ام. بی حمایت های مرسوم و رایج که غالب اهل سینما در ایران از آن بهره مند هستند، فیلم های مستقل و کوچک خود را می سازم و به این دلخوشم که نام و اعتباری برای کشورم و مردمی که دوستشان دارم کسب می کنم وتنها ضرورت کار کردن است که فیلمی در خارج از کشورم می سازم که در نهایت سلیقه یا انتخاب من نیست. اما جعفر پناهی و دیگران سالهاست می کوشند تا از نهادهای رسمی و دولتی یاری بجویند و راه های رفته و شکست خورده را بارها می آزمایند و هم چنان به در بسته می خورند. او نیز سالهاست به امید نمایش عمومی فیلم هایش و به امید همراهی و مساعدت قانونی نهادهای مسول سینما در ایران به دنبال یافتن راه حل هایی است. او هنوز باور دارد به خاطر اعتباری که فیلم هایش برای کشورش به ارمغان آورده است، می تواند راه حل های قانونی بطلبد. مسولیت آنچه که بر جعفر پناهی رفته است و بر سر همه جعفر پناهی ها به طور مستقیم بر عهده سو مدیریت و سیاست غلط مسولین وزارت ارشاد است .اگر خبط و خطایی از او سر زده مسولیت آن متوجه سینمایی وزارت ارشاد است که آنچنان راه ها را بسته اند که راهی دیگر جز این باقی نمانده است که برای ساخت فیلم این چنین خود را به مخاطره بیاندازد. او هم از طریق سینما زندگی می کند. فیلم سازی برای او ضرورتی حیاتی است. او باید خود را بیان کند و انتظار داشته باشد که نهادهای مسول سینما سدها و موانع موجود را از پیش پای او بر دارند نه آن که خود به بزرگترین مانع تبدیل شوند. شاید مسولین وزارت ارشاد امروز نتوانند کمکی موثر در حل مشکل جعفر پناهی باشند ولی باید بدانند که مسئولیت وخیم و بازتاب عواقب زشت و غیر فرهنگی جهانی آن متوجه مدیریت سو و سیاست های غلط این ارگان در همه این سال هاست. من شاید مدافع شیوه های تند و جنجالی جعفر پناهی نباشم اما می دانم آنچه او را به این بند انداخته نه یک انتخاب که یک اجبار نا گزیر بوده است. او چوب مسئولانی را می خورد که طی همه این سال ها راه را بر او بسته اند و تنها کوره راه ها و راه حل های انحرافی و گاه حتی بیراهه ها را باز گذاشته اند. مشکل جعفر پناهی سرانجام حل خواهد شد اما کم نیستند جوانانی که اکنون هنر سینما را به عنوان شیوه بیان و راه زندگی خود بر گزیده اند. اینجاست که وظیفه دولت و وزارت ارشاد به عنوان بازوی اجرایی و فرهنگی دولت خطیرتر می شود. چرا که با گروه عظیمی از جوانانی روبه رو است که می خواهند مستقل و به دور از تکلف های اداری، موانع رسمی و تبعیض های موجود فیلم بسازند. جعفر پناهی و محمد رسول اف دو فیلم ساز سینمای مستقل ایران هستند. سینمایی که در ربع قرن حاضر به عنوان مهمترین عامل فرهنگی نام این کشور را در جهان پر آوازه کرده است آنان به کلیت فرهنگ جهان تعلق دارند. آنان بخشی از فرهنگ سینمای بین الملی هستند. آزادی آنان را از بند آرزو می کنم و با توجه به آن که می دانم آرزوی محال، محال نیست، آرزوی قلبی من این است که دیگر هنرمندی به خاطر هنر در این سرزمین در هیچ بندی نباشد و دیگر سینمای جوان و مستقل ایران با موانع، بی عنایتی ها و تبعیض های شماروبه رو نباشد. این مسولیت و تعریف غایی و نهایت مو جودیت شماست.

عباس کیارستمی - تهران

جعفر پناهی که از زمان وقایع پس از انتخابات چندین بار بازداشت شده و از سفر او به خارج از کشور برای شرکت در یک جشنواره سینمایی در آلمان جلوگیری شده بود، روز دهم اسفند ماه به همراه همسر، دختر و تعدادی از همکاران خود از جمله رسول اف در منزل مسکونی اش بازداشت شد.

جمعی از مقامات خارجی از جمله برنارد کوشنر، وزیر امورخارجه فرانسه و فردریک میتران وزیر فرهنگ این کشور به دستگیری جعفرپناهی و همراهان او اعتراض کردند و خواستار آزادی فوری و بلاشرط آنان شدند.

کن لوچ فیلمساز برجسته بریتانیایی و آکادمی فیلم اروپا نیز از سوی دیگراعتراض خود را به دستگیری این فیلمسازان ایرانی اعلام کرد و سیلی از نامه های اعضای این آکادمی به سفارت ایران سرازیر شد.

درحالی که دادستان عمومی تهران مدت کوتاهی پس از دستگیری پناهی به رسانه ها گفته بود که «دستگیری اوجنبه سیاسی ندارد» اما بنا برگزارش مندرج در سایت خبری «تابناک»: «جعفر پناهی و همراهان او مشغول ساختن فیلمی برعلیه نظام بوده اند که با هوشیاری دستگاه های امنیتی و با عملیاتی به موقع جلوی آن گرفته شده است.»

اما در گفتگویی که نشریه آلمانی «دویچه وله» با شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل که هم اکنون ساکن خارج از کشور است داشته، این اتهام ناوارد است و بنا بر گفته این وکیل دعاوی «مادامی که فیلمی ساخته نشده و جایی به نمایش درنیامده است جرمی به وقوع نپیوسته است!» عبادی بازداشت پناهی را «نشان دهنده سقوط دستگاه قضایی و سانسور شدید» خوانده است.

برخی از هنرمندان و دست اندرکاران سینمای ایران از جمله بهمن قبادی پیش از این ها به عباس کیارستمی به خاطرسکوت درمقابل عملکردهای رژیم اعتراض کرده بودند. قبادی در نامه سرگشاده ای در ماه نوامبر گذشته به موضعگیری کیارستمی اعتراض کرد و نوشت: «در این روزهای حساس و سرنوشت ساز چه بخواهی چه نخواهی، چه درست چه نادرست، تنها معیار شرف و عزت و افتخار، همراهی با مردم و همراهی نکردن با مخالفان مردم است. شما با حرف ها یت، ما را از اعتراض کردن در جشنواره ها و پیوستن به مردم وفیلمسازی درباره مشکلات اجتماعی و سیاسی نهی کرده ای. مردم سکوت هنرمندان را فراموش نخواهند کرد. مردم بهترین داوران‌اند.»

XS
SM
MD
LG