هشتمین دوره جشن تصویر در آخرین روزهای پایانی سال گذشته برگزار شد.
جشنی که به گفته برگزارکنندگانش بیش از دو هزار هنرمند در آن شرکت کردند. برگزارکنندگان می گویند در قیاس با دوره نخست که تنها صدوشصت هنرمند شرکت داشتند رشد کمی دوهزار نفر شاخص خوبی برای این جشنواره خصوصی هنر در ایران است؛ اما برگزارکنندگان می گویند برگزاری و فراهم آوری جشن درخور این گسترش کمی نبوده است و تا آخرین لحظات امیدی به امکان برگزاری آن در سال گذشته وجود نداشت. با این همه مدیران آن در نبود وقت مناسب برای چینش آثار تصمیم گرفتند بخش هایی از این جشن را حذف کنند.
به گزارش خبرگزاریها کامیبز درمبخش همراه با مسعود مهرابی و مهدی کریم زاده داوران بخش کاریکاتور هشتمین جشن تصویر سال بودند.
کامبیز درمبخش برخوردار از شهرتی جهانی و برنده چندین و چند جایزه بزرگ تصویری جهان است. تاکنون چندین نمایشگاه مستقل از آثارش در کشورهای بزرگ جهان برگزار شده است.
کامبیز درمبخش در گفتگو با خبرآنلاین می گوید: در سنجش با گذشته که تنها ده نام ایرانی در این حوزه مطرح بود امروز خوشبختانه شمار هنرمندان خلاق در حوزه تصویری ایران گسترش یافته اند.
درمبخش با انتقاد از دخالت بیش از حد دولت در امور هنری می گوید می افزاید: «مهمترین موضوعی که اکنون مطرح است خصوصی شدن هنر در این مملکت است؛ چراکه دولت به اندازه کافی خودش مشغله و گرفتاری دارد. برای همین لازم است هنر - البته نه به طور کامل اما بخش زیادی از آن- به بخش خصوصی منتقل شود. در حال حاضر نمونههای موفق فعالیت بخش خصوصی در برنامه های بزرگ هنری را شاهد هستیم که یکی از آنها جشن تصویرسال است.»
کامبیز درمبخش می افزاید: «نکته جالب توجه در جشن تصویر سال این بود که در این نمایشگاه بسیاری از جوانان درجه یک شهرستانی شرکت کرده بودند و از آنجا که در ایران مرکزیت هنر در تهران واقع شده این جوانان نمیدانند با این همه کار و استعداد به کجا بروند. در کارهایی که امسال در جشن تصویر سال ارایه شد عکسها، پوسترها و طرحهایی دیده میشد که به لحاظ سطح کار بسیار بالا بودند. متولیان امر با وجود این همه استعداد باید در نظر داشته باشند که تمرکززدایی از تهران امری واجب است و باید به هنر شهرستانها توجه کنند. مدیریت دولتی اگر می خواهد به اصطلاح چنین کاری انجام دهد باید درست عمل کند. کسانی را در راس کار قرار دهند که متخصص باشند. در خارج از کشور هر بانکی یک مدیر خرید دارد. این فرد را مشخصا استخدام میکنند که برود و از هنرمند کار بخرد. چنین فردی باید تخصص داشته باشد ومشخص است که هر کسی را در این جایگاه قرار نمیدهند.»
کامبیز درمبخش ساختار بورکراسی دولتی مسلط بر هنر را از عوامل بازدارنده رشد استعدادهای هنری دانسته می گوید: «نکته دیگر آنکه جایگاه هنرها مشخص نیست و هنرمند نمیداند با کجا طرف است و باید به کجا مراجعه کند. جوانان با استعداد زیادی هستند که کار میکنند اما دستشان به جایی نمیرسد و نمیدانند کدام ارگان متولی پاسخ گویی به آنها و رفع موانع از سر راهشان است.»
کامبیز درمبخش که تجربه ای درازدامن در برگزاری نمایشگاه های خصوصی در نقاط مختلف جهان دارد تاثیر پدرسالاری دولتی بر بخش خصوصی مربوط به هنر را اشاره کرده می افزاید: «در خارج از کشور معمولا این گالریها هستند که به سراغ هنرمندان میروند اما در اینجا موضوع برعکس شده یعنی هنرمندان باید آنقدر دنبال گالری بگردند تا گالری داری را پیدا کنند که حاضر باشد کارشان را روی دیوار ببرد. متأسفانه گالری دارها هم اصولا ترجیح میدهند با عده محدودی از هنرمندان کار کنند و همیشه در خدمت این تعداد معدود باشند. البته این مورد دلیل مشخصی دارد، گالری دار نمیخواهد ریسک کند از این رو کارهای کسانی را عرضه میکند که میداند در نمایشگاه شان صدرصد تضمین فروش هست. به همین خاطر یک گالری دار کمتر حاضر است ریسک کند و از کسانی نمایشگاه بگذارد که ناشناخته هستند؛ هرچند هم که کارشان خوب باشد. البته این نکته در امر بیزنس کار درستی است اما از جنبه هنری و انسانی کار درستی نیست. چرا که خیلی از هنرمندان پشت درها میمانند.»
درمبخش درخشش های هنری ایران در بازارهای جهانی را نشانه خوبی از رشد استعدادهای فردی می داند اما به نقش حمایت های دولتی از افراد معین و در اختیار گذاشتن امکانات برای عده ای معدود اشاره کرده می گوید: «مسأله دیگر این است که مرتب از این ور و آن ور می شنویم وضع هنرهای تجسمی خوب شدهاست. در حالی که خوب شدن وضعیت از آن عدهای انگشت شمار است و اکثر هنرمندان وضعیت خوبی ندارند و تفاوتها در نحوه برخورد با هنرمندان پر واضح است. کارهای عدهای مشخص به خارج از کشور برده میشود و امکانات در اختیار عدهای معدود قرار میگیرد. کسانی که کارهای این تعداد را به خارج از کشور میبرند باید توجه داشته باشند که مسائل هنری فقط به این چند نفر خلاصه نمیشود و بسیارند کسانی که باید کشف و با آنها کار شود. این حمایتها نباید متمرکز روی عده ای باشد که بخش دولتی روی آن عده نظر دارند. این بی توجهیها و این تبعیضها ظلمی است به کسانی که استعداد و توانایی دارند.»