لینکهای قابل دسترسی

خبر فوری
سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ ایران ۰۸:۴۸

شش اصل برای رشد و تقویت فروتنی در رهبران


peacock
peacock

جف گدمین رئیس موسسه لگاتوم و رئیس پیشین رادیو اروپای آزاد و جان دیم نویسنده همکارش می گویند فروتنی بیش از تکبر ضامن قدرت و موفقیت رهبران است

مقاله ای که ترجمه آن را می خوانید در نشریه اینترنتی هاروارد بیزنس رویو به قلم جفری گدمین و جان دیم منتشر شده است. در مقاله «شش اصل اساسی برای رشد و تقویت فروتنی در رهبران» چنین می خوانیم:

خواه نظرمان به قلمروی تجارت باشد یا سیاست، در دنیای ورزش باشیم یا تفنن و نمایش، تردیدی نیست که ما در عصر خود- فروشی* به سر می بریم. عصری که در آن شهرت با موفقیت پهلو می زند و انگشت نما بودن مذهب مختار است. و همین ما را تشویق می کند که سر خود را از باد خطرناک خودبینی پرکنیم .

توماس چامورو –پره موزیک، استاد روانشناسی تجارت در دانشگاه لندن تاکید می کند که غالبا تشر زدن و صدای کلفت و غریزه مذکر آلفا، یا مرد-سروری، را با قابلیت یا کارآیی (دست کم برای مدتی) اشتباه می کنیم. شاید به همین دلیل است که این همه مردان (ناکارآمد) در دست یابی به سمت های مدیریتی و رهبری از زنان پیشی می گیرند.

آری چه بسیارکتاب ها ، مقاله ها، و پژوهش ها سراغ داریم که ما را از خطر های هوبریس یا تکبر برحذر می دارند. هوبریس کلمه ای ست از ریشه یونانی به معنای غرور و تکبر بیش از اندازه. و معمولاً وقتی صدرنشینان قدرت در برآورد توانایی های خود بشدت غلو می کنند، بر نبود رابطه شان با واقعیت دلالت می کند.

و آری، بسیاری از ما این را هم دیده ایم که چگونه عکس آن، یعنی فروتنی، وفاداری می آورد و به ساختن و تحکیم کار گروهی سازنده و هم آهنگ کارکنان کمک می کند و جا به جایی کارکنان را کاهش می دهد. جیم کالینز در کتاب «از متوسط به عالی» که پرفروش ترین کتاب سال ۲۰۰۱ بود، نکته های فراوان درمورد مدیرانی دارد که از خود تواضع نشان می دادند و رهبری خود را بی سر و صدا و آرام، و نه به صورت فرهمند و پرجذبه، اعمال می کردند.

با این حال به نظر می رسد که از خصلت فروتنی در برنامه های توسعه و تقویت رهبران غفلت شده و این خصلت در نظر مدیرانی که از رده های پایین برآمده اند غالبا مورد سوء تفاهم قرار می گیرد. برای تغییر این وضع چه می توان کرد؟

اول، چند چیز را روشن کنیم. فروتنی به معنای مهمان نوازی، ادب، یا رفتار مهربان و دوستانه نیست. فروتنی ربطی به جبن و ضعف و بی ارادگی ندارد. شگفت آور آن که مستلزم دوری جستن از شهرت و تبلیغات هم نیست. شکوفایی و موفقیت شرکت ها مرهون بازاریابان و بویژه بازاریابانی است که خود را ارائه می دهند. پژوهش ها نشان می دهند که مشکلات جدی زمانی پیش می آیند که حالت فردگرایی شدید با خودشیفتگی یا نارسیسیزم در آمیزد.( نارسیسیزم هم از کلمه یونانی دیگری آمده که به نارسیس نیمه خدا برمی گردد که با دیدار چهره خود عاشق خود شد.)

خودشیفتگی آمیزه ای است از احساسی غلوآمیز در مورد قابلیت ها و دستاوردهای خود، همراه با نیازی دائم به توجه، تأیید و ستایش. در حالی که می توان هرکسی را که رفتاری خود ستایانه دارد با اندکی اغماض تحت این برچسب معرفی کرد اما به نظر روانشناسان، خود شیفتگی در مورد برخی افراد نوعی اختلال شخصیتی صوری ست و برای برخی دیگر مانعی واقعی در راه برقراری روابط سالم است. فرد خودشیفته فاقد حس خودآگاهی و هم دلی ست. از انتقاد یا اعتراض بشدت می رنجد. زن یا مرد خود شیفته بارها و بارها کارهای خودرا با تعریف و تحسین اغراق آمیز به رخ دیگران می کشد و در بسیاری امور مختلف ادعای «کارشناس» و خبره و متخصص بودن دارد. اگر شما در مژسسه ای کار می کنید که رئیس آن چنین خصلت هایی از خود نشان می دهد، حتما کارتان مشکل است. (قابل توجه شرکت ها و کمیته های استخدام مدیر).

اما فراتر از استخدام چنین موارد غلوآمیز و یا ترقی دادن آن ها، آیا مؤسسات می توانند و باید بکوشند در رده های رهبری فروتنی بیشتری بپرورانند؟ این هدف در چارچوب برنامه ای برای توسعه رهبران چگونه شکل می گیرد؟ برای آغاز پیشنهاد می کنیم که برنامه درسی ای با شش اصل اساسی طرح شود. اگر شما رهبری در حال توسعه هستید، باید درس های زیر را بیاموزید:

بدانید که چه چیزها که نمی دانید
در برابر تحریکاتی چون« استاد جهان» بودن مقاومت کنید. ممکن است در یک زمینه خبره باشید اما به عنوان رهبر شما باید بنا به تعریف، نگاهی همگانی داشته باشید. به کسانی که مهارت و شایستگی های لازم را دارند اتکا کنید. در قبول نظرات و دادن نمایندگی موقع شناس باشید.

در برابر عشق به تبلیغ خودتان مقاومت کنید
همه مان این طوریم. چه در نوشتن مطلبی برای مطبوعات باشد و چه بخواهیم خود را ارزیابی کنیم. بیشترین تاکید را بر موفقیت خودمان می گذاریم. و سپس آسان و روان فراموش می کنیم که واقعیت آن قدر ها هم که نشان داده ایم بی عیب و نقص نبوده است. نوشیدن به سلامتی یک موفقیت البته فرح بخش است. اما زیاد نوشیدن مستی می آورد. دید را تار و قضاوت را معیوب می کند.

هرگز رقیب و رقابت را دست کم نگیرید
شاید آدم باهوش، بلندپرواز و جسوری باشید. اما جهان پر از آدم های متخصص و سخت کوش و خلاق و باهوش است. خودتان را با تصور این که آنها و نوآوری های آن ها خطر مهمی برایتان ندارند، دست نیندازید.

روحیه خدمت گزاری را درخود ایجاد و تقویت کنید
کارمندان بسرعت می فهمند که رهبرانشان خود را وقف کمک به موفقیت آنان می کنند یا با هزینه آنان برای موفقیت شخصی خودشان تلاش می کنند. مشتریان و ارباب رجوع هم همین طور.

گوش بدهید. حتی( و، بخصوص) به عقاید عجیب و غریب
فقط وقتی گوشتان را به سخنان دیگران به راستی باز می کنید که معتقد نباشید نظر خودتان از دیگران بهتر است یا می تواند باشد. اما گواه محکمی برای این کار وجود دارد: خلاق ترین و باارزش ترین نظرها معمولا از دست چپ ابراز می شود. از کارمندی که کمی عجیب و غریب به نظر می رسد و ممکن است در مؤسسه شما مقام بالایی هم نداشته باشد.

شور کنجکاوی داشته باشید
مدام پیگیر دانش های جدید و دانستن آن ها باشید. و از کنجکاوی درباره دور و بری های تان غافل نشوید. پژوهش ها، روابطی میان کنجکاوی و بسیاری از صفات مثبت رهبری ( مانند هوش عاطفی و اجتماعی) یافته اند. این سخن اینشتین را به گوش هوش بشنوید:«من هیچ استعداد خاصی ندارم. فقط به طرز پرشوری کنجکاوم».

نمی توان تصور کرد که فردی که این شش اصل را بداند و آن ها را به دل بسپارد، رهبر خوبی نباشد.

امادرعین حال، از آنجا که ممکن است سازمان شما هنوز در صدد کمک به رهبرانش برای کسب این عادت های ذهنی برنیامده باشد، با کمال فروتنی دو پیشنهاد فروتنانه خدمتتان ارائه می دهیم.

اول: خودتان را وادار به یک بررسی ۳۶۰ درجه ای کنید. دریافت نظرهای بی نام کسانی که دور و برتان هستند می تواند آینه ای در برابر شما بگیرد که از نگاه کردن به آن خوشتان نیاید. اما آن گونه که آن لندرز نوشته است: «تحسین سگتان را گواهی صادق بر این که آدم فوق العاده ای هستید نگیرید».

نظرجویی ۳۶۰ درجه ای دو فایده دارد: نشان می دهد که چقدر درک و دریافت شما از رهبری خودتان با دریافت دیگران از آن تفاوت دارد. (و در رهبری، درک و دریافت همان واقعیت است). و دیگر این که روش عملی باارزشی در کسب نظرها، و تبدیل انتقادها به برنامه ای برای رشد و توسعه، در اختیارتان قرار می دهد.

دوم: این که یک مربی بگیرید. همه ما نقطه های کوری داریم. و نباید از گرفتن کمک برای رفع آنها شرمسار باشیم. گزارش های نشریه اینترنتی«فست کمپانی» نشان می دهد که ۴۳ در صد از روسای هیئت مدیره و ۷۱ درصد از مدیران ارشد اجرایی می گویند که با یک مربی کار کرده اند. و ۹۲ درصد رهبرانی که با مربی کار کرده اند می گویند قصد دارند بار دیگر با مربی کار کنند.

تصمیم بگیرید که فروتنی را در خود تقویت کنید و نیروی آن را در دور و بر خود ببینید و تحسین کنید. در دیداری که بتازگی در لس آنجلس داشتیم، رئیس و مدیر عامل یکی از استودیوهای عمده هالیوود با بیش از ۲۰ متخصص حرفه ای و دانشجو از تجربه خود سخن گفت. تاکید و توصیه این رهبر به اعضای گروه چه بود؟ او از شکست ها، از ضعف ها و از نقطه های کور خود سخن گفت و گفت چگونه از همین ها آموخته و به موفقیت دست یافته است و همین که او به این شیوه از خودش حرف زده بود بر گروه تاثیری عمیق گذاشت. سخنان او اعتماد به نفس، صداقت و خردمندی را به دیگران منتقل می کرد.

او نمونه باورکردنی رهبری بود که مؤسسه های ما باید در توسعه و تربیتش هرچه بیشتر بکوشند. رهبری که می داند بهتراست اکنون در خود ذوق فروتنی را تقویت کند تا آن که بعدا مجبور شود طعم عذرخواهی و تحقیر را بچشد.

* «خودفروشی» دراینجا به معنای اصلی آن یعنی خود نمایی و خودستایی و جلوه فروشی و تکبر به کار رفته است. (در کوی ما شکسته دلی می خرند و بس/بازار خودفروشی از آن راه دیگر است). جالب آن که امروز عین این اصطلاح در زبان انگلیسی به معنای تبحر در تبلیغ و بازار یابی برای خود و برای کالای خود به کار می رود.
XS
SM
MD
LG