لینکهای قابل دسترسی

خبر فوری
جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ ایران ۱۴:۴۸

هفتادمین سالگرد استقلال اسرائیل – روابط نظامی و همکاری های امنیتی و تسلیحاتی با ایران


در حالی که امروز دولت های اسرائیل و ایران در برابر یکدیگر ایستاده اند و از دو طرف هشدارهای نظامی و حتی تهدیدهای جنگی بین آن ها رد و بدل می شود، و در همان حال که جمهوری اسلامی ایران، اسرائیل را به نابودی تهدید می کند، و دولت اسرائیل با صراحت می گوید که با استقرار نیروهای سپاه پاسداران در سوریه کنار نخواهد آمد، شاید باور این واقعیت دشوارباشد که تا کمتر از چهل سال پیش ایران و اسرائیل دو متحد نظامی در خاورمیانه بودند و همکاری های بسیار گسترده ای داشتند که هنوز بخشی از آن، شدیدا محرمانه نگاه داشته می شود.

از آغاز دهه شصت میلادی، که روابط بازرگانی و دیپلماتیک بین اسرائیل و ایران آغاز به شکوفایی کرد، مناسبات نظامی نیز بین دو کشور برقرار شد و به سرعت رو به رشد رفت و به حدی رسید که در سال های دهه هفتاد میلادی، دو کشور اجرای برنامه برپایی صنایع نظامی و موشکی را آغاز کردند که یکی از بخش های اصلی آن، تولید موشک های زمین به زمین و دریا به دریا، برای حفاظت از ایران و اسرائیل در برابر تعرض های احتمالی کشورهای عربی بود.

ولی در سال های بعد ورق چنان برگشت که جمهوری اسلامی به تولید موشک هایی پرداخت که روی آن ها به زبان عبری نوشته شده بود که اسرائیل باید نابود شود.

گستردگی همکاری های نظامی بین ایران و اسرائیل یک رشته علل امنیتی، منطقه ای، تاریخی و حتی عاطفی داشت.

گفته می شود یکی از علل آن که دولت ایران در سال ۱۹۵۰ اسرائیل را به صورت دوفاکتو به رسمیت شناخت، حس تحسین نسبت به پیروزی اسرائیل در جنگ سال ۱۹۴۸ در برابر ارتش های هفت کشور عربی بود. در آن هنگام، اسرائیل با کمترین امکانات تسلیحاتی و تشکیلاتی، توانست حمله عربها را شکست دهد.

ایران، که در طول زمان با رفتارهای خصومت آمیز از جانب همسایگان عرب روبرو بود، و تلاش می کرد توان نظامی خود را در برابر آن ها تقویت کند، یکی از نخستین انتظاراتی که از گسترش روابط با اسرائیل داشت، برقراری همکاری های نظامی بود.

این انتظار هنگامی به اوج رسید که جمال عبدالناصر رهبر وقت مصر، که به دنبال ملی کردن کانال سوئز از محبوبیت بسیار در جهان عرب برخوردار شده بود، در دهه شصت میلادی تبلیغات شدیدی را علیه حکومت وقت ایران آغاز کرد و در چارچوب آن، خوزستان را متعلق به اعراب دانست و نام خلیج فارس را به خلیج عربی تغییر داد.

این خصومت، زمینه مناسبی برای همکاری های اطلاعاتی بین ایران و اسرائیل به وجود آورد.

از یک سو اسرائیل می توانست با استقرار افراد خود در جنوب ایران، به منابع اطلاعاتی خوبی درباره کشورهای عرب دست یابد، و همزمان، ایران در چارچوب درگیری با کشورهای عرب، تصمیم به تبلیغاتی به زبان عربی گرفت و با کمک اسرائیل، یک ایستگاه رادیویی به زبان عربی در اهواز برپا شد.

پایه گذاران این ایستگاه جدید رادیویی، همان کسانی بودند که چند سال پیش از آن رادیو "صوت اسرائیل" را برپا ساخته و شنوندگان بسیاری در کشورهای عرب کسب کرده بودند.

در دوران شکوفایی روابط بین دو کشور، چندین نخست وزیر اسرائیل دیدارهای محرمانه ای از ایران انجام دادند که در چارچوب آن گسترش همکاری های نظامی نیز مورد بحث قرار گرفت.

لوی اشکول نخست وزیر وقت اسرائیل، در سال ۱۹۶۶ در تهران مورد پذیرایی گرم قرار گرفت و در سال ۱۹۷۲، کوتاه مدتی پیش از جنگ یوم کیپور، گلدا مئیر در سمت نخست وزیر اسرائیل به تهران سفر کرد. همچنین وزیران دفاع و امور خارجه اسرائیل چند بار از ایران دیدن کردند، ولی همیشه این دیدارها محرمانه ماند.

در آن دوران، دیدار فرماندهان ارشد نظامی اسرائیل و روسای رکن اطلاعات ارتش و رئیس موساد (سرویس امنیت خارجی اسرائیل) از ایران، به یک پدیده عادی مبدل شده بود.

شرکت هواپیمایی اسرائیلی "ال عال" هفته ای دو پرواز به تهران داشت و رفت و آمدها با اشکال فنی روبرو نبود.

در دهه شصت، در داخل سفارت اسرائیل در تهران (که زیر نام "هیأت نمایندگی بازرگانی" عمل می کرد)، بخشی به فرستادگان امور نظامی اختصاص داشت که به صورت بسیار محرمانه عمل می کرد.

شمار زیادی از امیران ارتش ایران، وزیران و شخصیت های ارشد سیاسی نیز در اسرائیل مورد پذیرایی قرار گرفتند.

صادرات جنگ افزار ساخت اسرائیل به ایران، یکی از رشته های پر رونق دادوستد بازرگانی بین دو کشور بود.

برنامه مشترک ایران و اسرائیل برای تولید یک موشک بسیار پیشرفته دریا به دریا از سال ۱۹۷۷ آغاز شد. برنامه آن بود که این موشک نسخه پیشرفته تری از موشک آمریکایی هارپن بوده و ۲۰۰ کیلومتر برد داشته باشد.

در برخی اسناد محرمانه که در سال های اخیر علنی شده، آمده است که دو کشور قصد تولید موشک پیشرفته و نیرومند دیگری را نیز داشتند که شبیه موشک زمین به زمین اسرائیلی از نوع "یریخو-۲" (در اصطلاح غربی "جریکو") باشد.

اسرائیل این موشک را به طور محرمانه ساخته بود و امید داشت که با یاری امکانات مالی ایران، نسخه پیشرفته تر آن با برد بیشتر تولید گردد.

در اسناد انتشار یافته آمده است که وزیر دفاع اسرائیل عِزِر وایزمن در سال ۱۹۷۷ دیدار محرمانه ای با حسن توفانیان معاون وزیر دفاع ایران و مسئول امور تسلیحاتی آن کشور داشت.

ایران و اسرائیل، هر دو به چنین موشک هایی برای دفاع از خاک کشور خود در برابر کشورهای عرب نیاز مبرم داشتند.

اسرائیل با فن آوری تولید موشک آشنایی زیاد داشت و ایران از بودجه لازم برای اجرای چنین پروژه پرهزینه ای برخوردار بود و این تشریک مساعی می توانست برای هر دو کشور جنبه ایده آل داشته باشد.

به پروژه مشترک موشک سازی، نام رمز "فلاور" (Flower Project طرح گُل) داده شده بود. ولی همکاری در این زمینه بیشتر از دو سال ادامه نیافت و طبعا بدنبال برقرای رژیم اسلامی در ایران متوقف گردید.

پیش از آن، ایران و اسرائیل در تولید برخی جنگ افزارهای سبک و سنگین، همکاری داشتند.

کارخانه تولید تیربار اسرائیلی "عوزی" (که در ایران آن را "یوزی" می خواندند) پایه گذاری شد و حتی سخن از ساخت توپخانه و تانک مشترک بود.

همکاری های ایران و اسرائیل علیه رژیم کودتایی در عراق، یکی دیگر از موارد بسیار مهم تشریک مساعی نظامی و امنیتی محسوب می شد.

در ژوئیه سال 1958 گروهی از افسران عراقی به کودتای نظامی دست زدند و رژیم سلطنتی را برانداختند. این کودتا، روابط ایران و عراق را بکلی دگرگون ساخت و باعث بحران شدید در مناسبات فیمابین گردید.

فرمانروایان جدید عراق به تبلیغات علیه رژیم سلطنتی ایران پرداختند و کوشیدند تسلط بر اروند رود (شط العرب) را در دست خود قبضه کنند و حق ایران را پایمال سازند.

با توجه به آن که فرمانروایان نظامی عراق خصومت زیادی نیز علیه اسرائیل ابراز می کردند، زمینه همکاری بین ایران و اسرائیل کاملا فراهم بود و طرفین تصمیم گرفتند در تلافی عملیات تعرضی دولت نظامی بغداد و برای تضعیف آن، به حمایت از شورش کردهای شمال عراق بپردازند.

در ماه مه ۱۹۶۳ ژنرال ذخیره مئیر عَمیت که در آن هنگام رئیس موساد (سرویس امنیت خارجی اسرائیل) بود، به تهران آمد و به رشته دیدارهایی با سران امور نظامی و امنیتی ایران پرداخت تا جزئیات همکاری بین دو کشور به هدف یاری رسانی به شورش کردهای عراقی طرحریزی شود.

بدنبال این دیدار بود که نماینده موساد اسرائیل در تهران به نقشه ریزی برای انتقال کمک های نظامی به کردهای عراق از طریق خاک ایران پرداخت.

به این برنامه محرمانه، نام رمز "عملیات آتن" داده شد و محموله های نظامی و تسلیحاتی از طریق خاک ایران به شمال عراق فرستاده شد. از طریق خاک ایران، مقادیر زیادی آذوقه، دارو و تجهیزات پزشکی نیز به دست کردها رسید. شماری از افسران برجسته ارتش اسرائیل نیز به آموزش دادن پیشمرگه های کرد عراقی پرداختند.

تلاش ایران با هدف زیرفشار قرار دادن دولت بغداد برای دست برداشتن از تعرض نسبت به حقوق بین المللی ایران، با نتیجه مثبت روبرو شد و در سال ۱۹۷۵ "توافق الجزیره" بین پادشاه ایران و صدام حسین امضا شد که به موجب آن حقوق ایران در اروند رود به رسمیت شناخته شد.

بدنبال این توافق بود که ایران ادامه حمایت از شورش کردهای شمال عراق را به ناچار متوقف ساخت و اسرائیل نیز مجبور شد از این کمک دست بردارد.

ولی در هر حال، همکاری نظامی و امنیتی بین ایران و اسرائیل، به تامین حقوق ایران در اروند رود یاری رساند.

اما پنج سال پس از امضای توافق الجزیره بود که صدام حسین آن را در برابر دوربین های تلویزیون پاره کرد و ایران را که پس از انقلاب اسلامی به انزوا دچار شده و دوستان پیشین آن سرزمین را از دست داده بود، مورد تهاجم قرار داد و جنگی را آغاز کرد که هشت سال به درازا کشید.

در ارزیابی نهایی می توان گفت که گرچه ایران برای سال های متمادی با سه کشور همسایه خود، یعنی عراق، پاکستان و ترکیه، در پیمان نظامی سنتو عضویت داشت، ولی همکاری های نظامی بین چهار کشور، هرگز به پای روابط تسلیحاتی و امنیتی و اطلاعاتی بین ایران و اسرائیل نمی رسید.

XS
SM
MD
LG