مقالهای از مصطفی آکیول روزنامهنگار و نویسنده لیبرال ترکیه در بخش نظرات روزنامه نیویورک تایمز
هشتم تیر ماه دوازدهمین راهپیمایی همجنسگرایان در خیابان پر ازدحام استقلال در استانبول ترکیه برگزار شد. هزاران نفر با شادی و با پرچمهای رنگین کمانی در دست در حال راهپیمایی بودند که ماموران پلیس با ماشینهای آبپاش اقدام به متفرق کردن آنها کردند. همانطور که از واکنشها به تظاهرات پارک گزی در تیر ۱۳۹۲ به این سو بر میآید، مقامات ترکیه باز تصمیم گرفتند سکولارهای ترکیه – که در چارچوب مورد نظر آنها از شهروند آرمانی نمیگنجند – را از برپایی تظاهرات محروم کنند.
اخبار نگران کننده تر یک هفته بعد وقتی منتشر شد که اعلامیههایی نگران کننده بر دیوارهای آنکارا دیده شد: «اگر حرکت کثیف قوم لوط را شاهد بودید، اعم از فاعل و مفعول فرقی نمیکند، آنها را بکشید.» استفاده از تعبیر «قوم لوط» در اعلامیه اشارهای مذهبی است به همجنسگرایان و دستور قتل آنها به نظر پیامبر اسلام ارتباط داده شده است. گروه موسوم به «مدافعان جوان اسلام» که اعلامیه را در سطح شهر نصب کردهاند، در دفاع از پیام خود تاکید میکنند «چه شده؟ آیا کلام پیامبرمان موجب رنجش خاطر شما می شود؟»
این واکنشها نشان میدهد که ترکیه و جهان اسلام باید در بحث رواداری در برابر هممیهنان همجنسگرایشان کمی در خود غور کنند.
البته این تعصب مختص ترکها و مسلمانان نیست. بر طبق گزارشهای «انجمن بین المللی اقلیت های جنسی» ترکیه در مقایسه با کشورهای همسایه با اکثریت مسیحی چون روسیه، ارمنستان و اوکراین، رویکرد نسبتا بهتری به حقوق همجنسگرایان دارد. در واقع بر مبنای قوانین سکولار ترکیه گرایش جنسی قابل مجازات نیست و بعضی از چهرههای شناخته شده جامعه دگرباشان جنسی در قامت هنرمند، خواننده، و طراح مد در جامعه دیده میشوند. در میان آنها دو چهره بسیار مشهور ترکیه در نیم قرن گذشته حضور دارند: هنرمند متوفی همجنسگرا زکی مورن و خواننده تغییر جنسیت داده بولنت ارسوی. به نظر میرسد غیرمتعارف بودن آنها به محبوبیت شان افزوده است.
اما فراتر از صنعت سرگرمی، نگاه سنتی رایج در اسلام به همجنسگرایی به تعصب و نارواداری در ترکیه در برابر همجنسگرایان منجر شده است و دشواری هایی را برای کشور مجری شریعت پدید آورده است.
در عربستان سعودی، ایران، سودان و افغانستان همجنسگرایی بزه بزرگی است که میتواند مجازات حبس، تنبیه جسمی یا حتی مرگ را به دنبال داشته باشد. همزمان شبه نظامیان داعش بر مبنای تفسیر بسیار افراطی از شریعت همجنسگرایان را از بام ساختمانهای بلند به پایین پرتاب میکنند.
در کانون نگاه اسلام به همجنسگرایی داستان سدوم و گموراه در کتاب مقدس قرار دارد که در قرآن هم روایت شده است. بر طبق متن کتاب مقدس، لوط پیامبر به مردمانش در باره «غیراخلاقی» بودن «تمایل شان به مردها به جای زنها» هشدار داده بود. در مقابل مردمی که مورد لعن قرار گرفته بودند پیامبرشان را از شهر بیرون میکنند و حتی تلاش میکنند فرشتگانی را که در کالبد مردانی بر لوط ظاهر شده بودند، به لحاظ جنسی مورد آزار قرار دهند. در نتیجه، خداوند مردم لوط را با یک فاجعه طبیعی عظیم نابود میکند تا پیامبر و شماری از مؤمنان پیرو او را نجات دهد.
عموم مسلمانان محافظه کار این داستان را دلیلی برای محکومیت همجنسگرایان میدانند، اما پرسش مهمی در این بین وجود دارد: آیا مردم لوط برای همجنسگرا بودنشان دچار عذاب الهی شدند، یا به خاطر حمله به مهمانهای بهشتی لوط؟
تفاوت مهمتر در این باره وقتی روشن میشود که در روایت قرآن از این مجازات الهی، مجازاتی زمینی برای همجنسگرایی تعیین نشده است. این برخلاف عهد عتیق است که به روشنی حکم به کشتن همجنسگرایان میدهد.
استنتاج متفکران قرون وسطی از مجازات زمینی بر این مبنا بود که همجنسگرایی را شکلی از زنا میدانستند. اما متفکران مهمی از جمله ابو حنیفه در قرن هشتم، پایه گذار فقه حنفی، گفتهاند از آنجا که رابطه همجنسگرایانه به زاد و ولد فرزندی از پدری نامعلوم منجر نمیشود، نمیتواند زنا محسوب شود.
مبنای واقعی مجازات همجنسگرایی در اسلام حدیثهای منتسب به پیامبر مسلمانان است. همین نکته در مورد مجازاتهای مرتبط با ارتداد، الحاد، بی دینی، یا «اهانت» به اسلام صادق است: هیچکدام مبنای قرآنی نداشته و همه ریشه در حدیث هایی خاص دارند. اما احادیث تقریبا ۲۰۰ سال پس از زندگی پیامبر نوشته شدهاند و اعتبار و درستی آنها به دفعات به پرسش گرفته شده است؛ نخستین بار در قرن نهم توسط امام نسائی این امر صورت گرفت، و امروز هم میتواند دوباره به پرسش گرفته شود. فراتر از آن این که هیچ سابقهای هم وجود ندارد که پیامبر کسی را واقعا برای همجنسگرایی مجازات کرده باشد.
این حقایق فقهی میتواند به مسلمانان کمک کند تا امروز رفتار روادارانهای در برابر همجنسگرایان داشته باشند؛ همانطور که بعضی متفکران پیشرو مسلمان در ترکیه چون احسان الیاچیک مردم را به این امر ترغیب میکنند. به گفته الیاچیک آنچه در داستان لوط محکوم شده است، گرایش جنسی نبود بلکه تخاصم جنسی بود. او میگوید زندگی خصوصی مردم به خودشان مربوط است، اما موضع عمومی مسلمانان وقتی همجنسگرایان تحت آزار و تبعیض قرار میگیرند باید دفاع از آنها باشد، زیرا اسلام همیشه در کنار مظلوم میایستد.
خوب است خلفای عثمانی را هم که قرنها بر جهان اهل تسنن حکمرانی میکردند و الگوی دولت امروز ترکیه هستند به یاد آوریم که در این باره با ذهنی بسیار بازتر برخورد میکردند. در واقع، امپراتوری عثمانی مجموعه وسیعی از ادبیات عشقی همجنسگرایانه در اختیار داشت و طبقه اجتماعی دگرباشان جنسی را پذیرفته بود. سلاطین عثمانی در مقایسه با اسلامگرایان معاصر ترکیه، فارغ از جهان عرب، در حوزه مسائل اجتماعی، لیبرال بودند.
با وجود تمام این مباحث، اکثریت مسلمانان بر مبنای نظرسنجیها همچنان همجنسگرایی را امری گناه آلود میدانند. اما مسلمانانی که اصرار به محکومیت همجنسگرایان دارند باید به یاد داشته باشند که بر مبنای اسلام، گناههای بسیاری چون تکبر و نخوت وجود دارد که قرآن آنها را در ردیف جدیترین گناهان اخلاقی میداند. ترک ها و دیگر مسلمانان با دست کشیدن از تهمت زدن به دیگران به خاطر رفتارشان و تمرکز بر بهبود خود میتوانند از گناه تکبر پرهیز کنند.