لینکهای قابل دسترسی

خبر فوری
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ ایران ۱۶:۱۱

جایگاه یهودیان ایرانی در جامعه اسرائیل


یهودیان در ایران، همانند همکیشان خود در کشورهای دیگر، قرن های متمادی، هر روز به یاد اورشلیم نماز میگزاردند و در اعیاد مذهبی آرزو می کردند که روزی به سرزمینی که زادگاه دینی و ملی یهودیان بوده است باز گردند. با اعلام استقلال اسرائیل، شمار چشمگیری از یهودیان ایران نیز به اسرائیل مهاجرت کردند و در طول زمان یک جامعه نسبتا بزرگ ایرانی تبار در اسرائیل به وجود آمد و شخصیت هایی از میان آنان به مقام های برجسته رسیدند.

سابقه حضور یهودیان در ایران به دواران پیش از سلسله هخامنشی در ۲۵۰۰ سال پیش بازمی‌گردد، که کشور ایران را از طریق اتحاد بین بخش های مختلف آن، به وجود آورده بود.

آنان کسانی بودند که در ۲۷۰۰ سال پیش از اسارت امپراطوری آشور آزاد شده بودند.

کورش کبیر، هنگامی که امپراطوری بابل را شکست داد، و یهودیان را از اسارت در آن سرزمین آزاد ساخت به یهودیان تبعیدی گفته بود می توانند ضمن بازگشت به سرزمین‌شان، بیت المقدس را از نو بنا کنند. اما گروه هایی از آنان در ایران سکنی گزیدند و جامعه نسبتا بزرگی را به وجود آوردند.

یهودیان ایران همیشه در اندیشه اورشلیم بودند، در حدی که در افسانه های آنان گفته می شود که در زیر مقبره سارا بت آشر، یکی از مقدسین یهودی مدفون در شهر اصفهان دالانی وجود دارد که مستقیما به اورشلیم می رسد و روزی که ماشیح (منجی یهودیان) ظهور کند، همه یهودیان از آن دالان به اورشلیم خواهند رسید.

همین باور دینی، در مورد گورستان بزرگ یهودیان به نام "گیلیارد" نیز، که هنوز در حوالی دماوند وجود دارد، بر سر زبان هاست – که دالانی در زیر آن وجود دارد که به اورشلیم می رسد.

در فرهنگ و پیشینه یهودیان در دوران پس از اشغال ایران به دست اعراب، اشتیاق به مهاجرت بدان جهت دو چندان شد که فشار و آزار بر یهودیان ایران شدت گرفت و اکثر افراد این جامعه در فقر می زیستند و از محدودیت های بسیار رنج می بردند.

با آن که جنبش رنسانس یهودیان اروپا از اواسط قرن نوزدهم، همگام با دوران جنبش های ناسیونالیستی اروپائیان (به ویژه در اروپای شرقی و میانه) آغاز شد، ولی خبر آن تا دوران پس از انقلاب مشروطیت ایران، به جامعه یهودی این کشور نرسید.

دوران سلطنت رضا شاه، برای یهودیان ایران موهبت بزرگی بود و آن ها بسیاری از آزادی های فردی و اجتماعی را باز یافتند. ولی در عین حال، از آن جا که در آن دوران هرگونه فعالیت سیاسی ممنوع بود، یهودیان تحصیل کرده ای که با دنیای مدرن آشنایی یافته بودند، به تدریج با اندیشه صهیونیسم، جنبش بازگشت یهودیان به سرزمین اسرائیل/فلسطین آشنا شدند و نوعی فعالیت های اجتماعی در این زمینه آغاز شد.

با این همه، خبر انتشار بیانیه لرد بالفور در سال ۱۹۱۷ به ایران نیز رسید و موجب خرسندی گروه های کوچکی شد که این خبر را دریافت کرده بودند. بالفور که در آن هنگام وزیر خارجه بریتانیا بود، در نامه ای خطاب به یکی از یهودیان سرشناس بریتانیایی به نام لرد روچیلد نوشته بود یهودیان حق دارند در سرزمین فلسطین "وطنی ملی" داشته باشند.

در سال هایی که آزادی های نسبی به ایران بازگشت و فعالیت های سیاسی تا حدودی مجاز اعلام شد، فرستادگانی از جنبش صهیونیسم به ایران آمدند و کلاس های شبانه برای آموزش زبان عبری و آشنایی با صهیونیسم در تهران و شهرهای دیگر برپا گردید.

با اعلام استقلال اسرائیل در سال ۱۹۴۸، در بین یهودیان ایران نیز همانند همکیشان آن ها در کشورهای دیگر، افراد زیادی به فکر مهاجرت به اسرائیل افتادند.

ولی به علت شرائط ویژه ای که در محیط نسبتا مذهبی آن روز ایران وجود داشت، تلاش شد که این مهاجرت، غیرعلنی و بی سر و صدا انجام گیرد.

هنگامی که پادشاه عراق در سال ۱۹۴۸ دستور اخراج یهودیان را از کشور خود صادر کرد، چند هزار نفر آن ها به ایران پناهنده شدند و محمد رضا شاه پهلوی اجازه داد که آن ها از طریق تهران به اسرائیل پرواز داده شوند.

همراه با یهودیان عراقی، شمار نامعلومی از یهودیان ایرانی نیز به اسرائیل مهاجرت کردند و جامعه بزرگی به وجود اوردند که در طول سال های بعد رو به افزایش گذاشت.

طبق آمار رسمی اسرائیل، شمار کل یهودیان ایرانی که در پنجاه سال نخست استقلال اسرائیل به این کشور مهاجرت کردند، حدود هشتاد هزار نفر است. ولی این ایرانی تبارها، در اسرائیل ازدواج کردند و اکثر فرزندان آن ها نیز با فرهنگ و تمدن ایرانی آشنا شدند و فرهنگ اسرائیلی را غنی تر ساختند.

به موجب آمار غیررسمی، شمار ایرانی تبارهای اسرائیل، با محاسبه فرزندان و نوادگان آن ها به ۲۵۰ هزار نفر می رسد که به طور نسبی یکی از جوامع بزرگ در میان شهروندان اسرائیل محسوب می شود.

ایرانیان در طول زمان، ضمن وفاداری به فرهنگ ایرانی و حفظ رسوم و آداب خود، آشپزی ایرانی را در اسرائیل ترویج دادند و دوستدار موسیقی ایرانی باقی ماندند، و توانستند در جامعه همگانی اسرائیل نیز به پیشرفت های سیاسی و اجتماعی برسند.

در برخی سال ها، شماری از نمایندگان پارلمان اسرائیل ایرانی و یا ایرانی تبار بودند. پرزیدنت موشه کتساو که زاده شهر یزد است، در نتیجه شایستگی سیاسی و فعالیت های اجتماعی خود، در اسرائیل به مقام ریاست جمهوری رسید.

ژنرال شائول موفاز یکی از برجسته ترین چهره های ایرانی در اسرائیل شناخته می شود. او که با نام شهرام مفضض در سال ۱۹۴۸ از یک خانواده اصفهانی در تهران به دنیا آمد، در سال ۱۹۹۸ به ریاست ستاد کل ارتش اسرائیل رسید و پس از پایان دوران خدمت، وارد جهان سیاست شد و در سال ۲۰۰۲ به رهبری وزارت دفاع منصوب شد. ژنرال موفاز مدتی نیز رهبر حزب میانه رو "کادیما" بود، ولی پس از چند سال از سیاست کناره گیری کرد.

ارتش اسرائیل دارای دو امیر شایسته دیگر بود که یکی ژنرال دان خالوتس است که فرمانده نیروی هوایی اسرائیل بود و به مقام ریاست ستاد کل ارتش نیز رسید و از سال ۲۰۰۵ تا فوریه ۲۰۰۷ در این سمت خدمت کرد. پیش از آن وی فرمانده نیروی هوایی اسرائیل و معاون رئیس کل ستاد بود.

قبل از ژنرال دان خالوتس، ارتش اسرائیل یک فرمانده ایرانی تبار دیگر نیز برای نیروی هوایی داشت و او ایتان بن الیاهو بود که پدرش زاده همدان است و خود او در سال ۱۹۴۴ در اورشلیم چشم به جهان گشود.

رویهمرفته می توان گفت که گرچه یهودیان ایرانی در برپایی کشور اسرائیل و در جریان جنگ استقلال این کشور در سال ۱۹۴۸ نقش قابل ذکری نداشتند، ولی در طول زمان، همپای دیگر شهروندان به رشد اجتماعی رسیدند و در دهه های بعد مقام های برجسته ای در ارتش و امور دفاعی اسرائیل به عهده داشته اند.

XS
SM
MD
LG