لینکهای قابل دسترسی

خبر فوری
پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۳ ایران ۱۰:۰۵

آمريکا چگونه می تواند از اپوزيسيون ايران حمايت کند؟


آمريکا چگونه می تواند از اپوزيسيون ايران حمايت کند؟
آمريکا چگونه می تواند از اپوزيسيون ايران حمايت کند؟

رژيم ادعا ميکند اپوزيسيون مامور آمريکاست

وال استريت جرنال، زير عنوان "راه حل قدرت نرم در ايران" مقاله دو مقام پيشين آمريکائی و فعال کنونی در امور ديپلماسی عمومی و تحقيقاتی را نقل کرده است که به گفته آنها نشان ميدهد برنامه ای جدی برای تضعيف رژيم در تهران چه خصوصياتی می تواند داشته باشد.
James K. Glassman و Michael Doran در اين مقاله می نويسند توجه فوری به بمب گذاران القاعده درهواپيماهای مسافربر آمريکائی ضروری است اما اين ايران حامی تروريسم و دنبال توانائی شليک موشک هائی با کلاهک اتمی است که ممکن است ثبات جهانی و امنيت آمريکا را در معرض بزرگترين تهديد بگذارد. اين تهديد می تواند از سه طرِيق کم شود: اقدامی نظامی، سازشی با رژيم ايران، و يا به قدرت رسيدن دولتی جديد و کمتر متخاصم در ايران. دو راه اول غير محتمل بنظر ميرسد، اما راه سوم، دست کم از هنگامی که اعتراضات پس ازانتخابات ژوئن گذشته رياست جمهوری راه افتاده است، بنظر ميرسد بيشتر و بيشتر واقع بيننانه و عملی است. با اينحال آمريکا و متحدانش تا کنون از توجهی جدی برای پيش برد راه سوم شانه خالی کرده اند.
بلافاصله پس از شروع اعتراض های انقلاب سبز پس از انتخابات درايران، بعضی از سياست گذاران استدلال کردند که حمايت آشکار آمريکا به رژيم اجازه ميدهد ادعا کند آنهائی که در اپوزيسيون هستند به نوعی ماموران اين کشورند. هر چند که رژيم بدون هيچگونه مدرکی چنين ادعائی را، با اثری ناچيز، مطرح ساخته است. با اين احوال آمريکا چگونه می تواند از اپوزيسيون حمايت کند؟ کليد راه گشا پيام هائی استراتژيک است که برای رسيدن به يک هدف عمده سياسی، و در اينمورد، تغيير کاراکتر کادر رهبری ايران، حرف را با عمل درآميزد. هر کاری که انجام ميدهيم، هر حرفی که می زنيم، و هر کاری که انجام نمی دهيم و هر حرفی که نمی زنيم، بايد برای تحقق اين هدف هماهنگ شود. چنين سياستی چهار وظيفه جداگانه خواهد داشت:

* فراهم ساختن حمايت معنوی و آموزشی برای انقلاب سبز.
در اين زمينه، بجای دولت آمريکا بايد طرفهائی ثالث نقش اصلی را ايفا کنند. بايد بياد ناراضيان آورد که ديگران با طی همان مسيری که آنان ميروند موفق شده اند. ما بايد، به عنوان نمونه، گزارشهائی منتشر کنيم که در اوکراين يا گرجستان چه مواردی کارآئی داشت. توضيحات رهبرانی نظير واسلاو هاول از جمهوری چک را نقل کنيم، و به توزيع فارسی راهنماهای دگرگونی از طرق مسالمت آميز- نظير آنچه که Gene Sharp زير عنوان از "ديکتاتوری تا دمکراسی" منتشر ساخته است، و يا اثر Peter Ackerman زير عنوان "نيروئی قدرتمندتر" بپردازيم. زمان آن فرا رسيده است که مستندهای راجع به سقوط چائوشسکو، ميلوسويج و پينوشه، انتقال قدرت درآفريقای جنوبی و لهستان، و دست آوردهای جنبش حقوق مدنی آمريکا را به زبان فارسی دوبله کنيم.

* تشديد تحريم های اقتصادی عليه ايران، و تشريح ارتباط ميان رژيم متخاصم واقتصاد بيمارايران.
برغم ثروت های نفتی ايران، اقتصاد کشور سالهاست که در نتيجه مديريت بد، فساد، و برباد دادن پول هائی که روانه گروههای تروريستی عرب، و برنامه اتمی ميشود، در وضعيتی اسف باراست. شعارهای معترضين نشان ميدهد که آنها سياست خارجی رژيم و مشقات و محروميت های اقتصادی را مرتبط ميدانند.

* انجام تمامی اقدامات ممکن برای افرايش تماس با ايران، و افزايش تماس ميان ايران با جهان خارج.

جنبش های اپوزيسيون از طريق مبادله و پخش اطلاعات به موفقيت رسيده اند. برنامه های راديو فردا و تلويزيون ماهواره ای صدای آمريکا که بودجه آنها را ماليات دهندگان آمريکائی تامين ميکنند، بايد به سرعت تقويت شود و بريتانيا را نيز به انجام اقدامی مشابه از طريق بی بی سی تشوق کنيم. ما همچنين بايد قويا عليه اقدامات ايران در پخش پارازيت، که بی اعتنائی به قانون بين الملل است، اعتراض کنيم، به حمايت از رسانه های خصوصی، از تلويزيون های ماهواره ای ويژه افراد جوان گرفته تا شبکه های پيام رسانی توسط تلفن های دستی برخيزيم، و به ايرانيان در کسب تکنولوژيهای مقابله با اقدامات رژيم برای اعمال سانسور و بگير و ببندها کمک کنيم.

* و سرانجام بايد به شيوه های رايج در کمپين ها ، چهارمورد اصلی ادعائی در برنامه های تبليغاتی ايران را قويا رد و خنثی کنيم: اينکه خواست های اصلاح طلبان مردمی نيست و آنها به کشورشان خدمت نميکنند. اينکه آمريکا ضعيف شده است و ميخواهد از طريق معامله ای با ايران خود را از دشواريهای خاورميانه رها کند. اينکه برنامه اتمی ايران موجب پيشبرد فن آوری کشور ميشود، و اينکه مخالفت بين المللی با اين برنامه توطئه ای توسط غرب برای نگاهداشتن ايران، کشوری مسلمان، در سطح يک کشور فقير و عقب افتاده است. در اين مورد اخير، مزيت های نسبی آمريکا، شامل تکنولوژی و آينده نگری، بهترين ابزار است. به عنوان مثال برای مقابله با اين ادعا که غرب ميخواهد ايران را عقب افتاده نگاه دارد، دولت آمريکا با استفاده يک بنياد خصوصی می تواند مديران شرکت های فعال در تکنولوژی در منطقه Silican Valley در کاليفرنيا، و يا برای اين منظور در ژاپن، هند و اندونزی را تشويق کند که به ايرانيان دانشجوی رشته مهندسی سمينار ها و کارآموزيهای فن آوری سطوح بالا عرضه کنند. ما می توانيم امواج را در ايران مثلا با اين پيام Arnold Schwarzenegger فرماندار کاليفرنيا پرکنيم که در انتظار تقاضانامه شرکت در سمينارهاست. دولت ايران به احتمال قوی با چنين برنامه ای مخالفت ميکند و آن وقت پيام ما اين خواهد بود که اين رژيم مستقر در کشور شماست، و نه غرب، که ميخواهد شما را عقب مانده نگاه دارد.

XS
SM
MD
LG