لینکهای قابل دسترسی

خبر فوری
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ ایران ۱۵:۳۱

روسیه و ایران: گذشته لزوما سرآغاز نیست


دیدار ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه با حسن روحانی رئیس جمهوری ایران در تهران - ۲ آذر ۱۳۹۴
دیدار ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه با حسن روحانی رئیس جمهوری ایران در تهران - ۲ آذر ۱۳۹۴

مقاله ای از سرگئی آلکساشنکو برای وبسایت مؤسسه بروکینگز

ساموئل رامانی در یادداشتی در وبلاگ واشنگتن پست دلایلی را در رد این ایده آورده که روابط روسیه و ایران بهبود یافته است، یا حتی می تواند در بلندمدت بهبود یابد. او در واکنش به مقاله ای که پیشتر در وبلاگ بروکینگز نوشته بودم ادعا می کند "بی اعتمادی عمیق، رقابت اقتصادی (در حوزه نفت و گاز)، و دستور کارهای ایدئولوژیک متضاد (در سوریه) ... اتحاد روسیه و ایران را کاملا بی ثبات می کند."

او در چند مورد در اشتباه است. من روابط روسیه و ایران را با جزییات فراگیر به بحث نگذاشتم، زیرا دو کشور سابقه روابطی طولانی و پیچیده دارند که موضوع مقاله من نبود. در عوض من بر وضعیت سوریه تمرکز کرده بودم. نکات اصلی مورد نظر من این ها بود:

نخست؛ سه بازیگر عمده خارجی با منافعی در شطرنج سوریه حضور دارند: آمریکا، روسیه، و ایران. هر یک در اثر گذاشتن بر شرایط و نحوه پایان دادن به جنگ داخلی، و ترسیم خطوط کلی آینده سوریه منافعی دارند.

دوم؛ این سه بازیگر منافع متفاوتی دارند، اما فضا برای همکاری بین آنها خصوصا در چارچوب دوجانبه وجود دارد (آمریکا-روسیه، آمریکا-ایران، روسیه-ایران).

سوم؛ اتحاد روسیه و ایران محتمل ترین رابطه دوجانبه در این بین است، زیرا آمریکا دو بازیگر دیگر را به لحاظ دیپلماتیک چندان برنمی تابد.

رامانی بحثی در این باره ندارد. من همانطور که پیشتر نوشتم با او موافقم که روسیه و ایران در سوریه منافع متفاوتی دارند. اما با نتیجه گیری او مخالفم که این واگرایی در منافع آنها را در "مسیر برخورد" قرار می دهد یا جاه طلبی هایشان در حال "تصادم" است. رامانی به روابط نزدیک اقتصادی روسیه و ایران، صف بندی سیاسی شان (حفظ اسد در قدرت و محدود کردن نفوذ آمریکا در خاورمیانه)، و بیش از همه این واقعیت بی توجه است که روابط کشورها به شکلی غیرقابل پیش بینی می تواند تغییر کند.

رفقای تجاری

البته هیچ مقام رسمی روس و ایرانی ادعا نکرده است که بین دو کشور شراکت رسمی وجود دارد. اما هر دو زمینه های زیادی برای اتحاد دارند. روسیه کالاهایی تولید می کند که ایران وارد می کند یا خواهد کرد؛ کالاهایی چون محصولات مرتبط با صنایع هوانوردی، فناوری تولید نیرو (شامل رآکتورهای هسته ای)، و خودرو.

اگر چه روسیه و ایران در بازار بین المللی نفت رقیب یکدیگر هستند، اما هر دو هزینه های تولید پایینی دارند و از این رو در پایین ماندن معقول بهای نفت برای بیرون راندن رقبای شان در آمریکای شمالی منافع مشترک دارند. ایران با توجه به نیازش به احیای صنایع نفت خود، ممکن است – همچون عراق – از ورود تمام بازیگران بین المللی برای رقابت بر سر قراردادهای دولتی استقبال کند. مانند عراق، بعضی شرکت های روسی ممکن است قراردادهایی را به دست بیاورند، اما هیچ کس انتظار ندارد شرکت های نفتی روس نقش غالبی در بخش نفت ایران پیدا کنند.

تو بخاران پشت من تا من بخارم پشت تو

تجارت متقابل و همکاری های اقتصادی لزوما به مشارکت سیاسی منجر نمی شوند – به تاریخ روابط شوروی/روسیه-فنلاند نگاه کنید. اما روسیه و ایران از بسیاری جهات در یک صف بندی سیاسی قرار می گیرند. بین روسیه و ایران تضاد منافعی در سوریه نیست که روابط آن دو را محتوم به شکست کند. این هم چند دلیل آن:

هر دو از مفهوم "حوزه های نفوذ" به عنوان بنیاد سیاست خارجی شان استفاده می کنند و به اتفاق در پی کاستن از نفوذ آمریکا در سطح جهان (در مورد روسیه) و در منطقه خاورمیانه (در مورد ایران) هستند.

هر دو بشار اسد را شریکی مهم می بینند و می خواهند شاهد حکمرانی او بر یک سوریه متحد در آینده باشند. هر زمان هم که سرانجام یک سیاستمدار سوری دیگر به عنوان جانشین اسد ظهور کند زمانی مورد پذیرش روسیه و ایران خواهد بود که سنی یا مورد حمایت آمریکا نباشد.

رژیم ایران قابلیت چشمگیری را طی حدود چهل سال گذشته در برقراری نظم و ثبات داخلی در منطقه ای بسیار متخاصم نشان داده است. ایران همچنین انتقال قدرت را در سطح مذهبی و مدنی به خوبی و بدون بی ثباتی انجام داده است. این چالشی دائمی برای بسیاری از کشورهای منطقه است و شمار اندکی در این باره موفق بوده اند. برای ولادمیر پوتین که به دموکراسی غربی به عنوان ارزشی قابل اجرا در جهان باور ندارد موفقیت ایران در این باره بسیار مهم است و ایران را به شریکی جذاب برای روسیه بدل می کند. از منظر پوتین ایران می تواند متحدی مهم در برقراری ثبات بلندمدت در سوریه، عراق، و لبنان باشد.

منافع عملی روسیه – مشخصا پایگاه های نظامی و قراردادهای فروش تسلیحات – منافع ایدئولوژیک ایران یا تمایلش به برخورداری از هژمونی منطقه ای را تضعیف نمی کند. تهران به ویژه با برداشته شدن تحریم ها در پی مدرنیزه کردن توان نظامی خود است و روسیه می تواند یکی از بهترین تامین کنندگان این مهم باشد.

تغییرات (دقیقا همان طور که هست)

رویکرد جزمی در امور بین الملل با اصرار بر این که روابط گذشته نمی تواند در آینده تغییر کند برخوردی خطرآفرین است. روابط بین کشورها، بر خلاف روند اقتصادی، بستگی بسیار به شخصیت ها، دیدگاه های فردی، عادت ها، و سازگاری خلق و خوی رهبران دارد. چطور می توان با تکیه صرف بر گذشته اشغال اتحاد جماهیر شوروی به دست آلمان در سال ۱۹۴۱ توضیح داد؟ هر دو کشور روابط سیاسی و اقتصادی خوبی طی دهه ۱۹۳۰ داشتند. چطور می توان دست دوستی هنری کیسینجر به سوی چین در دهه ۱۹۷۰ را شرح داد اگر فقط به میراث دهه های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ نگاه کنیم؟

فشار بر واشنگتن

در حالی که روسیه و ایران در حال ایجاد روابط نزدیک تری هستند، آمریکا باید منافع اش در سوریه (و خاورمیانه) را روشن کرده و سیاست بلندمدتی منطبق بر آن طرح ریزی کند.

اگر آمریکا در این زمینه کوتاهی کند، شاهد یک تحول ناخوشایند خواهد بود: ظهور یک اتحاد پراگماتیستی با مزایای متقابل میان روسیه و ایران که روابط بین الملل را دگرگون خواهد کرد. رامانی معتقد است چنین اتحادی ثبات نخواهد داشت؛ من مخالف ام. اما حتی اگر استدلال او را بپذیریم، چیزی از ضرورت دستیابی آمریکا به رویکردی فراگیرتر نسبت به اوضاع خاورمیانه کم نمی کند.

* برگردان فارسی این مقاله تنها برای آگاهی رسانی منتشر شده و نظرات بیان شده در آن الزاماً بازتاب دیدگاه صدای آمریکا نیست.

XS
SM
MD
LG