مقالهای از فدریکا موگرینی برای روزنامه گاردین
«همیشه غیرممکن به نظر میرسد تا این که به انجام برسد»؛ وقتی بیست و سوم تیر ماه هفت کشور دور میز مذاکرات در وین، تحت هدایت اتحادیه اروپا، به توافقی بر سر برنامه هستهای ایران رسیدند این واژههای مردی که غیرممکن را ممکن کرد- نلسون ماندلا- در ذهن من طنینانداز شد.
پس از دههها تنش و بیاعتمادی، دوازده سال ترس و امید و بیست و دو ماه مذاکرات فشرده، دشوار، فوقالعاده فنی و سیاسی سرانجام به نتیجه رسیدیم. آیا ایران برگی جدید در روابط ایران با بقیه کشورهای جهان خواهد بود؟ مفسران نظرات متفاوتی دارند و بحثها همچنان ادامه دارد. من دلایل این بدبینی را درک میکنم. اما باور دارم که واقعا فصل نویی در حال گشایش است.
تغییر در یک شب رخ نخواهد داد و ممکن است طی چند ماه آتی هم رخ ندهد. تغییر زمان میبرد. تغییر عزم سیاسی قوی، بینش، و کار بسیار سخت میطلبد. تغییر شجاعت میخواهد و حتی بی پروایی - دقیقا همان عناصری که رسیدن به یک توافق طلب میکند. ولی نتیجه داد. ما باید اطمینان داشته باشیم که عزم قوی مشابهی مبتنی بر همکاری به جای رو در رویی میتواند یک چارچوب منطقهای متفاوت پدید آورد.
تصاویر دلگرم کننده جوانان در حال شادی در خیابانهای ایران دلایل خوبی برای امیدواری است؛ ما سرازیر شدن شادی همراه با انتظاراتی برای یک فردای بهتر را به چشم دیدیم. این توافق همچنین یک سرمایهگذاری در نسلهایی است که آیندهای متفاوت را جشن میگیرند.
ما از سطحی از تشویش و اضطراب در منطقه آگاهیم. اما اگر مذاکرات این همه زمان برد، اگر مذاکرات چنین سخت بود، دقیقا به خاطر این بود که ما یک توافق قوی می خواستیم- توافقی که زیر هر گونه موشکافی در هر کجا و طی زمان بتواند معتبر باشد.
من شخصا شاهد تعهد مذاکره کنندگان ایرانی تحت رهبری محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران، و تعهد تمام مذاکرهکنندگان شش قدرت جهان بودم. گمانهزنیهای بسیاری درباره «داغ بودن» بعضی از جلسات در وین انجام گرفت. وقتی مسائل چنین با اهمیت هستند چیزی غیر از این انتظار نمیرود. با این اوصاف همه میخواستیم مذاکرات در نهایت احترام متقابل و به روشنی انجام بگیرد؛ و حقیقتا چنین بود.
همیشه باید به خاطر داشته باشیم که نقطه آغاز مذاکرات، بیاعتمادی میان ایران و جامعه بینالمللی بود. در آخر، ما به توافقی دست یافتیم که نه بر اعتماد که بر تعهدات دقیق و معین، شفافیت و تایید بنا گذاشته شده است.
هدف مذاکرات، رفع نگرانیها از برنامه هستهای ایران و موافقت بر سر تضمینهای بلند مدتی بود که ماهیت صلحآمیز برنامه هستهای ایران را تایید کند. خواست ایران برای برخورداری از یک برنامه هستهای غیرنظامی با این اطمینان که «تحت هیچ شرایطی» در پی دستیابی به بمب اتم نخواهد بود کاملا به رسمیت شناخته شد. لغو تحریمها قدم به قدم با اجرای اقدامات مرتبط هستهای از سوی ایران همراه خواهد بود. این توافق طوری تنظیم شده است تا از پس چالش زمان بربیاید، توافقی خوب که جایی برای تعبیر و تردید نگذاشته است. توافقی که حین اجرا به ما امکان میدهد اعتمادسازی کرده و یک رابطه جدید را بنا کنیم.
در مرحله بعدی، ماموریت من هماهنگ کردن کمیسیون مشترک اجرای توافق است. این دلیل اصلی سفرم به ایران دقیقا دو هفته پس از امضای توافق است. اما تنها این نیست. ما اینک وظیفه داریم از دستاورد تاریخی وین گامی فراتر بگذاریم.
توافق وین به ما میگوید که اگر همکاری را بر رو در رویی ترجیح بدهیم همه از آن بهره خواهیم برد. این که از این فرصت نهایت استفاده را ببریم کاملا بر عهده ما است. اما اگر سخت برایش تلاش نکنیم هیچ اتفاق خوبی رخ نخواهد داد. ما اروپاییها سنت دیرینی از روابط فرهنگی و اقتصادی با ایران داریم. پیش از آغاز تحریم ها در سال دو هزار و پنج همکاری بین ما در بسیاری حوزه ها از انرژی تا تجارت گسترده بود. اما منافع مشترک ما بسیار فراتر از اقتصاد است.
هفته گذشته وزیران امور خارجه اتحادیه اروپا به من ماموریت دادند تا به دنبال توافق وین «راههای پیش روی اروپا برای ترویج فعالانه چارچوب یک همکاری منطقهای فراگیرتر» را جستجو کنم. داعش در حال گسترش یک ایدئولوژی شرارت بار آخر زمانی در خاورمیانه و فراسوی آن است. برای داعش هیچ چیزی نگران کننده تر از همکاری میان «غرب» و جهان اسلام نیست زیرا گفتمان برخورد تمدنها را که سعی در احیا آن دارد به چالش می کشد. اتحاد تمدنها قویترین سلاح ما در جنگ علیه ترور است.
اما این تنها مربوط به داعش نیست. تمام خاورمیانه در آشوب فرو رفته است. فرقهگرایی در اوج است. ما باید روندهای سیاسی برای پایان دادن به جنگها را آغاز کنیم. ما باید تمام قدرتهای منطقهای را برای متوقف کردن قتل عام مردم به میز مذاکره بازگردانیم. همکاری بین ایران، همسایگانش و تمام جامعه جهانی میتواند امکانات کم نظیری را برای صلح در منطقه از سوریه تا یمن و عراق به روی ما بگشاید.
آنها که مردد هستند خواهند گفت چنین چیزی بسیار بعید یا غیرممکن است. بدبینها نسبت به خطرات هشدار خواهند داد. مذاکرات در وین نشان داد اگر عزم سیاسی برای چیرگی بر مشکلات وجود داشته باشد هیچ معضل پیچیدهای نیست که نتوان آن را حل کرد. سفر به ایران برای من یک انتخاب آشکار است؛ سالها مذاکرات به پایان رسید اما کار مشترک ما قطعا تمام نشده است. «همیشه غیر ممکن به نظر می رسد تا این که به انجام برسد.»