برنامه صفحه آخر ۳۰ تیر با عنوان «سقوط فرهنگی و سیاسی» در گفت و گو با ماشاالله آجودانی مورخ، نویسنده و عضو پیشین هیات علمی دانشگاه اصفهان به موضوع نقش وضعیت فرهنگی مردم ایران در تحولات سیاسی پرداخت.
آقای آجودانی در این برنامه به این پرسش اساسی پاسخ داد که وضعیت فعلی ایران و تحولات سیاسی در تاریخ آن چقدر تحت تاثیر رفتار و اقدامات ایرانیان و چقدر تحت تاثیر دخالت دیگران بوده است.
این مورخ و نویسنده، با انتقاد از اینکه مردم ایران همواره سعی کردند که مشکلات تاریخی خود را نتیجه دخالت عوامل بیگانه بدانند، گفت که البته بیگانگان در جهت منافع خود عمل کردهاند و در مقاطعی در تحولات سیاسی نقش آفرینی کردهاند، اما ربط دادن همه مشکلات به بیگانگان موجب می شود که مسئولیت خود را نبینیم.
او با بیان اینکه مشکلات جامعه امروز نظیر کم آبی، فقر، اعتیاد، فحشا و بیکاری در درجه اول مربوط به تحولات داخل ایران است گفت که نداشتن یک مدیریت ملی و فراگیر و نبود آزادیهای اجتماعی و فرهنگی سیاسی در ایران شرایطی را بوجود آورده که حکومت ایران آن را به گردن خارجیها میاندازد.
آقای آجودانی تاکید کرد: «وقت آن است که نقش ویرانگر خود را در مشکلات ببینیم. خارجیها سانسور و زندانی کردن منتقدان را موجب نشدهاند.»
او در ادامه گفت و گوی خود در برنامه صفحه آخر گفت که اگر چه مخالف تغییر حکومت جمهوری اسلامی نیست، اما معتقد است که مشکلات ایران با تغییر حاکمیت سیاسی کشور از بین نمی رود.
او گفت که ایرانیان از دوره مشروطه به این سو همواره تلاش کردند که با تغییر نظام سیاسی یا تغییر رئیس دولت و کابینه مسائل را حل کنند، اما این تلاش در دو قرن اخیر پاسخ نداده است.
به گفته این مورخ، دستاوردهای درخشان انقلاب مشروطه با انقلاب اسلامی بر باد رفت و در اواخر دوره پهلوی مردم می گفتند که هر که به جای شاه بیاید بهتر از اوست. این در حالیست که به گفته او بنیادهای نظری مردم ایران درباره حکومت داری، فرهنگی نبود؛ به این معنی که حزب تشکیل میشد بدون اینکه حتی یک کتاب نبود بگوید حزب چیست و چرا جامعه به آن نیاز دارد.
آقای آجودانی گفت: «در غیبت اندیشه و درک مفاهیم، سعی کردیم سازمانهای سیاسی بسازیم و نظام را تغییر بدهیم. سرانجام کار به اینجا کشیده شده که هر کسی که سرسوزن علاقه به کشور داشته هر لحظه نگران سرنوشت آن است.»
ماشالله آجودانی: ایرانیان از دوره مشروطه به این سو همواره تلاش کردند که با تغییر نظام سیاسی یا تغییر رئیس دولت و کابینه مسائل را حل کنند، اما این تلاش در دو قرن اخیر پاسخ نداده است.
این پژوهشگر تاکید میکند که جمهوری اسلامی نقض آشکار حاکمیت ملی ایرانیان است. به گفته او این حکومت در تمام این سالها بدون رودربایستی به حقوق ملت ایران تجاوز کرده است اما اگر پرسشگری و نقد در ایران بوجود نیاید و تفکر فرهنگی برای نگاه به تاریخ ایران جا نیفتد، ما همچنان در این چرخه سرگردانیم و سعی داریم با تغییر حاکمیت سیاسی مشکلات جامعه را حل کنیم که با واقعیت های تاریخ ایران سازگاری ندارد.
این مورخ به نمونهای تاثیر مشکلات فرهنگی بر تحولات سیاسی اشاره کرد. او گفت: «ما حتی نتوانستهایم روایتهای منصفانه از تاریخ خود ارائه بدهیم. مثلا جریانهای سیاسی در شناخت چهرههای تاریخ مشروطه، نظیر تقی زاده، عملکرد منصفانه نداشتند و تصویر دیگری از این چهرهها ارائه دادند. یا اینکه تاریخ ایران را تکه و پاره کردند؛ جریانهای چپ، جریانهای ناسیونالیست و جریانهای اسلامی هر کدام برداشت خود از تاریخ را ارائه دادند و تعادل نداشتند.»
از سوی دیگر او حکومتهای ایران را نیز ضدفرهنگ و مخالف آگاهی و رشد فکری مردم دانست. برای نمونه، سانسور که در حکومت فعلی و حکومتهای پیشین وجود داشته و دارد، جلوی پیشرفت فکری و اندیشه را می گیرد، ساختار ذهنی نویسنده را در نوشتهها تغییر میدهد و در اندیشه آنها دست می برد.
این نویسنده البته در ادامه سخنانش بار دیگر بر نقش مردم اشاره کرد و گفت که درباره همین حکومت هم مردم باید مورد پرسش قرار بگیرند که چطور با رژیمی که اینقدر به حقوق آنها تجاوز کرده مدارا میکنند و حتی در مواردی همکاری میکنند.
آقای آجودانی با بیان اینکه جمهوری اسلامی به هویت وفکر مردم تجاوز کرده، تاریخ را سانسور میکند و فرهنگ مردم را به فرهنگ خرافی تقلیل میدهد، گفت که روشنفکران ایران هم فکر تولید نمیکنند و نقد نمیکنند. او گفت که کتابهای منتشر شده در ایران را بررسی میکند و به نظر او در حال حاضر دانشگاههای ایران در حال ورشکستگی هستند و یک تحقیق دست اول یا کتابی که فکر و اندیشه ارائه بدهد تولید نمیشود.
این مورخ با بیان اینکه بین حکومت جمهوری اسلامی و مردم ایران در مواقعی همانندی وجود دارد گفت که دانشگاهیان باید بیشتر به کار فرهنگی بپردازند.