از: صداهای خاورمیانه
حدود ۵ سال پیش، رئیس جمهوری اسلامی ایران طی نطقی در دانشگاه کلمبیای نیویورک به مخاطبانش گفت که ایران، برخلاف آمریکا، همجنسگرا ندارد.
وی بعداً طی گفتگویی با شبکه سی ان ان، سخنان خود را بدین گونه تصریح کرد که ممکن است کسانی باشند که چنین کارهایی می کنند، اما آنها در میان عناصر ناشناخته هستند؛ یا عناصری که به رسمیت شناخته نشده اند.
آنچه محمود احمدی نژاد به عنوان «عناصری ناشناخته» نامید، زنان و مردان همجنسگرا، دگرجنس جویان و دوجنسی ها هستند؛ شهروندانی که بیش از همتایان خود در هر جای جهان، در خفا به سر می برند؛ زیرا ممکن است از خفا برون آمدن، به بهای جانشان تمام شود.
حکم مرگ برای افشای گرایش جنسی
با وقوع انقلاب و کنار گذاشته شدن سیستم قضایی دوران شاه (که ضمن بهره گیری از شریعت اسلامی، به شیوۀ قوانین اروپایی تدوین شده بود)، و حاکم شدن قوانین شریعت اسلامی، چگونگی رفتار با همجنسگرایان نیز در جامعۀ ایران تغییر یافت.
براساس مواد ۱۰۰ و ۱۱۰ قانون مجازات اسلامی، که اکنون درایران اعمال می شود:
«حد لواط در صورت دخول، قتل، و کیفیت آن[چگونگی قتل] دراختیار حاکم شرع است.» (مادۀ ۱۱۰)
و، «لواط درصورتی موجب قتل می شود که فاعل و مفعول، بالغ و عاقل و مختار باشند.»(مادۀ ۱۱۱)
۲۶ ماده از قانون مجازات اسلامی به مجازات انواع گوناگون آمیزش همجنسان اختصاص دارد؛ از حبس تا اعدام. قانون مجازات اسلامی نسبت به زنان همجنسگرا اندکی سهلتر می گیرد: برای هر بار آمیزش با همجنس۱۰۰ ضربۀ شلاق تا سه نوبت، اما بار چهارم، اعدام در انتظار آنان خواهد بود.
تعیین تعداد دقیق همجنسگرایانی که در رژیم جمهوری اسلامی اعدام شده اند دشوار است. گزارش سازمان پزشکان حقوق بشر، حاکی از آن است که طی سال گذشته، دست کم ۳ مرد ایرانی به اتهام لواط اعدام شده اند و چند مرد همجنسگرای دیگر نیز از سال گذشته در انتظار اعدامند. حدود ۵ سال پیش، شهروند ۲۰ ساله ای به نام مکوان مولودزاده به جرم تجاوز در ۱۳سالگی اعدام شد. این در حالی است که جزئیات حقوقی این پرونده همچنان مبهم است.
بنیاد عبدالرحمن برومند، یک نهاد مدافع حقوق بشرِ مستقر در خارج از ایران است که هدف خود را پیشبرد حقوق بشر و دموکراسی در ایران می خواند. رؤیا برومند- مدیر این بنیاد- در پی پژوهش در خصوص اعدام همجنسگرایان در ایران، معتقد است که دو دهه پیش، جمهوری اسلامی اعدام همجنسگرایان را اعلام می کرد. امروز اما، از اعلام این اعدامها احتراز می کند، چون از بازتاب بین المللی آن بیمناک است. چنین است که امروز، جمهوری اسلامی، اتهامات دیگری را به همجنسگرایان منتسب می کند و آنها را به بهانۀ ارتکاب آن جرایم، اعدام می کند.
خانم برومند می افزاید که به رغم حاکم بودن فضای خشنی که از سوی رژیم ایجاد شده، جامعۀ همجنسگرایان ایران زنده و فعال است. او می گوید که برخی همجنسگرایان ایران میهمانی برگزار می کنند و پنجشنبه ها در کافه های مخصوصی گرد می آیند؛ هر چند نیروی انتظامی، مرتب به این کافه ها هجوم می برد.
استیصال و کوچ
امین- م.، همجنس گرایی ۳۰ ساله که اکنون در ایالات متحده به سر می برد، تجربۀ همجنسگرا بودن در تهران را «وحشتناک» عنوان می کند و می گوید: «هیچ راهی برای ابراز نظر وجود ندارد. از همجنسگرایی سخنی به میان نمی آید مگر توهین. رسانه های ایران، همجنسگرایان را اوباش و مجرم معرفی می کنند. در مدارس، بدترین دشنام آن است که کسی را هم جنس گرا خطاب کنی.»
امین می گوید که سالها با گرایش جنسی خود می جنگیده است و پیش ۳ روانشناس مختلف می رفته؛ که یکی از آنها، خود، «همجنسگرا هراس» بود، اما دوتای دیگر معتقد بودند که همجنسگرایی، پدیده ای غیرعادی نیست. او می گوید علیرغم شنیدن این حرف، هنگامی که از مطب روانشناس خارج می شده و در خیابان راه می رفته، به مدرسه می رفته یا سوار تاکسی می شده، حس می کرده که همجنسگرا بودن در ایران چقدر غیرعادی است. امین می گوید: «همیشه از دستگیر شدن وحشت داشتم. به خوبی به یاد دارم روزی را که در روزنامه ای خواندم که دو مرد جوان در مشهد به جرم لواط به دار آویخته شده اند. زندگی در ایران با این وضعیت، مثل مرگ تدریجی بود؛ مثل عذاب دائمی. نمی توانستم این طور ادامه بدهم. وقتی نوجوان بودم، به خودکشی فکر می کردم.»
اعدام دو همجنسگرایی که امین به آنها اشاره می کند، مورد اعدام دو شهروندی است که دست کم یکی از آنها نوجوان بود؛ دو همجنسگرایی که حدود ۷ سال پیش در مشهد به دار آویخته شدند. جمهوری اسلامی آنها را به تجاوز به پسری ۱۳ ساله به زور چاقو متهم کردند، اما بسیاری از گروههای مدافع حقوق بشر معتقدند این اتهام ساختگی بود. در واکنش به انعکاس این خبر در رسانه های خارجی، یک عضو کمیسیون قضایی مجلس، حکم اجرا شده در مورد این دو شهروند را عادلانه عنوان کرد.
امین، ۶ سال پیش به آمریکا مهاجرت کرد و تازه جرأت یافت به پدر و مادرش بگوید که همجنسگراست. در ایمیلی به پدرش، گرایش جنسی خود را برملا کرد. پدرش در پاسخ، او را نصیحت کرد که قرآن بخواند و به مسجد برود، تا شاید «حالش بهتر شود.»
آرشام پارسی- مؤسس و مدیر سازمان دگرباشان جنسی ایران، در کانادا- می گوید این سازمان را ملهم از سازمان زیرزمینی رهایی بردگان سیاه آمریکایی بنیان نهاده است؛ سازمانی که در سدۀ نوزده، دوران برده داری در آمریکا فعال بود، و به بردگان کمک می کرد تا بگریزند و به آزادی برسند.
رویکرد اجتماع ایران
آقای پارسی می گوید حتی اگر روزی همجنسگرا بودن در ایران منع یا مجازات قانونی نداشته باشد، تابو بودن آن در جامعه و نزد مردم، همچنان فشار بسیاری بر همجنسگرایان خواهد آورد. پارسی می افزاید که ارتباط و مکالمات اعضای سازمان او با والدین همجنسگرایان، حاکی از آن است که اغلب آنها در واکنش به گرایش جنسی بودن فرزندشان، نگران آنند که به فامیل چه بگویند. مدیر سازمان دگرباشان جنسی ایران می گوید: «ازدواج اجباری و قتل ناموسی - به ویژه در مناطق روستایی ایران- سرنوشت نامنتظره ای برای همجنسگرایان نیست. نمونۀ آن پدری است که حدود ۸ سال قبل، در روستایی کوچک در حومۀ رشت، در پی آنکه فهمید پسر هجده ساله اش همجنسگراست، روی خودش و او بنزین ریخت. خودش زنده ماند، اما پسرش درگذشت.»
آرشام پارسی اضافه می کند که گاه، یکی از دو سوی رابطه، معشوقِ همجنس خود را به نیروی انتظامی معرفی می کند و مدعی می شود قربانی تجاوز وی شده، تا خود، از اعدام بگریزد.
فتوای جراحی
شگفت آنکه ایران درخصوص تغییر جنسیت، موضعی معتدلتر دارد، و سبب آن نیزعدم مغایرت تغییر جنسیت با احکام قرآنی عنوان شده است. نزدیک به سه دهه پیش، آیت الله خمینی فتوایی نامتعارف صادر کرد؛ مبنی بر آنکه دو جنسی ها از «گونه ای بیماری» رنج می برند و از این روی، آنها را به جراحی برای تغییر جنسیت ترغیب کرد. دولت ایران، هم بخشی از هزینۀ جراحی را می پردازد، هم شناسنامه را تغییر می دهد تا جنسیت تازۀ شهروند رسماً ثبت شود.
آیت الله خامنه ای- رهبرکنونی جمهوری اسلامی- نیز در پاسخ به استفتایی در این خصوص، عمل جراحی برای تغییر جنسیت را مجاز خوانده و گفته است به شرط آنکه این عمل، به انجام «فعل حرامی» منجر نشود و «جنسیت واقعی فرد» را آشکار کند، بلامانع است.
با این وصف، قانون حاکم، تأثیر چندانی بر رویکرد اجتماع و مردم نداشته است. ایرانیانی که تغییر جسنیت داده اند، اغلب آزار می بینند و قربانی تبعیض می شوند.
آرشام پارسی می گوید به رغم آنکه تغییر جنسیت، «درمان» همجنسگرایی تلقی نمی شود، بسیاری از همجنسگرایان ایرانی برای قانونمند کردن رابطه شان با همجنسان خود، جنسیت خود را عوض کرده اند.
در نوامبر سال گذشته، کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد از ایران خواست تا قوانین تبعیض آمیز علیه اقلیتهای جنسی آن کشور را لغو کند یا مورد تجدید نظر قرار دهد، بازداشت شدگانی را که به سبب گرایش یا رابطۀ جنسیشان دستگیر شده اند، آزاد کند، و تبعیض علیه اقلیتهای جنسی را به تمامه پایان دهد. ایران اما، قانوناً موظف به اجرای این توصیه نیست.