لینکهای قابل دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ ایران ۱۷:۰۵

مجله «نیشن»: نیروهای ایران کوهنوردان آمریکایی را در داخل عراق دستگیر کردند


سه کوهنورد آمریکایی- شین باوئر، جاش فاتال و سارا شورد - از زمان دستگیریشان در نزدیکی مرز عراق توسط نیروهای ایرانی تا کنون همواره در کانون مناقشه دیپلماتیک سنگینی که بین ایران و واشنگتن بر سر این موضوع در گرفته قرار داشته اند. مقامات ایرانی همواره این سه آمریکایی را متهم کرده اند که ورودشان به ایران از روی عمد و به منظور جاسوسی بوده است.
این در حالی است که دوستان و خانواده این کوهنوردان در کنار وزارت امور خارجه، کمیته محافظت از روزنامه نگاران و این مجله (باوئر پیش از این نیز برای مجله ی نیشن مقاله چاپ کرده است، رجوع شود به مقاله ی «جوخه اعدام جدید عراق» مورخ ۲۲ ژوئن ۲۰۰۹) اتهام جاسوسی را رد کرده و اذعان داشته اند که سه آمریکایی هنگام یک کوهنوردی تفریحی و به اشتباه وارد خاک ایران شده اند. مقامات ایران حتی با وجود سفر مادران سه زندانی به ایران در ماه مه و پوشش خبری گسترده آن اطلاعات چندانی درباره شرایط بازداشت آنها و وضعیت فعلی پرونده ی آنها ارائه نداده اند.
اخیرا، به دنبال تحقیقات پنج ماهه ی نیشن و به کمک بودجه تحقیقاتی فراهم شده توسط موسسه نیشن، دو شاهد عینی از بازداشت کوهنوردان یافت شده اند که به گفته آنان و بر خلاف ادعای مقامات ایرانی، باوئر، شورد و فاتال هنگام دستگیری در خاک عراق بوده اند. طبق گزارش دو منبع دیگر، مأموری از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که گمان می رود دستور بازداشت کوهنوردان را صادر کرده در همان زمان به اتهام قاچاق، آدم ربایی و قتل دستگیر شده و در زندان به سر می برد.
این شاهدان - اهالی روستایی کردنشین در عراق به نام زلیم که در چند کیلومتری مرز ایران واقع است - از ترس انتقام جویی نیروهای ایرانی، که گفته می شود هر از گاه اقدام به انجام ماموریت هایی در خاک عراق می کنند، از افشای هویت خود خودداری کرده اند. هر یک از این شاهدان به طور جداگانه اعلام کرده اند که کوهنوردان را حین بالا رفتن از کوهی مرزی در منطقه خوش منظره خورمال دیده اند. بخشی از کوه در عراق و بخشی از آن در ایران واقع است، و گرچه مرز این ناحیه به جز چند برج مراقبت و تعدادی تابلو علامت مشخصه دیگری ندارد، ولی ساکنان محلی منطقه با آن به خوبی آشنا هستند.
به گفته ی شاهدان، که از روی کنجکاوی نسبت به ظاهر خارجی کوهنوردان آنها را تعقیب می کردند، حوالی ساعت ۲ بعد از ظهر روز ۳۱ جولای ماموران یونیفورم پوش ناجا - نیروی انتظامی جمهوری اسلامی - کوهنوردان را در حالی که مشغول پایین آمدن از کوه بودند با اشارات «تهدید آمیز» به سمت خاک ایران فراخواندند و وقتی با بی تفاوتی آنها مواجه شدند اقدام به شلیک هوایی کردند. وقتی این کار نیز موثر واقع نشد، نیروهای ناجا چندین متر در خاک عراق- که در آن دارای مجوز اعمال قدرت نمی باشند- پیشروی کرده و کوهنوردان را بازداشت کردند.
گفته های شاهدان ادعاهای باوئر در روز ۲۰ ماه مه را در بازدیدی که بین کوهنوردان و مادرانشان انجام گرفت تایید می کند. به گزارش نیویورک تایمز، «باوئر اتهامی را که به آنان مبنی بر تجاوز به خاک ایران زده شده را رد کرد، ولی از صحبت باز ماند و اعلام کرد که نمی تواند درباره این مسئله صحبت کند.»
به گزارش دیلی تلگراف در آگوست ۲۰۰۹، فرهاد لوهونی، رییس یکی از اقوام محلی، پیش از این اعلام کرده بود که کوهنوردان آمریکایی طی یک شبیخون فرامرزی توسط ماموران ایرانی ربوده شده اند. به گفته ی لوهونی، عده ای از خویشاوندان او شاهد عبور افرادی از مرز به درون خاک عراق بوده اند. به نقل از او در این روزنامه «کوهنوردان توسط گروهی که با نادیده گرفتن تمامیت ارضی عراق از ایران وارد خاک این کشور شده بودند، تعقیب و دستگیر شدند. ما به حقیقت این مسئله واقفیم و معنای آن این است که ایران قصد داشته در این دوره حساس زمانی گروگانهای آمریکایی در اختیار داشته باشد.»
یکی از سخنگویان وزارت امور خارجه از این موضوع که دستگیری کوهنوردان در خاک عراق صورت گرفته اظهار بی اطلاعی کرده، ولی از بیان جزییات بیشتر خودداری نموده است.
باوئر، فاتال و شورد پس از دستگیری به سرعت و توسط خودرو به مقر محلی سپاه پاسداران در مریوان، شهری در نزدیکی مرز در استان کردستان، منتقل شده و سپس، به گفته دو منبع، تحت بازداشت سرتیپ هیوا تاب، که در آن زمان رییس بخش اطلاعات سپاه پاسداران ناحیه بوده است، قرار گرفته اند. طبق گفته ی این دو منبع - یک عضو اسبق سپاه پاسداران و یک مقامدار استانداری در سنندج - تنها سرتیپ تاب قدرت قانونی صدور حکم بازداشت کوهنوردان و انتقال نهایی آنها به تهران را داشته است. سپاه پاسداران، شعبه ای از نیروهای مسلح ایران و دارای دست کم ۱۲۵۰۰۰ نفر پرسنل، مسئول حفظ امنیت ملی در جمهوری اسلامی ایران است.
ادریس احمدی، یک تبعیدی کرد ایرانی و متخصص در امور منطقه که به عنوان دانش پژوه میهمان در دانشگاه جرج تاون حضور دارد می گوید: «وقتی اخبار بازداشت کوهنوردان آمریکایی را شنیدم بلافاصله با خودم گفتم این کار بخش اطلاعات سپاه پاسداران است، چون آنها در این منطقه نیروهای مستقر دارند. فکر می کردم که به احتمال زیاد آنها را به بهانه ای به داخل خاک کردستان ایران کشانده اند تا بتوانند بازداشتشان کنند. این رویه با اقدامات سابق ایران نیز همخوانی دارد.»
کمتر از یک ماه بعد، در اواخر ماه آگوست سال ۲۰۰۹، خود تاب به اتهام قتل پسر مصطفی شیرزاد- امام جمعه مریوان و یکی از روحانیان متنفذ منطقه- در ۶ جولای بازداشت شد. گفته می شود که برادرزاده شیرزاد نیز توسط تاب به قتل رسیده است. تاب از زمان بازداشتش تا کنون به دست داشتن در جرائم سازمان یافته گسترده ای از قبیل سیستم های قاچاق پر سود، چندین قتل، تجاوز و آدم ربایی متهم شده است. به گفته کارمند استانداری در سنندج، شکایات بسیار زیادی از تاب به دلایلی همچون نشر اکاذیب، دزدی، تجاوز، آدمربایی و قتل در کردستان به ثبت رسیده است. پرونده ی تاب دو بار در دادگاه مورد بررسی قرار گرفته و او اکنون در زندانی در تهران منتظر اجرای حکم اعدام خود است.
گرچه روزنامه های دولتی ایران اخباری از جرائم تاب منتشر نکرده اند، ولی یک سایت خبری کرد به نام کردستان و کردنیوز که توسط حزب دموکرات کردستان اداره می شود با انتشار یک سری مقاله در ژانویه و فوریه اقدام به علنی سازی آن نمود. در یکی از این مقالات مورخ ۱۷ فوریه، تاب به عنوان سرکرده یک «گروه جنایتکار» معرفی شده و گفته شده که تاب و هفت تن از دستیارانش به خاطر دست داشتن در شمار زیادی از قتل های غیر قانونی تحت بازداشت سپاه پاسداران بوده اند.
منابع بسیاری تاب را قدرت مرکزی استان کردستان دانسته اند. به گفته­ منابع محلی و متخصصان، کنترل مرزهای منطقه به عهده سپاه و به ویژه شاخه اطلاعاتی آن، که تاب ریاست بخش محلی آن را به مدت ۵ سال بر عهده داشت، می باشد. کاوه احسانی، استادیار علوم بین الملل در دانشگاه دپاول و متخصص امور ایران که به عنوان مقاله نویس در مجله ی میدل ایست ریپورت مشغول همکاری است می گوید: «در این مرحله این سپاه است که اختیار امور را، به ویژه در استانهای جنوبی، در دست دارد، مخصوصا حالا که آمریکایی ها در عراق حضور دارند. به ظاهر نیروی انتظامی (ناجا) مسؤول است، ولی در واقع این سپاه پاسداران است که کنترل مرزها را در اختیار دارد.»
به گفته عده زیادی از متخصصان امور ایران، قاچاق از مرزها در منطقه کردستان امر رایج و معمولیست. به گفته ی فراز صانعی، یک محقق امور ایران در دیده بان حقوق بشر که سال پیش مقاله ای درباره آزادی سیاسی در کردستان ایران چاپ کرده بود، مرز ایران-عراق به دلیل کوهستانی بودنش ناحیه ی نسبتا نفوذپذیری است. صانعی این مرز را راه فرار معمول بسیاری از مخالفان فراری - مانند روزنامه نگاران، وکلای حقوق بشر و کردهای ایرانی- و همچنین مسیری رایج برای نقل و انتقال کالا می داند. به گفته او قاچاق کالا و انسان از مرز، پدیده ای است که در این ناحیه به صورت پیوسته وجود داشته و دارد.
تاب کمی بعد از آن که اداره امور سپاه را در ناحیه ی شمال غربی کردستان در دست گرفت مشغول ثروت اندوزی از راه اقتصاد بازار سیاه مرزی شد. به گفته ی کارمند استانداری و عضو اسبق سپاه پاسداران، که به طور مستقیم از اقدامات تاب مطلع بود، اولین برنامه تاب فروش اجناس ضبط شده از کولبارها، خرده قاچاقچیانی که به قاچاق کالا از مرز اشتغال دارند (و زندگی آنها در یک فیلم ایرانی به نام «زمانی برای مستی اسبها» که موفق به کسب جایزه کمرا دئور از جشنواره ی کن سال ۲۰۰۰ شد به نمایش درآمده است) بود.

این ناحیه همچنین مأوای گروه های متعددی از کردهای ملی گراست که خواستار خودمختاری از دولت مرکزی در تهران هستند. یکی از این گروه ها، حزب حیات آزاد کردستان (پژاک) با حزب کارگر کردستان- یک ارگان جدایی طلب کُرد که دست به درگیری های مسلح در ترکیه می زند و از طرف دولت آمریکا و سایر کشورها به عنوان یک سازمان تروریستی شناخته شده است - همبسته است. پژاک، که نیروهایش در کوههای کردستان عراق مستقر است، از سال ۲۰۰۵ به صورت علنی با حکومت ایران درگیر بوده و مسؤولیت کشتن چندین سرباز سپاه پاسداران طی حملات فرا مرزی به پایگاه های نظامی ایران، و همچنین ساقط کردن یک هلیکوپتر نظامی ایرانی توسط آرپی جی در خوی (آذربایجان غربی) در فوریه ی ۲۰۰۷ را که به کشته شدن ۱۳ سرباز ایرانی انجامید به عهده گرفته است.
تصور می شود که بعضی از این گروه های شبه نظامی کرد از پشتیبانی آمریکا برخوردارند. در آوریل ۲۰۰۶، نماینده کنگره دنیس کوشینیچ طی نامه ای به پرزیدنت بوش این سؤال را مطرح کرد که آیا دولت آمریکا «به تحریک گروه های اپوزیسیون و پشتیبانی از اقدامات نظامی گروه های معاند و اقلیت های قومی ایرانی که بعضا در عراق مستقر می باشند می پردازد یا نه؟» و از دو گروه خاص، که یکی از آنها پژاک بود نام برد. در ماه نوامبر آن سال، سیمور هرش درمجله نیویورکر گزارش کرد که «اسراییل و آمریکا در پشتیبانی از یک گروه مقاومت کرد به نام حزب حیات آزاد کردستان همکاری دارند» و این که به گفته یکی از مشاوران دولت، دولت اسراییل برای پژاک تجهیزات و آموزشهای نظامی فراهم می کند.
آمریکا و اسراییل داشتن هر گونه همکاری با پژاک را انکار کرده اند. با این حال این اتهامات در داخل ایران قویا مورد توجه قرار گرفته اند و ممکن است انگیزه اساسی تاب در دستگیری باوئر، فاتال و شورد و همچنین اتهامات علنی جاسوسی که به صورت پیوسته به آنها زده می شود نیز همین بوده باشد. به عنوان مثال در اوایل آوریل، وزیر اطلاعات ایران حیدر مصلحی در شبکه ی پرس تی وی ایران اعلام کرد: «برای ما کاملا واضح است که سه آمریکایی دستگیر شده در ایران در سال گذشته با سازمانهای جاسوسی غربی و اسراییلی در ارتباط بوده اند.»
حکومت ایران با انجام یک برنامه ضد حمله ای در داخل ایران و عراق علیه پژاک دست به مقابله با گروه های جنگ طلب کرد زده است. به عنوان مثال، به گزارش مک کلچی، سربازان ایرانی در آگوست ۲۰۰۷ وارد خاک عراق شده و به چندین روستا حمله کرده اند. اخیراً نیز، در ۴ ژوئن، مقامات ناحیه نیمه خود مختار کرد در عراق ادعا کردند که «واحد کوچکی از سربازان ایرانی»، شامل یک تانک و چندین خودروی نظامی دیگر، در جستجوی شورشیان کرد بیش از یک مایل در خاک استان اربیل در کردستان عراق پیشروی کردند.
تاب تا پیش از دستگیر شدنش یکی از مهره های اصلی برنامه ضد حمله ای ایران بود. عضو اسبق سپاه پاسداران با استناد به قول تعداد زیادی از اعضای فعلی سپاه، هدف تاب در زمان ریاستش را «نابودی کامل پژاک» در حوزه قدرتش اعلام کرده است. بنا به گفته احمدی، دانش پژوه دانشگاه جرج تاون، تاب در کشتار اخیر ایرانیان کرد در کردستان عراق دست داشته است. به گزارش هفته نامه ی کردی «آوینا»، تاب و واحد افراد تحت فرمانش دو شخص کرد را در تاریخ ۱۵ دسامبر ۲۰۰۸ به قتل رسانده اند.
طبق گفته مامور پیشین سپاه و مقام رسمی سنندج، حوزه تشکیلات بزهکاری تاب در سال ۲۰۰۷ با اولین اقدام به قتل او از قاچاق فراتر رفت. کولبارها، خرده قاچاقچیان مرزی، معمولا در اثر پا گذاشتن روی مین و یا تیراندازی پلیسهای مرزی کشته می­شوند. یکی از اقدامات جنایی تاب، ربودن کولبارها و غیرنظامیان کرد ایرانی بیکار، پوشاندن یونیفورم اعضای پژاک به آنها و سپس کشتن آنها، برای تظاهر به این که آنها در درگیری نظامی به قتل رسیده اند و دریافت پاداشهای نقدی از مافوقهایش در سپاه پاسداران تا حد ۴۰۰۰۰ دلار به ازای هر نفر بود. دست کم نه نفر دیگر، که هفت نفر از آنها بازداشت شده اند، در اجرای این نقشه با او همدست بوده اند. در مقاله منتشر شده در «کردستان و کردنیوز» نام تمام این افراد ذکر شده است، از جمله حاجی مجید مقیمیان، اهل کرمانشاه، که از او به عنوان سردسته گروه نام برده شده است.
پژاک به صورت رسمی دخالت خود در این درگیری های مرزی را تکذیب کرده است، از جمله در یک متن ثبت شده به تاریخ ۳ ماه مه ۲۰۰۹ در وبسایت ایرانی تابناک که متعلق به محسن رضایی، فرمانده پیشین سپاه پاسداران است. به گفته مقام سنندجی، ممکن است بسیاری از درگیری های سپاه با پژاک به همین صورت ساختگی بوده باشند. او می گوید: «از زمان دستگیری هیوا تاب و دارودسته اش تا به حال تقریبا هیچ موردی از درگیری مسلحانه با پژاک گزارش نشده است.»
مادر یکی از کولبارها اشک ریزان از ناپدید شدن پسرش می گوید. به گفته او پسرش در اوایل سال ۲۰۰۹ و همان روزی ناپدید شده که در آن به ادعای حکومت درگیری ای با پژاک روی داد. این زن، که ساکن یکی از شهرهای مرزی کردستان ایران و یکی از شاکیان پرونده ی تاب است، در خواست کرده که نام و محل زندگی اش فاش نشود، چرا که ممکن است به پرونده اش در دادگاه لطمه بزند.
مقام سنندجی نقشه ظاهرسازانه تاب را بسیار موفقیت آمیز می داند. به گفته او به یکی از حسابهای بانکی تحت نام تاب از سال ۲۰۰۸ تا کنون نزدیک به ۶ میلیون دلار پول واریز شده است. این برنامه مخوف سرانجام در بهار ۲۰۰۹ در پی قتل برادر یکی از مقامات محلی توسط او که در آن منطقه جویای کار بود، و به صورتی قطعی تر، پس از کشته شدن پسر امام جمعه منطقه به دست او پایان یافت.
در ۱۱ ژوئن، محمد جواد لاریجانی، دبیر کل شورای عالی حقوق بشر در ایران، اعلام کرد که تحقیقات حکومت تقریبا به پایان رسیده و دادگاه باوئر، فاتال و شورد «به زودی برگزار خواهد شد.» مادران کوهنوردان در نامه ای که در ۱۷ ژوئن منتشر شد از ایران درخواست کرده اند که یا فرزندانشان را محاکمه و یا آزاد کند. در این نامه آمده است که: «در این مرحله، ایران هیچ دلیل قانونی ای برای آزاد نکردن فرزندان ما، یا پیگیری نکردن پرونده آنها در دادگاه عادلانه ای که در آن بتوانند آزادانه در برابر اتهاماتی که به آنان وارد شده از خود دفاع کنند، ندارد.»
هادی قائمی، مدیر اجرایی کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران می گوید: «اگر این اظهارات جدید واقعا صحت داشته باشند، مشخص می شود که کوهنوردان آمریکایی صرفا قربانی دسیسه ها و بازی های سیاسی شده اند. این نکته که آنها برای مدتی چنین طولانی بدون محاکمه در بازداشت نگه داشته شده اند نیز پشتیبان قوی این ادعاست. طبق قوانین ایران، این کوهنوردان مرتکب هیچ جرمی نشده اند و باید بلافاصله آزاد شوند. وکیل ایرانی کوهنوردان، که پرونده های قضایی ادعاهای علیه آنها را مطالعه کرده است، مصرانه مدعی است که تنها اتهام وارد بر آنها ورود غیر قانونی به کشور است که حکم آن پرداخت جریمه نقدی است، نه بازداشت بی حساب و کتاب و به مدتی اینچنین طولانی. طبق اطلاعاتی که به تازگی فاش شده، حتی این اتهام هم ساختگی به نظر می رسد و هیچ پایه و اساسی برای ادامه بازداشت آنها وجود نخواهد داشت.»
در تاریخ انتشار این مقاله، ده ماه و ۲۳ روز از بازداشت شین باوئر، جاش فاتال و سارا شورد می گذرد.

گزارش مجله نيشن (به انگليسی)

XS
SM
MD
LG