لینکهای قابل دسترسی

خبر فوری
سه شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ ایران ۱۷:۰۹

بحران اقتصادی ایران و راهکارهای کاندیداها


بخش دوم: خانه از پای بست ویران است- خواجه در بند نقش ایوان است

کاندیداهای ریاست جمهوری همه به نوعی از اقتصاد اسلامی پیروی میکنند که کارساز نبوده و نخواهد بود. واقعیت آن است که بحران اقتصادی ایران چنان گستره و عمیق است که با شعار و صلوات و یا هدفمندی و دادن اعانه نمیتوان با آن مقابله کرد. نرخ بالای بیکاری و تورم، سقوط قیمت برابری ریال، فساد، ابهام و تردید به آینده، بی اعتمادی، عدم امنیت شغلی، فقدان ثبات در سیاستهای اقتصادی کلان، سیاست زدگی و دین زدگی اقتصاد کشور یکی از بزرگترین چالشهای رئیس جمهور آینده برای سرمایه گذاریهای کلان و بلند مدت در کشور است، که با کم کردن چند صفر اسکناس مرتفع نمیشود.

بی ثباتی بلند مدت اقتصاد جمهوری اسلامی، فضای سرمایه گذاری و کارآفرینی در کشور را مستهلک ساخته است. بی ثباتی بلند مدت همچنین اقتصاد کشور را بصورت یک وصله ناجور استثنائی و انزوائی در آوردهاست و آنرا چنان بیمار و ضعیف کرده است که دیگر نمیتوان به آن فشار آورد، و یا با تزریق پول، اعتبار، و سایر انگیزنده های اقتصادی متداول چرخهای این اقتصاد را دوباره به گردش در آورد.

مشکلات ساختاری و فساد چنان در بدن بیمار اقتصاد ایران ریشه دوانده که دیگر هیچ داروئی بر آن کارساز نیست. بعبارت دیگر، اقتصاد بیمار ایران دیگر از دوره انعطاف پذیری و مهمتر از آن دوره کنترل پذیریش گذشته است. بعنوان نمونه، در یک اقتصاد سالم، کاهش بیش از سه درصدی نرخ برابری ارزش ریال باید بتواند صادرات را افزایش دهد، ولی ارزش برابری ریال در مقابل ارزهای خارجی صدها درصد بالا میرود، بدون آنکه بر میزان صادرات کشور افزوده شود. این بدان معناست که دیگر سیاست های ارزی محرک رشد صادرات و اقتصاد کشور نیست.

و یا در مورد اشتغال، احمدی نژاد برای ایجاد کار بیش از ۵۰۰ میلیارد تومان به اقتصادی کشور تزریق کرد، امااقتصاد تکانی نخورد و او نتوانست میلیونها شغلی که وعده داده بود ایجاد کند. این امر نشانگر دیگری از انعطاف ناپذیری و کنترل ناپذیری اقتصاد بیمار کشور است. اکنون با کاهش درآمد نفتی ناتوانی و بیماری اقتصادی ایران آشکارتر شده است. صادرات نفت ایران در سال میلادی گذشته به نصف ، یعنی از دو میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه در اوائل سال میلادی گذشته، به یک میلیون بشکه در اواخر سال، تقلیل یافته است، که بخش عمده ای از آن ناشی سوء مدیریت، فساد و عدم سرمایه گذاریهای کلان در صنعت نفت است.

زمانیکه آشفتگی و بی ثباتی در اقتصاد شدید و طولانی باشد، اقتصاد را به وضعیتی در میاورد که بدون تغییر ساختار حاکمیت، یعنی بدون یک شوک انقلابی، مدیریت، و تقویت سرمایه های اجتماعی کشور از جمله جلوگیری از فرار مغزها، بازگشتی برایش میسر نیست.
بخش نخست
بخش دوم
بخش سوم
XS
SM
MD
LG