شرق الاوسط زير عنوان «ايران صحنه بحران رژيم» می نويسد محمد خاتمی ریيس جمهوری پیشین، به تازگی در تشريح اوضاع ايران گفته بود کشور در مسيری به سوی بحران پيش می رود. خاتمی در اين نگرانی تنها نيست. علی اکبر هاشمی رفسنجانی ریيس جمهوری اسبق نيز تحليلی مشابه عرضه می کند.
بحرانی که اين دو پيش بينی کرده اند به انتخابات سال اينده برای مجلس بعدی شورای اسلامی مربوط می شود.
هيچيک از ۲۴ مورد انتخاباتی را که در ۱۰۰ سال گذشته در ايران برگزار شده است نمی توان انتخاباتی آزاد و منصفانه توصيف کرد، و به همين دليل ايران هيچگاه به يک دموکراسی مبدل نشده است.
هدف از برگزاری انتخابات در ايران بيشترايجاد تعادل و توازن در قدرت بوده است، که در آن حد نتايجی سودمند داشته است. آنچه تازگی دارد تلاش يک جناح برخوردار از بيشترين قدرت برای حذف جناح های ديگر است.
آيت الله علی خامنه ای، ولی فقيه، که پيشتر مجبور بود قدرت را با روسای جمهوری و مجلس هایی متفاوت تقسيم کند اکنون معتقد است در موقعيتی قرار دارد که می تواند قدرت را تحت کنترل انحصاری خود در آورد.
سال ها پيش خاتمی شکايت می کرد که در سيستم خامنه ای، ریيس جمهور، چيزی بيش از يک عمل کننده نيست. خامنه ای اکنون سعی می کند مقام رياست جمهوری را به سطح يک دست نشانده صرف تنزل دهد. اما احمدی نژاد خاتمی نيست و ممکن است حاضر نشود بدون جنگ صحنه را ترک کند.
خامنه ای شورای نگهبان دوازده نفری تحت سلطه ملاها را در کنترل دارد که بايد قبل از انتخابات کانديداها را دست چين کند. به همين جهت ولی فقيه می تواند کانديدایی افراد مشکوک به وفادار بودن به احمدی نژاد را وتو کند .
اما انتخابات در جمهوری اسلامی، در سطح ملی، توسط وزارت کشور و در سطوح محلی، توسط استانداری ها برگزار می شود و اين مکانيسمی است که کماکان در کنترل احمدی نژاد و دستياران اوست.
در همين حال اسفنديار رحيم مشائی، استراتژيست ارشد احمدی نژاد نيز پنج سال گذشته را در تلاش ايجاد شبکه ای از حاميان در سراسر کشو سپری کرده است. به همين جهت شکل بخشيدن به مجلسی صد در صد تحت کنترل خامنه ای، ممکن است به آسانی امکان پذير نباشد.