لینکهای قابل دسترسی

خبر فوری
پنجشنبه ۸ آذر ۱۴۰۳ ایران ۰۳:۰۸

فیلم جدید «جیم جارموش» از زندگی راننده اتوبوس شاعر با بازی «ادم درایور» و گلشیفته فراهانی


«پترسون» با شرکت «گلشیفته فراهانی» و «ادم درایور» Amazon Studios
«پترسون» با شرکت «گلشیفته فراهانی» و «ادم درایور» Amazon Studios

فیلم جدید «جیم جارموش» کارگردان نوگرای نیویورکی، به زندگی یک راننده اتوبوس می‌‎پردازد که در ساعات فراغت، شعرهائی با الهام از شنیده‌ها و دیده‌های خود می‌نویسد. نقش راننده را «ادم درایور» و نقش همسر او را «گلشیفته فراهانی» بازی می‌کنند. منتقدها این فیلم شاعرانه را ستایش جاذبه‌های پنهان روزمرگی توصیف کرده‌اند.

فیلم «پترسون» بعد از نمایش موفقیت‌آمیز در جشنواره «کن»، از این هفته به اکران چند سینما در آمریکا می‌ رسد.

«پترسون» شهرکی خوش‌منظره است در ایالت «نیوجرسی» که در دامنه آبشار چندشاخه «پاسائیک» قرار دارد. «پترسون» ضمنا نام راننده جوان اتوبوس خط «پترسون» که وقت ناهار و شبهای دیروقت، شعرهای کوتاهش را در دفترچه سیاهرنگی یادداشت می‌کند. پترسون، ضمنا نام مجموعه پنج جلدی شعرهای پزشک و شاعر مدرنیستِ «پترسون» زاده، «ویلیام کارلوس ویلیامز» است، که مرگ او در سال ۱۹۶۳ ششمین جلد آنها را ناتمام گذاشت.

«پترسون» با شرکت «گلشیفته فراهانی» و «ادم درایور» Amazon Studios
«پترسون» با شرکت «گلشیفته فراهانی» و «ادم درایور» Amazon Studios

«ویلیامز» به نقاشی هم علاقه داشت و اشعار او، که «تصویرگرا» یا imagist توصیف می‌شوند، بخشی از موج مدرنیستی شعر آمریکا در آغاز قرن بیستم را تشکیل می‌دهد، در کنار آثار شعرای همعصر او، از جمله «دیوید فراست» و «والاس استیونس».

بهار امسال، «جیم جارموش» در جشنواره «کن» سال ۲۰۱۶ فیلم مستندی هم روکرد به نام «خطر برسان» Gimme Danger که با سبکی کاملا متفاوت، در باره «ایگی پاپ» و دیگر موسیقیدانان گروه راک «استوجز» ساخته است.

هنگام معرفی فیلم «پترسون» در جشنواره کن، جیم جارموش می‌گوید هر دو فیلمی که به جشنواره کن آورده است، در باره گزینش‌های زندگی است. او می‌گوید فیلم «پترسون» در باره این است که هر کس می‌تواند مسیری برای زندگی خود برگزیند. او از «لارا» همسر «پترسون» مثال می‌آورد، که «ممکن است زن خانه‌داری کلیشه‌ای به نظر برسد، اما زنی است روشن و بسیار فعال در محدوده زندگی خودش و خیلی هم خلاق و بیانگر، که شخصیت خودش را انتخاب کرده، مثل خود «پترسون» که هر روز اتوبوس می‌راند، ولی ضمنا شعر هم می‌نویسد.»

«پترسون» با شرکت «گلشیفته فراهانی» Amazon Studios
«پترسون» با شرکت «گلشیفته فراهانی» Amazon Studios

خانم گلشیفته فراهانی، بازیگر مقیم فرانسه، بهار امسال، همراه «جارموش» و «درایور»، برای رونمائی فیلم «پترسون»، به جشنواره کن رفته بود.

شعر در روزمره گی: «پترسون» با «گلشیفته فراهانی»

خانم فراهانی می‌گوید معمولا نقش‌های دراماتیک و تراژیک به او می‌دهند، در حالیکه خود او، ذاتا آدمی‌ سرزنده و خوشحال است، و کمتر فیلمی ‌است که در آن، مثل فیلم «پترسون»، خوشحال باشد. او می‌گوید شخصیت «لارا» پر از درک و هم‌دلی است.

سادگی

ویژگی فیلم شاعرانه «جیم جارموش»، سادگی آن است، مثل شعرهای «پترسون»، که در روزمرگی، زیبائی پیدا می‌کند. مثل دیگر فیلم‌های «جارموش» فیلم «پترسون» درباره روند خلاقیت است و هنر نظاره‌گری، و ضرباهنگ کشدار فیلم، به قول «اوئن گلیبرمن» منتقد ورایتی، آگاهانه، جریان اصلی سینمای امروز را به چالش می‌طلبد.

«جارموش» زندگی این زوج را خلق کرده، برای تصویرگذاری روی شعرها، که متاثر از شعرهای «ویلیام کارلوس ویلیامز» هستند، ولی از شاعر متاخرتری هستند، شاعری به نام «پال والری» که در فیلم، از بعضی شعرهای سابقش استفاده شده، و چند شعر هم برای این فیلم نوشته.

شعرها روی پرده ظاهر می‌شوند و آشکار مورد تاکید قرار می‌گیرند، ولی به نظر بعضی منتقدها که از این فیلم خیلی خوششان آمده، پیام «جارموش» در فیلم این است که زندگی ساده این زوج عاشق، خودش شعر است. در یکی از صحنه های فیلم، شوهر به خانه می‌آید و همسرش، که می خواسته نقاش بشود ولی حالا خانه دار است، دایره‌های سفیدرنگی که روی درودیوار خانه کشیده است، به او نشان می‌دهد.

زن، استعداد شاعری شوهرش را تحسین می‌کند و به او اصرار می‌کند که شعرهایش را منتشر کند. با این حال، می بینیم که قصد راننده از نوشتن شعرها، به شهرت رسیدن نیست. آرزوی موفقیت در شاعری و شهرت، می‌تواند نشانه حسرت باشد و آرزوی زندگی دیگری که ندارد. در حالیکه شعرها، بخشی از زندگی روزمره راننده هستند، نه وسیله‌ای برای فرار از آن.

«پترسون» با شرکت «ادم درایور» Amazon Studios
«پترسون» با شرکت «ادم درایور» Amazon Studios

به قول «ایمی رو» منتقد «دیلی نیوز» نیویورک، فیلم «پترسون» یک فیلم شاعرانه است، قصیده‌ای است در ستایش از سادگی در زندگی روزمره، و فیلم، کیفیت شاعرانه خود را به این شعرها مدیون است.

فیلم، با ضرباهنگی آرام، یادآور فیلم‌های ده بیست سال پیش «جیم جارموش» پیش می‌رود، و اتفاق خاصی در فیلم نمی‌افتد که مسیر آن را دگرگون کند.

راننده صبح‌ها اتوبوس را از گاراژ بر می‌دارد. هنگام ناهار، شعر می‌نویسد و عصرها، بعد از کار به خانه می‌رود و شامی که همسرش آماده کرده می خورد و با سگ خود «ماروین» به بار محل می‌رود و با شخصیت‌های آشنا، سلام علیک می‌کند.

منبع الهام شعرهای راننده، حرفهائی است که در اتوبوس می شنود.

«انتونی لین» منتقد «نیویورکر» روش شعرنویسی او را ملهم از شاعر «پترسون» زاده، «ویلیام کارلوس ویلیامز» می داند که در یکی از شعرهای مشهورش اشاره می کند که چگونه هنگام گردش‌های صبح‌های یکشنبه در پارک شهرپترسون، به حرف‌های رهگذران دقیق می‌شود.

واقعیت

به نظر خانم «رو» کارگردان «جیم جارموش» دارد با این فیلم، تماشاگر را دعوت می‌کند به یافتن شعر در زندگی روزمره. به نوع دیگری زیستن. علیرغم گلها و خورشید تابان شهر پترسون، فیلم جارموش، فیلمی زمینی است، و پایه در واقعیت دارد.

شعرها، به قول «اوئن گلیبرمن» منتقد «ورایتی» چکامه‌هائی دوست داشتنی هستند در ستایش لذت‌های پنهان زندگی روزمره. لذت بردن ما از این فیلم، بستگی به این دارد که تا چه اندازه از تکرار، لذت می بریم.

«ای ای داد» منتقد نشریه اینترنتی «ای وی کاب» می‌نویسد «جارموش» آشکارا هم به روزمرگی عادی احترام می‌گذارد و هم به هنر در زندگی کارگری قهرمانان فیلمش. این دو، در تضاد با هم نیستند، بلکه از نزدیک به همدیگر مربوط هستند.

فیلم جارموش در جشنواره کن، توجه برانگیخت ولی بعضی منتقدها، آن را برای «جارموش» نوعی درجا زدن و بازگشت به گذشته می‌دانند.

«اوئن گلیبرمن» در روزمرگی فیلم، الهام از کمدی های نیمساعته تلویزیونی پیدا کرده، مثلا سریال «به سلامتی» Cheers با شرکت «تد دنسن» که تمام آن در یک بار اتفاق می افتد. او این شباهت را در تضاد می بیند با شهرت «جیم جارموش» به عنوان یک سینماگر غیرمتعارف و به اصطلاح نوگرا. از طرف دیگر، چیزی که این منتقد در این فیلم پیدا نکرده، «درام» است.او نوشته در بازی «درایور» درام نیست. این بازیگر،که جذابیت فیزیکی غیرقابل انکاری دارد، همیشه به کلام احتیاج دارد برای بیان احساس، و در این فیلم، این کلام به او داده نمی شود. حالا این گزینه ممکن است با هدف «جارموش» تطبیق کند، اما به تماشاگر چیزی نمی دهد.

گذشته

«گلیبرمن» می پرسد تماشاگر «جارموش» در این عصر، در سال ۲۰۱۶ ، چه کسانی هستند؟ به نظر او، جذابیت «جارموش» در این فیلم، از هر نظر آب می‌رود، و تبدیل به چیزی امساک‌آمیز و مینیمال می شود. او این فیلم را بازمانده قرن بیستم می داند، چیزی از سینمای گذشته، و نکته ای است که انگار جارموش هم تائید می کند. چون وقتی قهرمانان فیلم‌اش شبی به سینما می‌روند، گزینه آنها فیلمی از سال ۱۹۳۲ است، فیلم «جزیره ارواح گمشده». انگار این شخصیت ها هم مثل کارگردان فیلم، در گذشته زندگی می کنند.

http://gdb.voanews.com/504DC5E1-F75B-4FFC-B4D1-9C2ABE3A6DD5.gif

XS
SM
MD
LG