تماشاگران دلیری که برای تماشای نخستین اجراهای جدید نمایش «۱۹۸۴» به تئاتر «هادسن» در «برادوی» نیویورک رفته بودند، واکنشهای شدیدی مثل جیغ و داد، مرافعه و احساس تهوع روبرو شدند، و بعضی به بازیگران التماس کردند اجرا را متوقف کنند.
«۱۹۸۴» کتاب تکاندهندهای که «جرج اورول» در باره حکومت پلیسی مخوف آینده، در سال ۱۹۴۹ منتشر کرد، بارها به فیلم و نمایش برگردانده شده اما نمایش جدید، نوشته و کارگردانی مشترک «رابرت آیک» و «دانکن مکمیلان»، ابتدا در لندن و حالا در نیویورک، با واکنش شدید تماشاگران روبرو شد.
مثل خود اثر، این نمایش هم جهانی پساقیامت را تصویر میکند که در آن، حکومت پلیسی که «برادر بزرگتر» اداره میکند، از رسانهها برای تبلیغ و مغزشوئی شهروندان استفاده میکند و برای کنترل آنها، به شنود و شکنجه و حتی انتشار اخبار جعلی، استفاده میکند.
در این اجرا، نقش «وینستون» قهرمان اثر را «تام استاریج» بازی میکند، و ستاره سینما و تلویزیون، «اولیویا وایلد» نقش «جولیا» را بازی میکند، زنی که عاشق «وینستون» میشود.
شکنجهدهندگان، واژههای ترسآوری مثل «ناخن انگشتان»، یا «دندانها» را فریاد میزنند و آنگاه چراغهای درخشان، به سرعت خاموش روشن میشوند، و موسیقی جانخراشی با صدای بلند، پخش میشود، که گاه یادآور صدای چکشهای عظیم برقی روی آسفالت خیابان است.
بنا به گزارش «واشنگتن پست» در حالیکه بسیاری از فیلمها و نمایشها براساس «۱۹۸۴»، از تاکید بر جنبههای خشونتآمیز و چندشآور کتاب، به خصوص صحنههای شکنجه در آن، پرهیز کردند، در این نمایش، ماموران «برادر بزرگ» در اتاق ۱۰۱ از شکنجه برای درهم شکستن روحیه مقاومت، استفاده میکنند.
منتقدان برجسته آمریکائی، از جمله «بن برنتلی» در نیویورک تایمز، و «دیوید رونی» در «هالیوود ریپورتر» با تشریح انواع شکنجه در نقدهای خود، به تماشاگرهای احتمالی اثر هشدار دادند.
شکنجهدهندگان، واژههای ترسآوری مثل «ناخن انگشتان»، یا «دندانها» را فریاد میزنند و آنگاه چراغهای درخشان، به سرعت خاموش روشن میشوند، و موسیقی جانخراشی با صدای بلند، پخش میشود، که گاه یادآور صدای چکشهای عظیم برقی روی آسفالت خیابان است.
کریستوفر بونانوس، منتقد ستون «والچر» در مجله هفتگی «نیویورک» مینویسد: «خون به همه جا میپاشد و از دهان شخصیت بیرون میزند، و و ضربه به صورت قربانی فرود میآید. این صحنهها، به شدت لمسپذیر و زنندهاند، و شفافیت آنها، موی اندام انسان را سیخ میکند.»
شخصیت «اسمیت» در طول نمایش، به خونریزی سنگین دچار میشود، و بعد، دچار برقگرفتگی میشود و با نگاه مستقیم به چشم تک تک تماشاگران، فریاد میزند: «همدست» و آنها را در شکنجه خود شریک میداند.
«رید بیرنی» بازیگر، که مردان کلاهخود به سر را در پرده دوم، به شکنجه شخصیت «وینستون» وادار میکند، در مصاحبهای میگوید: «اگر تماشاگر غش نکند، امیدوارم به یاد قدرت خود به عنوان شهروند، و مسئولیتی که ما انسانها نسبت به همدیگر داریم، بیافتد.»
در جریان اجراهای نمایش در لندن، چندین تن از تماشاگر، غش کردند، چندتن دیگر به حال تهوع افتادند و در یک مورد، برای جداکردن دعوای تماشاگران، ماموران پلیس وارد عمل شدند.
پنجشنبه گذشته در اجرای افتتاحیه نمایش در نیویورک، دستکم یک تماشاگر از حال رفت.
تهیهکنندگان اثر، از قبل در بروشور نمایش و روی پوسترها، به تماشاگران هشدار میدهند که شاهد نورافکنهای چشمکزن، صداهای گوشخراش، تیراندازی، دود و تصویرسازی بیپرده خشونت و شکنجه خواهند بود.
بن برنتلی، منتقد نیویورک تایمز، مینویسد: «بازجوئی وینستون در پرده دوم نمایش، به قدری با جزئیات گویا نمایش داده میشود که به مرز پورنوگرافی شکنجه میرسد. دیوید رونی در هالیوود ریپورتر هم در اصطلاح مشابهی استفاده کرد.
مکمیلان، یکی از دو نویسنده و کارگردان نمایش، گفت قصد آنها تهاجم به تماشاگر یا بهرهبرداری ابزاری از شکنجه برای تکان دادن تماشاگر نیست. هیچ چیز در این نمایش یا در اصل کتاب وجود ندارد که هم اکنون در جائی از دنیا، رخ نمیدهد.
وی گفت مردم را بدون محاکمه زندانی میکنند، شکنجه میدهند و حتی اعدام میکنند. وی گفت آنها به جای تمیزکردن و شستهرفته نمایش دادن این صحنهها، آنها را بدون اظهارنظر جلوی تماشاگر میگذارند.