پرزیدنت جرج اچ دبلیو بوش(بوش پدر) با تکیه به تئوری نظم نوین جهانی، اندیشه ای را طرح کرد مبنی بر آنکه جنگ خلیج فارس، به رهبری آمریکا در جامعه جهانی خواهید انجامید: رهبری به شیوه ای بی سابقه به سوی نظم نوین جهانی. بوش این سخنان را طی یک نشست خبری در روز سی ام اوت 1990 مطرح کرد و افزود که آمریکا به کوشش برای کسب منافع ملی خود ادامه خواهد داد؛ خواه با دوستانش و خواه در جامعۀ جهانی.
بوش پدر طی سخنرانی مشهوری در کنگرۀ آمریکا در خصوص نظم نوین جهانی در خاورمیانه سخن راند. از این سخنرانی اغلب به عنوان سیاست بنیادین دولت بوش پدر یاد می شود. پرزیدنت بوش طی این نطق از طرح خود برای توسعۀ خاورمیانه سخن گفت و به کارگیری روشهایی برای مقابله با اشاعۀ سلاحهای غیراتمی. همزمان، تئوری وی دستیابی به معاهده ای میان فلسطینیان و اسرائیلیان بود که طی آن حقوق فلسطینیان نیز حفظ شود.
کمال گرایی سیاسی بوش به اندیشه های دو تن از رؤسای جمهوری پیشین آمریکا تشبیه شد: وودرو ویلسون و فرانکلین روزولت.
بوش به حفظ و تقویت قدرت ایالات متحده تأکید ورزید و تعهد خود را نسبت به آن بار دیگر تکرار کرد. بحران خلیج فارس برای وی یادآور آن بود که کشورش همچنان باید پیشرو باشد و یادآور آن که به رغم اهمیت نیروی نظامی، نظم نوین جهانیِ ناشی از به کارگیری این نیرو باید توسل به قدرت نظامی را در آینده کم اهمیت تر کند.
در بطن اندیشۀ نظم نوین جهانی، احتمال ائتلاف آمریکا و شوروی سابق در برابر دشمنان بالقوه شان بیشتر می شد؛ دشمنانی چون تروریسم اسلامی و مواد مخدری که از آمریکای لاتین می آمد.
یکی دیگر از نکاتی که سبب تأمل جرج بوش پدر نسبت به تئوری نظم نوین جهانی با اتکا به بحران خلیج فارس شد، آن بود که اروپا در اواخر دهۀ هشتاد و اوایل دهۀ نود میلادی از قدرت و نفوذی افزون برخوردار شده بود و به نظر می رسید که بدون کمک و اتکا به آمریکا هم قادر به درانداختن نسخۀ اروپایی طرح نظم نوین جهانی باشد.
چنان بود که گویی درک منطق حضور ایالات متحده در خاورمیانه، دشوار بود؛ به ویژه از آن روی که به نظر می رسید اروپا و اتحاد جماهیر شوروی آغاز گونه ای نوین از روابط سیاسی را میان خود رقم می زنند.
شمار اندکی از تحلیلگران سیاسی تئوری نظم نوین جهانی پرزیدنت بوش را تلاش وی برای استقرار حاکمیت گسترده و بی چون و چرای آمریکا درعرصۀ جهانی و کوشش این کشور برای کسب مقام ژاندارم جهان قلمداد کردند؛ جایگاهی که این امکان را برای سیاستگذاران آمریکایی فراهم می آورد که مسئولیتها و تصمیمهای بین المللی با مشورت و اعمال نظر آمریکا اتخاذ شود.
نیویورک تایمز می نویسد که چپ گرایان آمریکایی نامی دیگر برای نظم نوین جهانی برگزیده اند:«توجیه جاه طلبیهای امپریالیستی در خاورمیانه».
پت بوکانن- نظریه پرداز، تحلیلگر سیاسی، نویسنده و گویندۀ آمریکایی، درخصوص سخنرانی مشهور پرزیدنت بوش پدر در روز سی ام اوت ۱۹۹۰ درباب نظم نوین جهانی و رابطۀ آن با بحران خلیج فارس، در آن هنگام پیش بینی کرد که جنگ خلیج فارس معادل مرگ نظم نوین جهانی، نیز از میان رفتن نقش صلحبانی سازمان ملل متحد و ایفای نقش ایالات متحده به عنوان مأمور پلیس دنیا خواهد بود.
بوش پدر طی سخنرانی مشهوری در کنگرۀ آمریکا در خصوص نظم نوین جهانی در خاورمیانه سخن راند. از این سخنرانی اغلب به عنوان سیاست بنیادین دولت بوش پدر یاد می شود. پرزیدنت بوش طی این نطق از طرح خود برای توسعۀ خاورمیانه سخن گفت و به کارگیری روشهایی برای مقابله با اشاعۀ سلاحهای غیراتمی. همزمان، تئوری وی دستیابی به معاهده ای میان فلسطینیان و اسرائیلیان بود که طی آن حقوق فلسطینیان نیز حفظ شود.
کمال گرایی سیاسی بوش به اندیشه های دو تن از رؤسای جمهوری پیشین آمریکا تشبیه شد: وودرو ویلسون و فرانکلین روزولت.
بوش به حفظ و تقویت قدرت ایالات متحده تأکید ورزید و تعهد خود را نسبت به آن بار دیگر تکرار کرد. بحران خلیج فارس برای وی یادآور آن بود که کشورش همچنان باید پیشرو باشد و یادآور آن که به رغم اهمیت نیروی نظامی، نظم نوین جهانیِ ناشی از به کارگیری این نیرو باید توسل به قدرت نظامی را در آینده کم اهمیت تر کند.
در بطن اندیشۀ نظم نوین جهانی، احتمال ائتلاف آمریکا و شوروی سابق در برابر دشمنان بالقوه شان بیشتر می شد؛ دشمنانی چون تروریسم اسلامی و مواد مخدری که از آمریکای لاتین می آمد.
یکی دیگر از نکاتی که سبب تأمل جرج بوش پدر نسبت به تئوری نظم نوین جهانی با اتکا به بحران خلیج فارس شد، آن بود که اروپا در اواخر دهۀ هشتاد و اوایل دهۀ نود میلادی از قدرت و نفوذی افزون برخوردار شده بود و به نظر می رسید که بدون کمک و اتکا به آمریکا هم قادر به درانداختن نسخۀ اروپایی طرح نظم نوین جهانی باشد.
چنان بود که گویی درک منطق حضور ایالات متحده در خاورمیانه، دشوار بود؛ به ویژه از آن روی که به نظر می رسید اروپا و اتحاد جماهیر شوروی آغاز گونه ای نوین از روابط سیاسی را میان خود رقم می زنند.
شمار اندکی از تحلیلگران سیاسی تئوری نظم نوین جهانی پرزیدنت بوش را تلاش وی برای استقرار حاکمیت گسترده و بی چون و چرای آمریکا درعرصۀ جهانی و کوشش این کشور برای کسب مقام ژاندارم جهان قلمداد کردند؛ جایگاهی که این امکان را برای سیاستگذاران آمریکایی فراهم می آورد که مسئولیتها و تصمیمهای بین المللی با مشورت و اعمال نظر آمریکا اتخاذ شود.
نیویورک تایمز می نویسد که چپ گرایان آمریکایی نامی دیگر برای نظم نوین جهانی برگزیده اند:«توجیه جاه طلبیهای امپریالیستی در خاورمیانه».
پت بوکانن- نظریه پرداز، تحلیلگر سیاسی، نویسنده و گویندۀ آمریکایی، درخصوص سخنرانی مشهور پرزیدنت بوش پدر در روز سی ام اوت ۱۹۹۰ درباب نظم نوین جهانی و رابطۀ آن با بحران خلیج فارس، در آن هنگام پیش بینی کرد که جنگ خلیج فارس معادل مرگ نظم نوین جهانی، نیز از میان رفتن نقش صلحبانی سازمان ملل متحد و ایفای نقش ایالات متحده به عنوان مأمور پلیس دنیا خواهد بود.