مجله فارین افیرز در مقاله ای تحت عنوان«غزه و مذاکرات هسته ای» بقلم دالیا داسا کایه می پردازد به دلایلی که احتمال نیل به توافق با ایران بر سر برنامه هسته ای این کشور کمتر می شود.
توافق موقت ماه نوامبر سال ۲۰۱۳ بین ایران و گروه موسوم به ۵+۱ با واکنش شدید بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل روبرو شد که توافق را « یک اشتباه تاریخی» توصیف کرد که بنظر او جهان را « بجائی بمراتب خطرناکتر» تبدیل می کند.
مهلت ۶ ماهه برای نیل به توافق نهائی جامع که ۲۰ ژوئیه یا ۲۹ تیر بود گذشت ولی حتی پیش از آن مذاکره کنندگان تصمیم به تمدید گفتگوها برای چهار ماه دیگر گرفتند. اما، این بار آقای نتانیاهو «جیک جیکی» هم نکرد.
سکوت نتانیاهو با توجه به عکس العمل پر جار و جنجال ماه نوامبر او بنظر شگفت آور می رسد. برخی ممکن است بگویند که گسترش درگیری در غزه توجه رهبری اسرائیل را به آنجا معطوف داشته است. یکی از روزنامه های اسرائیلی حتی نوشت؛ «نتانیاهو میخواست به ایران حمله کند، ولی در عوض در غزه گیر کرده است.»
نتانیاهو، اما، نظرش را خیلی واضح گفت که اسرائیل ترجیح می دهد هیچ توافقی صورت نگیرد تا اینکه توافقی بد به امضا رسد، که شاید سکوت نسبی اش را به تمدید مذاکرات توجیه کند. ولی در تفکر نتانیاهو ، حماس هنوز جای ایران را به عنوان چالش عمده امنیتی اسرائیل نگرفته است. در گیری غزه احتمالأ نگرانیهای نخست وزیر اسرائیل درباره ایران را شتاب بخشد و بر روند مذاکرات هسته ای تأثیر گذارد و نهایتأ حتی نیل به توافق در مذاکرات دشوارتر شود.
مذاکره کنندگان آمریکائی با جدا کردن موضوعات مختلف منطقه که ایران در آن دخالت دارد سعی کردند که با ایران وارد گفتگو در آن زمینه ها چون تولید موشک توسط ایران، روابط ایران با تروریستها، یا نقض حقوق بشر در ایران نشوند، و در واقع طفره رفتند.
مذاکره کنندگان ایرانی هم بروشنی گفتند که نمیخواهند وارد بحث در باره موضوعات گسترده ای چون سوریه و عراق با آمریکائیها در طول گفتگوهای هسته ای شوند زیرا چنین مأموریتی ندارند. و تأکید کردند که می خواهند برنامه هسته ای را از مسائل دیگر مجزا نگهدارند.
منطق بر این بود که با چنین شیوه ای چشم انداز نیل به توافق را بالا ببرند، بویژه اینکه بحث هسته ای بخودی خود موضوع غامضی است. گرچه، چنین جداسازی در عمل تقریبأ غیرممکن است، و بحرانهائی مثل غزه بر محاسبات تمام کشورهای مذاکره کننده و مواضع کشورهائی چون اسرائیل که منافع زیادی در نتیجه مذاکرات دارد، تأثیر می گذارد.
در واقع، برای اکثر کشورهای عرب و اسرائیل، نگرانیها درباره ایران همیشه فراتر از برنامه هسته ای این کشور بوده است. برای برخی از دولتها جاه طلبیهای منطقه ای ایران، روابطش با گروههای شیعه در کشورها ی همجوار، و ارتباطاتش با گروههای تروریستی در سرتاسر منطقه بیش از خواست ایران برای توانائیهای هسته ای هشدار دهنده است.
حتی برای اسرائیل،نگرانی عمده این نیست که ایران ضرورتأ سلاحهای هسته ای را علیه آن بکار گیرد بلکه توانائی ایران در تولید تسلیحات هسته ای این کشور را در ارتباط با مسائل دیگر گستاخ تر خواهد کرد. چنین امری برای اسرائیل، با توجه به روابط دیرینه ایران با حزب الله ، و حمایت مالی و نظامی اش از حماس و دیگر گروههای پیکارگر فلسطینی در غزه، غیر قابل پذیرش است. بنا براین وقتی یک درگیری در منطقه بروز میکند که نفوذ ایران را تقویت کند، موضع رهبران اسرائیل نسبت به برنامه هسته ای ایران احتمالأ سخت تر می شود.
اسرائیل کوچکترین تردیدی در نقش ایران در درگیری غزه ندارد. درست است که ایران حمایت از حماس را پس از پشتیبانی این گروه از مخالفان اسد بحال تعلیق در آورد، مقامات اسرائیلی و دیگر تحلیلگران باور دارند کمکهائی که ایران در گذشته به حماس کرده به این گروه توانائی شروع حملات را داده است.
برای مثال، گرچه بیشتر راکتها ساخت محلی است، ولی باور عمومی بر اینستکه بیشتر قطعات این راکتها و دانش ساختن و آموزش نحوه کاربرد آنها از ایران آمده است. وقتی درگیری متوقف شود، این نوع رابطه ایران با جنگ در مرز های اسرائیل احتمالأ توجه بیشتری را جلب می کند.
نتانیاهو هم اکنون ارتباطات را ترسیم کرده است:« حماس و جهاد اسلامی از سوی ایران مسلح شده، آموزش دیده، و حمایتهای مالی دریافت کرده اند... ایران نبایداجازه یابد که بتواند مواد فسیلی تولید کند تا بتواند از آن برای سلاحهای هسته ای استفاده کند. اگر چنین امری تحقق یابد آنچه ما در اطراف خود می بینیم و آنچه در خاورمیانه می گذرد، بمراتب بدتر خواهد شد.»
یک مقام ارشد آمریکائی که در مذاکرات شرکت داشت به خبرنگاران در وین گفت «ایران مسئولیت دارد که ادامه تأمین سلاحهای جنگی که سوخت ماشین جنگ را تأمین کند، را متوقف سازد» که در واقع پژواک نظریات نخست وزیر اسرائیل است.
نگرانیهای مشابه ای احتمالأ در کنگره آمریکا نیز وجود داد که گرفتن تصمیم به رفع تحریمها را دشوار می کند، مادام که باور بر اینست ایران حماس را قادر ساخت تا به متحد اصلی آمریکا در خاورمیانه حمله کند.
در همین حال، شرکای مذاکره کننده آمریکا بویژه فرانسه با برنامه سخت عدم تولید و تکثیر سلاحهای هسته ای ممکنست بیشتر به جدیت ایران در تکمیل هر نوع توافق مظنون شود. غزه یاد آور اینستکه ایران تحریم سازمان ملل متحد را با کمک به جنگ افروزی در منطقه نقض کرده است .
یک گزارش سازمان ملل متحد در ماه ژوئن سال ۲۰۱۴، برای مثال، نتیجه گیری کرد که راکتها و دیگر سلاحهای توقیف شده از سوی اسرائیل در دریای سرخ از ایران آمده بود. اسرائیل ادعا کرده است که مقصد این سلاحها غزه بوده است. این گزارش در زمان پخش توجه زیادی را جلب نکرد، ولی پس از درگیری در غزه ممکنست بیشتر مورد بررسی و توجه قرار گیرد.
و بالاخره اینکه، با توجه باینکه اجماع گسترده در محکوم کردن حملات اسرائیل و تشخیص رهبری ایران که این درگیریها میتواند به تثبیت وجهه ایران به عنوان رهبر مقاومت علیه اسرائیل کمک کند. فشار عمومی در داخل ایران ممکنست فقط منجر به حمایت بیشتری از گروههای پیکارگر فلسطینی از سوی دولت ایران شود.
رهبران ایران ممکنست ارزش ویژه ای در حمایت از حماس، علیرغم شکاف گذشته با حماس بر سر سوریه، با هدف ازبین بردن تشنجات فرقه ای که جاه طلبیهای گسترده تر ایران در منطقه به چالش طلبیده، در نظر گیرند.
در ۱۴ ژوئیه خامنه ای از طریق توئیتر پیام داد که « قتل عام در غزه از سوی صهیونیستها باید دولتها و ملتهای مسلمان را بیدار کرده باشد که اختلافات را متوقف کرده و با هم متحد شوند.»
حمایت بیشتر از پیکارگران غزه ، در عوض، به مقاومت بین المللی در برابر توافق هسته ای با ایران که نتیجه اش به تخفیف تحریمها علیه ایران می انجامد، منجر خواهد شد.
اما، ایران و آمریکا دلایل ضروری برای نیل به توافق هسته ای موفقیت آمیز دارند که به آنها انگیزه برای ادامه همکاری، علیرغم تحولات مستمر در غزه، در راستای این توافق را میدهد.
برای اوباما، نیل به توافق هسته ای با ایران از طریق دیپلماسی یک دستآورد عمده در سیاست خارجی خواهد بود، یک مشکل عمده را در یک منطقه پر تلاطم ازبین خواهد برد. از سوی دیگر، در ایران، خامنه ای هنوز از مذاکرات برای پایان دادن به تحریمها برای حل مشکلات وخیم اقتصادی حمایت میکند.
آیا میتوان به فرمولی برای توافق دست یافت که خواسته های ایران برای برنامه هسته ای مسالمت آمیز را تأمین کند، ولی باندازه ای محدود باشد که رضایت آمریکا و متحدانش را بر آورده سازد هنوز نامعلوم است.
ولی اگر درگیریهای غزه ادامه یابد، دشوارتر خواهدبود که مذاکرات را از جریانات گسترده تر منطقه ای تفکیک کرد پدیده ای که باعث میشود مذاکرات به یک نتیجه موفقیت آمیزی منجر نشود.