بیش از دوازده سال پس از مرگ «محمد علی فردین» یکی از محبوب ترین بازیگران سینمای پیش از انقلاب موسوم به «فیلم فارسی»، نشریه اینترنتی جدید آنلاین، شبکه اینترنتی نسل تازه ای از روزنامه نگاران ایران، درمقاله ای به نام «فردین، از درخشش تا سکوت» یاد این بازیگر را زنده می دارد.
فردین با عنوان قهرمان کشتی جهان وارد سینما شد و کار بازیگری را ابتدا با نقش کوچکی در فیلم «دو قلوها» به کارگردانی شاپور یاسمی در نقش برادر دو قلوی ناصر ملک مطیعی آغاز کرد. بعدها «فردین» با فیلم «گنج قارون»، داستان جوان ساده دل و فقیری که دلباخته دختر مردی ثروتمند می شود به محبوبیتی کم نظیر دست یافت. بازی در نقش «علی بی غم» هرچند برای خود «فردین» یکنواخت و دلگیر کننده بود و به او فرصتی برای درخشش در نقش های جدی تر سینمایی نمی داد اما نام او را در گوشه و کنار ایران و کشورهای همجوار بر سر زبان ها انداخت و فردین کم کم جزئی از زندگی روزمره و گوشه ای از فرهنگ مردمی آن دوران شد. این بازیگر بعدها با فیلم «سلطان قلب ها» تبدیل به یک پدیده شد. پدیده ای که هرگز دیگر کسی در سینمای ایران نتوانست در بازیگری سینما به محبوبیت او برسد:
«محمدعلی فردین ۱۵ بهمن ماه ۱۳۰۹ در تهران به دنیا آمد. پدرش که یکی از مدیران اداره تسلیحات (قورخانه) بود، در تئاتر هم در کنار مرحوم تقی ظهوری کارهای مولیر را اجرا می کرد. بدین سان فردین از همان کودکی با تئاتر آشنا و به آن علاقه مند شد.
او دوران ابتدایی را در دبستان ترقی در خیابان شهباز گذراند. در این دوران بیشتر وقت خود را صرف ورزش میکرد. ابتدا با فوتبال از باشگاه شماره سه شروع کرد. پس از مدتی به شنا و ژیمناستیک روی آورد و این رشته را تا قهرمانی ادامه داد، اما سرانجام آن را هم کنار گذاشت و به کشتی روی آورد. او کشتی را هم از همان باشگاه شماره سه شروع کرد و پس از مدتی به باشگاه نیرو و راستی رفت و زیر نظر کیومرث ابوالملوکی به فراگیری فنون کشتی پرداخت.
ابوالملوکی در مورد فردین میگوید: «بسیار باهوش بود. فنون کشتی را به راحتی یاد میگرفت و راحت تر از آن اجرا میکرد. بیش از آن که از زور بازو و قدرت خود استفاده کند، از هوش و ذکاوت خود بهره میبرد.»
پس از باشگاه نیرو و راستی، فردین به باشگاه تهران رفت. در این جا بود که با تختی آشنا شد. بسیاری معتقدند که تختی و فردین از دوستان دوران دبستان بودهاند، اما دست نوشتههای فردین بیانگر آن است که او در باشگاه کشتی با تختی آشنا شد. فردین در این باشگاه زیر نظر حبیبالله بلور به صورت حرفهای کشتی را دنبال کرد و به تیم ملی راه یافت. او از معدود کشتی گیرانی بود که در همان سال اول حضور در تیم ملی، موفق به کسب مدال نقره مسابقات جهانی توکیو (۱۹۵۴) شد. اما به دلیل آسیب دیدگی و پارهای نامهربانی ها مجبور شد با دنیای کشتی خداحافظی کند.
ورود فردین به عرصه سینما اتفاقی بود. در زمستان ۱۳۳۷ زمانی که ۲۸ سال داشت، با دکتر اسماعیل کوشان آشنا شد. دکتر کوشان به او پیشنهاد کرد در فیلم «چشمه آب حیات» که سیامک یاسمی آن را کارگردانی می کرد، به عنوان هنرپیشه نقش اول در مقابل ایرن بازی کند. ایرن می گوید: «یک پلان را بارها و بارها تکرار کردم، چون فردین به دلیل کم رویی و خجالت نمی توانست آن را بازی کند.» از همان آغاز چنگیز جلیلوند به جای او حرف می زد و آوازش را ایرج میخواند.
دومین فیلمش را، «فردا روشن است»، به همراه دلکش در سال ۱۳۳۹ بازی کرد. از آن پس دیگر به صورت حرفهای به سینما روی آورد تا سال ۱۳۴۴ که فیلم «گنج قارون» به کارگردانی سیامک یاسمی را بازی کرد. تا این زمان دستمزد چندانی به بازیگران داده نمی شد. در یکی از دست نوشتههای فردین آمدهاست که «به همراه آرمان و ناصر ملک مطیعی قرار گذاشتیم دستمزد زیر ۲۰ هزار تومان نگیریم»، اما در فیلم گنج قارون فردین حدود ۴۰ هزار تومان به اضافه پنج درصد از فروش را که حدود ۶۰۰ هزار تومان میشد، دریافت کرد. پس از آن دیگر ثروتمند و ستاره درخشان فیلم فارسی بود. کمتر ایرانی را می توان یافت که این فیلم را ندیده باشد. بسیاری معتقدند اگر جمعیت آن زمان را در نظر بگیریم، رکورد فروش این فیلم هنوز شکسته نشده است.
فردین اولین فیلم وسترن تاریخ ایران را هم بازی کرده است، آن هم در ایتالیا. این فیلم که عنوانش «مرا بکش» بود، در ایتالیا با نام «و حالا روحت را به خدا بسپار» به نمایش درآمد. او همچنین در لبنان فیلم «بر فراز پترا» و در هند فیلم «همای سعادت» را بازی کرد.
او علاوه بر بازیگری در زمینه کارگردانی، تهیه کنندگی و حتا گریم نیز فعال بود. استودیوی سینمایی فردین فیلم را بنیاد گذاشت و ویلیام وایلر، کارگردان آمریکایی را به ایران دعوت کرد.
فردین در سال ۱۳۴۷ فیلم «سلطان قلبها» را ساخت. وقتی که این فیلم در مرحله مونتاژ بود، مدتی را در انگلستان و به دور از سینمای ایران سپری کرد. در سال ۱۳۵۵ در فیلم «غزل» به کارگردانی مسعود کیمیایی بازی کرد و در سال ۱۳۵۶ «بر فراز آسمان» را ساخت.
بعد از انقلاب نیز به همراه سعید راد و ناصر ملکمطیعی در فیلم «برزخیها» به کارگردانی ایرج قادری بازی کرد که سال ۱۳۶۱ روی پرده رفت. این فیلم آخرین حضور فردین در عرصه سینمای ایران بود و پس از آن او دیگر اجازه کار نداشت و از این بابت اندوهگین بود. در مراسم سالگرد علی تابش گفته بود: «همه مردم هر روز زندگی میکنند تا یک روز بمیرند. ما هر روز می میریم تا یک روز زندگی کنیم.»
در این جا باید عنوان شود که فردین به همراه مرحوم ظهوری و سه تن دیگر سرپرستی ۴۰ کودک را به عهده گرفته بود و گروه آنها تمامی هزینه آنها را پرداخت و ماهی یک بار به آنها سرکشی میکردند.
فردین در یادداشتهای خود خطاب به کسی که در جایی نوشته بود «فردین عددی نیست»، نوشته است: «امروزه تعدادی از همین بچه های دوست داشتنی و گلهای شکفته با عنوان دکترا مشغول مداوای خانوادههای ما هستند که بیشک خانواده شما هم برای بازیابی سلامت به آنها مراجعه کردهاند و من هم با برخوردی اتفاقی در دانشگاه سان فرانسیسکو در ساختمان دندان پزشکی عظمت دستگاه الهی را بیشتر از آن چه در بارهاش میدانستم، ستودم. آخر برای معالجه دندانهایم حدود پنج هزار دلار احتیاج بود که نداشتم و این گل بی خار که امروز شکفته با پنجههای طلایی خود دندانهای مرا معالجه کرد، بدون دریافت حتا یک دلار. خدایا بنازم عظمت و بزرگی تو را. حالا شما به دنبال کدام عدد هستید؟» و در نهایت فردین پس از سکوتی طولانی در ۱۸ فروردین ۱۳۷۸ از دنیا رفت».