بری روزن، گروگان پیشین آمریکایی در تهران پس از انقلاب ۵۷، در گفتوگویی اختصاصی با کامبیز توانا، خبرنگار صدای آمریکا، به روابط حکومتهای محمدرضا شاه پهلوی و بعد روحالله خمینی با جیمی کارتر رئیس جمهوری وقت آمریکا، در «دوران پیچیده» انقلاب اسلامی پرداخت و اشغال سفارت آمریکا در تهران و گروگانگیری کارکنان آن را شیوهای برای «از بین بردن دولت جیمی کارتر» توصیف کرده است.
بری روزن در این گفتوگو، جیمی کارتر را «انسانی بشردوست» و خواهان «بهبود وضعیت حقوق بشری در ایران» در دوران پادشاهی پهلوی خوانده است. این گروگان سابق سفارت آمریکا، برخی تحلیلها درباره همراهی کارتر در به قدرت رسیدن روحالله خمینی را نیز «تعبیری سادهانگارانه و خطا» دانسته است.
او در پاسخ به پرسشی درباره دستاورد کارتر در حوزه سیاست خارجی آمریکا و ایران گفت: «اگر منصفانه نگاه کنیم، دو رئیس جمهوری آمریکا بودند که محمدرضا شاه پهلوی رابطه خوبی با آنها نداشت. یکی جان اف کندی و دیگری جیمی کارتر. کارتر و کندی به موضوع حقوق بشر علاقمند بودند و میخواستند رابطه با ایران را در خیلی موارد با همین اصول حقوق بشر، مطابقت دهند.»
بری روزن با اشاره به قصد محمدرضا شاه پهلوی برای بهبود شرایط حقوق بشر در ایران و بهرهبرداری انقلابیون از تحولات وقت اضافه کرد: «به نظرم شاه میخواست در این مورد از قضا کاری کند. فضا کمی بازتر شد، دادگاههای نظامی تغییر یافت. ولی به نظرم تا حدود زیادی هدف انقلابیهایی شد که از کارتر متنفر بودند و او را نماد کنترل و امپریالیسم و هژمونی در مورد ایران معرفی میکردند. کارتر همچنین مشغول کار در مورد صلح خاورمیانه بود.»
این گروگان پیشین آمریکایی انقلاب ۵۷ در ایران اضافه کرد، «خمینی زهر خودش را علیه کارتر به کار گرفت. چون در حالی که او به طور کامل مشغول کار روی صلح خاورمیانه بود، کماکان از شاه قبل و حتی در میانه انقلاب، حمایت میکرد. زمان پیچیدهای بود، چون چپیها و سلطنتطلبها و بقیه به اندازه کافی از شاه خسته شده بودند و به نظرم آمریکا به اندازه کافی و به خاطر آن رابطه ۲۵ ساله، مشورت درستی نداشت و فکر میکرد ایران متحدی است که هم میتواند از خودش مراقبت کند هم حافظ منافع آمریکا در منطقه باشد.»
فریبی که مردم ایران از خمینی خوردند
بری روزن نفرت از رئیس جمهوری وقت آمریکا را موتور محرکه انقلاب اسلامی خواند و گفت: «به نظرم خمینی به جیمی کارتر، به عنوان شیطانترین موجود نگاه میکرد و آمریکا را در ارتباط با ایران، شیطانیترین کشور جهان میدید. به نظرم این فریبی بود که ملت ایران خوردند و خمینی را به عنوان گاندی به آنها معرفی کردند. این حرکتی بود در راستای انقلاب و پایان شاه و ارتباطی به آمریکا نداشت. خمینی این را نمیفهمید که آمریکا در مورد فعالیتهای شاه، امکان دخالت در آن حد را نداشت. به نظرم حرکت انقلاب اسلامی با نفرت از کارتر تغذیه میشد و گرفتن ما به عنوان گروگان در ایران برای او ابزاری بود تا دولت کارتر در آمریکا را از بین ببرد. همچنین میدانیم گروهی از جمهوریخواهان در حال کار در همین مورد بودند و حتی به رغم همکاری از سوی خمینی، میخواستند ما را مدت طولانیتر در ایران نگه دارند.»
او با تقدیر از دستاورد دولت جیمی کارتر در حوزه سیاست خارجی آمریکا، «پیمان کمپ دیوید» را «پایدارترین» توافق موجود در خاورمیانه خوانده و افزود: «به رغم بد بودن شرایط امروز در خاورمیانه، توافق صلح کمپ دیوید هنوز پایدارترین توافقی است که در خاطرهها مانده است. این دستاورد بزرگی بود و به نظرم این دستاورد باید از سوی همه به رسمیت شناخته شود. بحث کانال پاناما هم هست که الان دونالد ترامپ میگوید باید به آمریکا بازگردانده شود. جیمی کارتر ولی به نظرم از ته دل باور داشت که این متعلق به مردم پاناما است و به نظرم باید همینطور بماند. او همچنین رابطهای که نیکسون با چین شروع کرده بود را عمیقتر کرد و چین را به خیلی اشکال به بازتر از پیش تبدیل کرد. اینها چیزهایی است که به نظرم در تاریخ ثبت خواهد شد. جان آلتر در نوشتهای جیمی کارتر را بزرگترین رئیس جمهوری درست فهمیده نشده در تاریخ آمریکا معرفی کرد. »
این گروگان سابق جمهوری اسلامی تصریح کرد، «به نظرم بحران گروگانهای آمریکایی و تورم، دولت او در آمریکا را دورانی سخت و دشوار در تاریخ ثبت کرد. ولی هم میدانست و هم در گفتوگویی تلویزیونی در سال ۲۰۱۰ گفت زیر فشار بود که به ایران حمله نظامی کند و گفت هزاران ایرانی و همچنین تمامی گروگانها، جان خود را از دست میدادند. من او را انسانی بشردوست مینامم که در زندگی خود به رغم این که از محیط سیاسی واشنگتن نبود، ولی مردی معتقد و با اصول و انسان سالمی بود».
او «مذهبیهای افراطی» و اطرفیان خمینی را افرادی« شرور» دانست که مدافع قطع رابطه با آمریکا بودند.
بری روزن در پاسخ به میزان تاثیر فعالیت و کار جیمی کارتر بر خاورمیانه امروزی تاکید کرد:«بدون تردید باید گفت انقلاب در ایران هم به جای خود مانده هم هیچ وقت فراموش نخواهد شد. فارغ از این که چه کسی در آن زمان رئیس جمهوری آمریکا بود، انقلاب در ایران موتور خودش را داشت و روی میداد. مردم ایران به یک توافق اکثریتی رسیده بودند و این که دیگر شاه نباشد. هیچ توافق دیگری فراتر از آن، نبود. به نظرم میتوان گفت مذهبیهای افراطی و کسانی که اطراف خمینی بودند این قدر شرور بودند که میخواستند هرگونه رابطه با آمریکا را از بین ببرند. رابطهای که اگر به جای خود باقی مانده بود، به نفع همه در خاورمیانه بود.»
به عقیده این گروگان سابق سفارت آمریکا در ایران و مشاور ارشد سازمان اتحاد علیه ایران هستهای، «شاه هم البته فرشته معصومی نبود؛ ولی رابطهای که شاه با آمریکا و دیگر متحدان داشت، تاثیری مبتنی بر ثبات داشت. البته نقض حقوق بشر در زمان شاه بود و به نظرم این چیزی بود که جیمی کارتر میخواست کاهش داده و آن را بهتر کند و ایران به یک قطب قدرتمند دموکراسی در منطقه تبدیل شود.»
او خاطرنشان کرد، «اگر میراث را این گونه تعریف کنیم که آمریکا هدف طرفداران خمینی بود که هنوز در قدرت هستند و زندگی روزمره مردم ایران را به درد و رنج تبدیل کردهاند، این که جنبش زن زندگی آزادی پیروز شود یا نه، و اقتصاد در ایران در وضعیت تخریب است، این میراثی است که میتوان آن را به آن زمان ربط داد؛ هرچند به نظرم خواه جیمی کارتر رئیس جمهوری بود خواه نبود، به هر حال روی میداد. به نظرم خیلیها از جمله جوامع ایرانی خارج از کشور وقتی میگوید کارتر میخواست که خمینی به قدرت برسد، اشتباه میکنند. این تعبیری سادهانگارانه و خطا است و تاریخ چیزی که من میگویم را ثابت خواهد کرد.»