لینکهای قابل دسترسی

خبر فوری
شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳ ایران ۱۱:۳۱

دکترعنایت الله رضا، کمونیستی که عاشق ایران بود


دکترعنایت الله رضا، کمونیستی که عاشق ایران بود
دکترعنایت الله رضا، کمونیستی که عاشق ایران بود

دکتر عنایت الله رضا نویسنده و پژوهشگر تاریخ ایران که یکشنبه گذشته در سن ٩٠ سالگی در داخل کشور درگذشت تا آخرین روزهای حیات به عنوان پژوهشگر در مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی با عنوان مدیر بخش جغرافیا وعضو شورای عالی علمی به کار اشتغال داشت.

دکتررضا در ١٨ خرداد ماه سال ١٢٩٩ در یک خانواده روحانی و متنفذ در شهر رشت در استان گیلان به دنیا آمد و نام خانوادگی او منسوب به یکی از مجتهدین این منطقه بوده است. تولد او هم زمان با دورانی بود که روس ها قیام جنگل را تحت فشار قرار داده بودند و «میرزا کوچک خان» به کوهستان ها پناهده شده بود. در نتیجه، خانواده رضا که از حامیان میرزا کوچک خان به شمار می رفتند، مجبور به ترک گیلان شدند و هنگامی که عنایت الله ۴٠ روز بیشتر نداشت به همراه خانواده به تهران آمدند و مدتی در این شهر مستقر شدند اما بعدها یک بار دیگر به رشت بازگشتند.

دکتر رضا پس از پایان تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود در شهرهای رشت و تهران در سال ١٣١۶ دررشته ادبیات از دبیرستان دارالفنون فارغ التحصیل شد و در همان سال در دانشکده افسری ثبت نام کرد و بعدها با به پایان رساندن دانشکده افسری در نیروی هوایی ارتش پذیرفته شد و در آنجا دوره خلبانی هواپیماهای جنگی را گذراند.

بنا بر گفته خود عنایت الله رضا، پس از دوران پر التهاب سیاسی اجتماعی ایران در شهریور ماه سال۱۳۲۰، «مشکلات کشور سبب شد که به حزب توده رو بیاورد». او از پایه گذاران حزب افسران توده ای بود و به همین جهت در سال ۱۳۲۴ بازداشت و سپس به کرمان تبعید و درآنجا زندانی شد: «در اوایل سال ۱۳۲۵ پس از آزادی از زندان بلافاصله از طرف حزب دستور داده شد که بنده به اتفاق چند نفر به آذربایجان برویم. آنجا فرقه دموکرات تشکیل دولت داده بود و در رأس آن هم پیشه‌ وری قرار داشت و من هم به عنوان معاون نیروی هوایی فرقه دموکرات آذربایجان در آنجا مشغول به کارشدم.»

دکتر رضا از آن پس به سبب بروز اختلاف با سران حکومت دموکرات آذربایجان در مورد تاسیس فرقه در ایران که به اعتقاد او یک خیانت محسوب می شد و اعلام رسمی این نظریه در کنفرانس باکو، از سوی سران دستگاه حاکمه آذربایجان شمالی از جمله رئیس جمهوری وقت و همچنین دبیر اول کمیته مرکزی حزب کمونیست آذربایجان به اتفاق چند نفر دیگر از فرقه اخراج و از کار برکنار شد. کمی بعد با حمله ارتش ایران و شکست جنبش آذربایجان در ۲۱ آذر سال ۱۳۲۵ رضا نیز به شوروی پناهنده شد: «آن شب دستور داده شد که به خارج برویم و من به همراه همسر و دو فرزندم تبریز را به قصد شوروی ترک کردیم.»

با اعلام پایان ماموریت عنایت الله رضا توسط کمیته مرکزی حزب توده، او شوروی را به قصد راه انداختن یک رادیوی فارسی زبان در پکن ترک و به چین عزیمت کرد. دو سال پس از تاسیس بخش فارسی رادیو پکن به دلیل برخی تغییرات در شوروی و برکناری سران حکومت آذربایجان و هم چنین به این دلیل که فرزندان او زبان روسی می دانستند و به خاطر زبان چینی دچار دشواری های تحصیلی شده بودند دعوت روسیه مبنی بر بازگشت به این کشور را پذیرفت و در اواخر سال ١٩۵٩ به مسکو بازگشت و تا سال ١٩۶٧ در بخش فارسی رادیو مسکو به کار خود ادامه داد.

دکتر رضا سرانجام در سال۱۳۴۷ خواستار بازگشت به ایران شد و در کتابخانه ملی پهلوی که در آن زمان یکی از مهم ترین مراکز ایران شناسی بود به کار مشغول شد و هم زمان برای تدریس در مراکز دانشگاهی به همکاری دعوت شد. در این دوران دکتر رضا در سمت متصدی کتاب های روسی در کتابخانه پهلوی و بعد به عنوان معاون علمی و پژوهشی همین کتابخانه مشغول به کار شد. حکومت وقت از بازگشت دکتررضا در تبلیغات ضد کمونیستی آن زمان خود بهره زیادی برد. بخش عمده ای از تالیفات دکتر رضا نیز در آن زمان در رابطه با نفی سیستم عملی و کارکرد کمونیسم بود.

پس از انقلاب و استقرار رژیم اسلامی در ایران، مسئولیت کتابخانه یک بار دیگر به دکتررضا واگذار شد اما به سبب بیماری و عزیمت شش ماهه به خارج از ایران به منظور معالجه ادامه کار میسر نگردید. او به جهت علاقه فراوان به مطالعات ایران شناسی، در بازگشت به ایران بیشتر اوقات خود را به پژوهش و تالیف کتاب های گوناگون گذراند. اوهم چنین در این زمان در سخنرانی ها و مقالات متعددی که به رشته تحریر در آورد، ایدئولوژی کمونیستی که با زندگی و سرخوردگی ها در روسیه به خوبی به جزئیات آن پی برده بود را مورد بحث و انتقاد قرار داد. این عمل باعث شد که برخی از رفقا و همفکران پیشین او را به «خیانت» و «همدستی با دشمن» متهم کنند.

از مهم ترین آثار پژوهشی به جای مانده از دکتر عنایت الله رضا باید از کتاب «تمدن ایران ساسانی» نوشته لوکونین، «تحلیلی از تحول جامعه کمونیست» نوشته میلوان جیلاس و «منابع کمونیسم روسی و مفهوم آن» نوشته نیکلای الکساندرویچ بردیایف نام برد که این آخرین، پس از انقلاب توسط او ترجمه و ویراستاری شده است. هم چنین کتاب های دیگری چون«تاریخ سری جنایت های استالین»، «اعراب، حدود مرزهای روم شرقی و ایران در سده های چهار تا ۶ میلادی.»

XS
SM
MD
LG