جشنوارۀ فیلمی که در دل کوههای کلرادو طی تعطيلات آخر هفته برگزار می شود، هنگامی که خانواده ها مشغول تدارک بازگشت فرزندانشان به مدرسه هستند، شاید یادآور هر چیزی باشد مگر تأملات فلسفی.
جشنوارۀ تلوراید، بیش از یک فستیوال فیلم، به سمیناری با محور«طبیعت حقیقت» شبيه است. جشنواره ای که، از ورای پردۀ سينما، به مخاطبانش مجال می دهد در دنیای خیال سیر کنند.
فیلم هایی چون ملودرام فرانسوی ساختۀ ژاک اودیار، که حرکت پیگیر دوربین روی دست را همراه دارد، رویکردی سوررئال به واقعیت های روزمرۀ زندگی دارد. از فیلمهای شاخص این جشنواره، درامی ساختۀ نوآ بامباک است - حکایتی از تقلای زن جوانی گرفتار بحران در نیویورک. فیلم دیگری با نام «عشق»، ساختۀ مایکل هانکه، کاری است که اندوه زوجی را بازمی گوید که درپی سالهای دراز زندگی مشترک، اکنون رویاروی مرگ قرار دارند.
در «هاید پارک بر رود هادسون» سازندۀ - راجر میچل- به بیل مُری، بازیگر طنز، نقش فرانکلین روزولت (یکی از رؤسای جمهوری آمریکا) را سپرده است.
«هاید پارک بر رود هادسون» بیش از دستاوردهای سیاسی پرزیدنت روزولت، برطبیعت شهوت طلب و جنبه های شوخ طبعانۀ وجود او تأکید دارد.
فیلم «آرگو» ساختۀ بن افلک، حضوری نامنتظره در جشنوارۀ تلوراید داشت. این فیلم، روایتی است متفاوت از گروگان گیری دیپلماتهای آمریکایی در ایران پس از انقلاب اسلامی. فیلمنامه در واقعیت و ابعاد مستند این رویداد ریشه دارد، اما به گونه ای تازه داستان را باز می گوید. البته گذشت سالها از واقعۀ گروگان گیری ، طرح دوبارۀ این داستان را جالب کرده است.
آنچه به بهترین شیوه، این جشنواره را توصیف می کند، نگاه فلسفی فیلمنامه هایی است که در آن عرضه شده اند. سازندگان فیلمهایی که از کشورهای دیگر در این جشنواره شرکت کرده اند، با امید به اقبال تماشاگران و جاه طلبی برای کسب جایزه، آثار خود را به این فستیوال عرضه کرده اند. فیلمی که گذار شیلی را از دیکتاتوری به دموکراسی باز می گوید، و «بارابارا»، درام تلخی که طی دهۀ هشتاد میلادی در آلمان شرقی می گذرد، از این دست آثارند.
فیلم«باربارا»، حکایت زن پزشکی است که می کوشد اصالت وجودی مردم را در روزگار دروغ و نیرنگ و توهم به یادشان آوَرَد.
این جشنواره اما، تنها به وجوه فلسفی سیاست نمی پردازد. يکی از فیلمهای شرکت کننده «با عشق، مریلین» نام دارد که ساختۀ لیز گارباس است. اين فيلم درباره زندگی مریلین مونرو تهیه شده و صحبت های مونرو را با صراحت در دهان بازیگران محبوب و موفقی چون اوما تورمن، ویولا دیویس و لیندزی لوهان می گذارد.
«با عشق، مریلین»، متهورانه به بازگویی ابعاد نهان و اندوهبار شخصیت مریلین مونرو پرداخته است و برای روایت این قصۀ واقعی، از نامه های مریلین مونرو و اسناد و مدارکی دیگر بهره برده که وجوه گوناگون شخصیت و رفتار وی را بازتاب می دهد.
بهترین مستند جشنوارۀ فیلم تلوراید امسال، صریح ترین فیلم آن نیز هست. این فیلم «دروازه بانان» نام دارد و عمدتاً گفتگوهایی را دربرمی گیرد که کارگردان فیلم (درور موره) با شش تن از رؤسای سابق شین بت (سازمان امنیت داخلی اسرائیل) انجام داده است.
این شش مرد، واقع گرایانه پیرامون چند دهه کار خود در شین بت سخن می گویند؛ فعالیتهایی که شکنجه، قتل و جاسوسی را شامل می شود. این عده همچنین با صراحت در خصوص پیامدهای سیاسی و راهبردی اشغال کرانۀ غربی رود اردن و نوار غزه توسط اسرائیل سخن می گویند.
«دروازه بانان» ممکن است برای عده ای که پیرامون مسائل خاورمیانه عقایدی راسخ دارند شگفتی انگیز یا گزنده باشد، اما یادآور حقایقی است که برای گروهی تلخ است.
جشنوارۀ تلوراید، بیش از یک فستیوال فیلم، به سمیناری با محور«طبیعت حقیقت» شبيه است. جشنواره ای که، از ورای پردۀ سينما، به مخاطبانش مجال می دهد در دنیای خیال سیر کنند.
فیلم هایی چون ملودرام فرانسوی ساختۀ ژاک اودیار، که حرکت پیگیر دوربین روی دست را همراه دارد، رویکردی سوررئال به واقعیت های روزمرۀ زندگی دارد. از فیلمهای شاخص این جشنواره، درامی ساختۀ نوآ بامباک است - حکایتی از تقلای زن جوانی گرفتار بحران در نیویورک. فیلم دیگری با نام «عشق»، ساختۀ مایکل هانکه، کاری است که اندوه زوجی را بازمی گوید که درپی سالهای دراز زندگی مشترک، اکنون رویاروی مرگ قرار دارند.
در «هاید پارک بر رود هادسون» سازندۀ - راجر میچل- به بیل مُری، بازیگر طنز، نقش فرانکلین روزولت (یکی از رؤسای جمهوری آمریکا) را سپرده است.
«هاید پارک بر رود هادسون» بیش از دستاوردهای سیاسی پرزیدنت روزولت، برطبیعت شهوت طلب و جنبه های شوخ طبعانۀ وجود او تأکید دارد.
فیلم «آرگو» ساختۀ بن افلک، حضوری نامنتظره در جشنوارۀ تلوراید داشت. این فیلم، روایتی است متفاوت از گروگان گیری دیپلماتهای آمریکایی در ایران پس از انقلاب اسلامی. فیلمنامه در واقعیت و ابعاد مستند این رویداد ریشه دارد، اما به گونه ای تازه داستان را باز می گوید. البته گذشت سالها از واقعۀ گروگان گیری ، طرح دوبارۀ این داستان را جالب کرده است.
آنچه به بهترین شیوه، این جشنواره را توصیف می کند، نگاه فلسفی فیلمنامه هایی است که در آن عرضه شده اند. سازندگان فیلمهایی که از کشورهای دیگر در این جشنواره شرکت کرده اند، با امید به اقبال تماشاگران و جاه طلبی برای کسب جایزه، آثار خود را به این فستیوال عرضه کرده اند. فیلمی که گذار شیلی را از دیکتاتوری به دموکراسی باز می گوید، و «بارابارا»، درام تلخی که طی دهۀ هشتاد میلادی در آلمان شرقی می گذرد، از این دست آثارند.
فیلم«باربارا»، حکایت زن پزشکی است که می کوشد اصالت وجودی مردم را در روزگار دروغ و نیرنگ و توهم به یادشان آوَرَد.
این جشنواره اما، تنها به وجوه فلسفی سیاست نمی پردازد. يکی از فیلمهای شرکت کننده «با عشق، مریلین» نام دارد که ساختۀ لیز گارباس است. اين فيلم درباره زندگی مریلین مونرو تهیه شده و صحبت های مونرو را با صراحت در دهان بازیگران محبوب و موفقی چون اوما تورمن، ویولا دیویس و لیندزی لوهان می گذارد.
«با عشق، مریلین»، متهورانه به بازگویی ابعاد نهان و اندوهبار شخصیت مریلین مونرو پرداخته است و برای روایت این قصۀ واقعی، از نامه های مریلین مونرو و اسناد و مدارکی دیگر بهره برده که وجوه گوناگون شخصیت و رفتار وی را بازتاب می دهد.
بهترین مستند جشنوارۀ فیلم تلوراید امسال، صریح ترین فیلم آن نیز هست. این فیلم «دروازه بانان» نام دارد و عمدتاً گفتگوهایی را دربرمی گیرد که کارگردان فیلم (درور موره) با شش تن از رؤسای سابق شین بت (سازمان امنیت داخلی اسرائیل) انجام داده است.
این شش مرد، واقع گرایانه پیرامون چند دهه کار خود در شین بت سخن می گویند؛ فعالیتهایی که شکنجه، قتل و جاسوسی را شامل می شود. این عده همچنین با صراحت در خصوص پیامدهای سیاسی و راهبردی اشغال کرانۀ غربی رود اردن و نوار غزه توسط اسرائیل سخن می گویند.
«دروازه بانان» ممکن است برای عده ای که پیرامون مسائل خاورمیانه عقایدی راسخ دارند شگفتی انگیز یا گزنده باشد، اما یادآور حقایقی است که برای گروهی تلخ است.