نوشته های نسیم نیکولا نجیب طالب، استاد دانشگاه، نویسنده و اندیشمند لبنانی–آمریکایی، زمینه های متنوعی از شناخت شناسی (معرفت شناسی) و ادبیات گرفته تا بودجه و تجارت را دربر می گیرد. زمینه اصلی نوشته های ادبی وی شانس، تصادفی بودن و احتمال است. سال ۲۰۰۷، رمان نسیم طالب با عنوان «قوی سیاه» از سوی روزنامه انگلیسی ساندی تایمز، یکی از دوازه کتاب تأثیرگذار بعد از جنگ جهانی دوم خوانده شد و مورد تحسین بسیار قرار گرفت.
کتاب تازه طالب «ضد ضربه» نام دارد، که در آن این واژه به صورت آنتی تز «شکننده» به کار گرفته شده است. این کتاب قرار است هفته آینده وارد بازار شود. نوشتار زیر برگرفته از مقدمه ناشر «ضد ضربه»، معرفی کتاب از زبان نویسنده، و نقدی است بر آن که در روزنامه گاردین منتشر شده.
فشار، همانطور که استخوان های آدمی را قویتر می کند، بر بسیاری از دیگر جنبه های زندگی هم می تواند اثر مثبتی بگذارد. آنچه که طالب با صفت ضد ضربه مشخص می کند، چیزهایی است که در شرایط آشوب به دست می آید، و اصولاً آدمی برای بقا و شکوفایی به آشوب و بی نظمی هم نیاز دارد. طالب «ضد ضربه» را به نحوی دنباله و مکمل کتاب «قوی سیاه» می داند:
«قوی سیاه» به ما می گوید که در پس تقریباً همه چیز در دنیای ما، رویدادهایی بسیار دور از انتظار و غیر قابل پیش بینی وجود دارد: قوهای سیاه نمادی هستند از رویدادهای بزرگ و غیر منتظره ای که بسیار به هم مرتبط اند. ما آمدن قوهای سیاه را نمی بینیم؛ یک وقت به خود می آییم و می بینیم که زندگی ما را شکل داده اند: مثل جنگ جهانی اول، یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱، اینترنت یا گوگل.
«ضد ضربه» به این ناشناخته ها بسیار بها می دهد و چنان آنها را می پردازد که خواننده نه تنها ناشناخته ها را مطلوب و خواستنی، بلکه برای زندگی ضروری می یابد. ضد ضربه فراتر از مقاوم و قوی است؛ در برابر ضربه ها تاب می آورد و خودش عوض نمی شود؛ حتی صیقل خورده تر و بهتر می شود.
نویسنده بر این باور است که شکنندگی، ویژگی چیزهایی است که در برابر تغییرات آسیب پذیرند. مثل فنجان قهوه روی میز کار شما: یک اتفاق تصادفی به آن صدمه می زند، به همین خاطر آرامش و عدم تغییر برای این فنجان بهتر است. با این تعریف، متضاد شکننده، قوی و محکم و استوار کیفیت هایی از دست نیست – چون این صفات همه به ما می گوید که مقاوم تر است (ولی بالاخره احتمالاً می شکند)؛ متضاد شکننده، «ضد ضربه» است. در دنیایی که مدام بزرگتر و بزرگتر می شود، و ما همواره با رویدادهای غیر منتظره رو در رو می شویم، باید یادبگیریم که که از بی نظمی های دنیا به نفع خودمان استفاده کنیم.
ایده اصلی کتاب ضد ضربه، به نوشته دیوید رانسیمن، منتقد ادبی روزنامه گاردین، ساده و در عین حال، بسیار جذاب است. نسیم طالب دنیا و مافیها (آدمها، چیزها، نهادها و شیوه های زندگی) را به سه دسته تقسیم می کند: شکننده، محکم و استوار، و «ضد ضربه». بنا به تعریف نویسنده، اگر از بی نظمی و اختلال گریزانید چون می ترسید که زندگی شما را به هم بریزد، شکننده اید. فکر می کنید که با ایجاد نظم و ترتیب امنیت خودتان را حفظ می کنید؛ ولی در واقع در برابر ضربه ای که ممکن است همه چیز را از هم بپاشد، بسیار آسیب پذیر می شوید. اگر بتوانید در برابر ضربه های زندگی مقاومت کنید بدون این که پوست از سرتان کنده شود یا شخصیت تان تغییر کند، آدمی استوار و قوی هستید. اما اگر در برخورد با ضربه ها و عوامل مخل در زندگی تان قویتر و خلاق تر شوید و بهتر بتوانید خود را با چالش های جدید زندگی وفق دهید، ضد ضربه اید. به نظر طالب همه ما باید سعی کنیم ضد ضربه شویم.
انتقاد دیوید رانسیمن این است که هر چند ایده مطرح شده بسیار رک و سر راست است، کتاب اما، بزرگ و حجیم، و سرشار از پراکنده گویی است. ظاهراً آقای طالب تصمیم گرفته است که فقط به توضیح ایده اش اکتفا نکند، بلکه برای آن نمونه هایی بیاورد. همین آوردن توضیحات و مثال ها یک بی نظمی عمدی بر کتاب تحمیل کرده: در کتاب «ضد ضربه»، نویسنده به پند و موعظه وحکایت و تجزیه و تحلیل های تکنیکی و دنیایی از گزافه گویی متوسل می شود تا خواننده را تشویق به ادامه مطالعه کند.
این شیوه دو مشکل پیش می آورد:یکی این که کتاب به سختی پیش می رود؛ هر چیز به یک چیز دیگر مرتبط است، اما هیچ کدام تا به آخر دنبال نمی شود. طالب نظریه پردازها را تحقیر می کند؛ اما دلش می خواهد یک تئوری بپردازد که پاسخ همه چیز در آن نهفته است. به این ترتیب خواننده کتاب با یک عالم خاطره های شخصی رو به روست است؛ نویسنده برای جا انداختن آن ها، نظرات انگشت شماری از اندیشمندان مورد احترامش را – که تصادفاً همه شان از دوستان وی هستند – چاشنی نوشته اش کرده است. ماحصل، متنی بسیار کشدار و در نهایت دلسرد کننده است. مطالعه این کتاب مثل این است که مجبور باشید صبورانه بنشینید تا یک نفر دیگر آلبوم عکس های تعطیلات را به شما نشان دهد.
مشکل دیگری که خواننده با آن مواجه است این که انبوه نظراتی که به خواننده عرضه شده پربار و انعظاف پذیرنیست، بلکه برعکس، غالباً سست و شکننده است: یعنی در واقع برخلاف نام کتاب، شکننده است نه ضدضربه.
و نکته آخر این که به نوشته گاردین، آقای طالب در خیلی جاها میان برهای خردمندانه ای به کار می گیرد تا تجربه های انسانی را نشان بدهد؛ اما این میان برها غالباً تنها بیان کننده تعصبات و پیشداوری های خود اوست.
کتاب تازه طالب «ضد ضربه» نام دارد، که در آن این واژه به صورت آنتی تز «شکننده» به کار گرفته شده است. این کتاب قرار است هفته آینده وارد بازار شود. نوشتار زیر برگرفته از مقدمه ناشر «ضد ضربه»، معرفی کتاب از زبان نویسنده، و نقدی است بر آن که در روزنامه گاردین منتشر شده.
فشار، همانطور که استخوان های آدمی را قویتر می کند، بر بسیاری از دیگر جنبه های زندگی هم می تواند اثر مثبتی بگذارد. آنچه که طالب با صفت ضد ضربه مشخص می کند، چیزهایی است که در شرایط آشوب به دست می آید، و اصولاً آدمی برای بقا و شکوفایی به آشوب و بی نظمی هم نیاز دارد. طالب «ضد ضربه» را به نحوی دنباله و مکمل کتاب «قوی سیاه» می داند:
«قوی سیاه» به ما می گوید که در پس تقریباً همه چیز در دنیای ما، رویدادهایی بسیار دور از انتظار و غیر قابل پیش بینی وجود دارد: قوهای سیاه نمادی هستند از رویدادهای بزرگ و غیر منتظره ای که بسیار به هم مرتبط اند. ما آمدن قوهای سیاه را نمی بینیم؛ یک وقت به خود می آییم و می بینیم که زندگی ما را شکل داده اند: مثل جنگ جهانی اول، یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱، اینترنت یا گوگل.
«ضد ضربه» به این ناشناخته ها بسیار بها می دهد و چنان آنها را می پردازد که خواننده نه تنها ناشناخته ها را مطلوب و خواستنی، بلکه برای زندگی ضروری می یابد. ضد ضربه فراتر از مقاوم و قوی است؛ در برابر ضربه ها تاب می آورد و خودش عوض نمی شود؛ حتی صیقل خورده تر و بهتر می شود.
نویسنده بر این باور است که شکنندگی، ویژگی چیزهایی است که در برابر تغییرات آسیب پذیرند. مثل فنجان قهوه روی میز کار شما: یک اتفاق تصادفی به آن صدمه می زند، به همین خاطر آرامش و عدم تغییر برای این فنجان بهتر است. با این تعریف، متضاد شکننده، قوی و محکم و استوار کیفیت هایی از دست نیست – چون این صفات همه به ما می گوید که مقاوم تر است (ولی بالاخره احتمالاً می شکند)؛ متضاد شکننده، «ضد ضربه» است. در دنیایی که مدام بزرگتر و بزرگتر می شود، و ما همواره با رویدادهای غیر منتظره رو در رو می شویم، باید یادبگیریم که که از بی نظمی های دنیا به نفع خودمان استفاده کنیم.
ایده اصلی کتاب ضد ضربه، به نوشته دیوید رانسیمن، منتقد ادبی روزنامه گاردین، ساده و در عین حال، بسیار جذاب است. نسیم طالب دنیا و مافیها (آدمها، چیزها، نهادها و شیوه های زندگی) را به سه دسته تقسیم می کند: شکننده، محکم و استوار، و «ضد ضربه». بنا به تعریف نویسنده، اگر از بی نظمی و اختلال گریزانید چون می ترسید که زندگی شما را به هم بریزد، شکننده اید. فکر می کنید که با ایجاد نظم و ترتیب امنیت خودتان را حفظ می کنید؛ ولی در واقع در برابر ضربه ای که ممکن است همه چیز را از هم بپاشد، بسیار آسیب پذیر می شوید. اگر بتوانید در برابر ضربه های زندگی مقاومت کنید بدون این که پوست از سرتان کنده شود یا شخصیت تان تغییر کند، آدمی استوار و قوی هستید. اما اگر در برخورد با ضربه ها و عوامل مخل در زندگی تان قویتر و خلاق تر شوید و بهتر بتوانید خود را با چالش های جدید زندگی وفق دهید، ضد ضربه اید. به نظر طالب همه ما باید سعی کنیم ضد ضربه شویم.
انتقاد دیوید رانسیمن این است که هر چند ایده مطرح شده بسیار رک و سر راست است، کتاب اما، بزرگ و حجیم، و سرشار از پراکنده گویی است. ظاهراً آقای طالب تصمیم گرفته است که فقط به توضیح ایده اش اکتفا نکند، بلکه برای آن نمونه هایی بیاورد. همین آوردن توضیحات و مثال ها یک بی نظمی عمدی بر کتاب تحمیل کرده: در کتاب «ضد ضربه»، نویسنده به پند و موعظه وحکایت و تجزیه و تحلیل های تکنیکی و دنیایی از گزافه گویی متوسل می شود تا خواننده را تشویق به ادامه مطالعه کند.
این شیوه دو مشکل پیش می آورد:یکی این که کتاب به سختی پیش می رود؛ هر چیز به یک چیز دیگر مرتبط است، اما هیچ کدام تا به آخر دنبال نمی شود. طالب نظریه پردازها را تحقیر می کند؛ اما دلش می خواهد یک تئوری بپردازد که پاسخ همه چیز در آن نهفته است. به این ترتیب خواننده کتاب با یک عالم خاطره های شخصی رو به روست است؛ نویسنده برای جا انداختن آن ها، نظرات انگشت شماری از اندیشمندان مورد احترامش را – که تصادفاً همه شان از دوستان وی هستند – چاشنی نوشته اش کرده است. ماحصل، متنی بسیار کشدار و در نهایت دلسرد کننده است. مطالعه این کتاب مثل این است که مجبور باشید صبورانه بنشینید تا یک نفر دیگر آلبوم عکس های تعطیلات را به شما نشان دهد.
مشکل دیگری که خواننده با آن مواجه است این که انبوه نظراتی که به خواننده عرضه شده پربار و انعظاف پذیرنیست، بلکه برعکس، غالباً سست و شکننده است: یعنی در واقع برخلاف نام کتاب، شکننده است نه ضدضربه.
و نکته آخر این که به نوشته گاردین، آقای طالب در خیلی جاها میان برهای خردمندانه ای به کار می گیرد تا تجربه های انسانی را نشان بدهد؛ اما این میان برها غالباً تنها بیان کننده تعصبات و پیشداوری های خود اوست.