نیویورک تایمز: قدرت در ایران از روحانیت به نظامیان منتقل شده است
نیویورک تایمزاز زبان تحلیلگران می نویسد قدرت در ایران از روحانیت به نظامیان منتقل شده است. روزنامه با اشاره به افزایش فشار بر مردم از سوی مقامهای حکومتی، و شکستن مقاومتها می نویسد روز چهارشنبه نیروهای امنیتی تلاش کردند آخرین هسته های مقاومت رابا بیرحمی درهم بشکنند.
در مقاله ای دیگر در همین روزنامه آمده است احمدی نژاد توانسته است شبکه کارآمدی از مقامهادر نیروهای مسلح و امنیتی و نیز رسانه ها ایجاد کند و گروه نخبگان تازه ا ی را با پشتیبانی رهبر جمهوری اسلامی در حمایت از خود ایجاد نماید. در این مقاله تاکید شده است آیت اله خامنه ای با وجود اختلافهائی که با گروه احمدی نژاد دارد در مواردی، نقطه های اشتراک چندی، آن دو را متحد ساخته است و مهمترین آنها حذف اکبر هاشمی رفسنجانی و مقابله جوئی با جامعه بین المللی در سیاست خار جی است. در پایان مقاله آمده است اردوگاه محافظه کاران هنوز یکپارچه و متحد نیست و صداها ی مخالفت از سوی چهره هائی مثل لاریجانی رئیس مجلس و قالیباف شهردار تهران به گوش می رسد.
مایکل اسلکمن در همین روزنامه به موضوع بحران سیاسی ایران و واکنش جهان عرب پرداخته و می نویسد رهبران عرب از این خوشحالند که یک ایران ضعیف کمتر بتواند درامور جهان عرب مداخله کند.
وال استریت جورنال: تصویر سرکوب خشو نت بار مردم بیش از اعتراضها موجب آسیب رژیم می شود
وال استریت جورنال با اشاره به کنار کشیدن محسن رضائی از صحنه انتخابات و پس گرفتن شکایت خوددایر بر پیگیری تخلفهای انتخاباتی می نویسد نیروهای امنیتی ایران توانائی خودرا در سرکوب سریع ناآرامی ها نشان دادند اما تصویر سرکوب خشو نت بار مردم که از راه اینترنت به جهان خارج می رسد بیش از خود اعتراضها موجب آسیب رژیم می شود.
دانیل هنینگر در همین روزنامه مقاله ای دارد که به نقش ایتنرنت در بحران سیاسی جاری ایران پرداخته و می نویسد جهان ناراضیان اینترنتی گسترش می یابد. فناوریهای ارتباطاتی از جمله تلفن همراه، شبکه های اجتماعی و پیام رسانیها، مهم اند اما مهم ترین نقش این رسانه ها ی مدرن شاید این باشد که نقش و توانائی فرد فرد ایرانیان را افزایش داده است.
گری کاسپاروف در مقاله ای در وال استریت جورنال امروز می نویسد دموکراتهای ایران سزاوار پشتیبانی کامل اند. نویسنده تاکید دارد که امتیاز دادن به سرکوبگران هرگز کارساز نبوده است. کاسپاروف می نویسد صرف نظر از نتیجه کوتاه مدت انقلاب سبز ایران، این رویداد اهمیت خارق العاده خودرا تا همین اکنون نشان داده است. ایرانیان با فداکاری و جانبازی می خواهنداز رای خود دفاع کنند و این فکر را جابیندازند که استقرار دموکراسی دریک محیط خصمانه بدون نفوذ خارجی بسیار دشوار است.این امر در باره همه حکومتهای خودکامه از جمله روسیه کشور من مصداق دارد. حکومت دیکتاتوری ایران اکنون دارد میوه تندرویهای گذشته خودرا می چیند. طی چند دهه انبوه مردم را در پشتیبانی از سیاستها ی خود به خیابانها کشاند و حالا همانها دارند قدرت سیاسی و دینی اش را به چالش می گیرند. قهرمان پیشین شطرنج جهان درپایان می افزایدمیلیونها ایرانی می رزمند تا به جهان آزاد بپیوندند. کمترین کار ما این است که به این مردم قهرمان با شفافیت بگوئیم ورودشان را خوشامد می گوئیم.
واشنگتن پست: امید ها در ایران پابه پای سرکوبها ازبین می رود
واشنگتن پست به سرکوب مقاومت مردم در روز چهارشنبه در برابر مجلس پرداخته اما می افزاید رهبر جمهور ی اسلامی درسخنان دیروز خود از تهدید و ارعاب خودداری کرد. گلن کسلر به اقدام کاخ سفید در پس گرفتن دعوت از دیپلماتهای ایرانی در جشنهای چهارم ژوئیه پرداخته واز قول سخنگو ی کاخ سفید می نویسد با توجه به رویدادها ی چند روز گذشته در ایران متوجه می شوید چرا دعوتها پس گرفته شد. در مقاله دیگری در واشنگتن آمده است امید ها در ایران پابه پای سرکوبها ازبین می رود وخشم جای آنرا می گیرد.مونا التهاوی مصری تبار ساکن آمریکا در مقاله ا ی باعنوان صدای سکوت جهان عرب در باره ایران می پرسد آیا صدای سکوت جهان عرب در باره ایران را می شنوید؟و پاسخ می دهد آیا سران عرب که تخصص شان تقلب در انتخابات است- اگر البته انتخاباتی برگزار کنند- اگر به تقلب در رای گیری در ایران اعتراضی می کردند نوعی ریاکاری منافقانه نمی بود؟نویسنده در ادامه می افزاید این سکوت با ناراحتی همراه است چون ترکیب جمعیتی جهان عرب مثل ایران است.ومی ترسند که جوان عرب با مشاهده جوانان معترض ایرانی با خود بگوید مثل اینکه این من هستم.
واشنگتن تایمز: اعتراضها تا همین حالا ایران را تغییر داده اند
سوزان فیلد در واشنگتن تایمز می نویسد انقلاب ۱۹۸۹ آلمان درسهائی بود برای ایرانیان. نویسنده باذکر همانندیهای میان خشم مردم ایران در خیابانهای شهرها با خشم آلمانیها دربرلین می نویسد خشم آن سال برلینی ها دیوار نفرت برانگیز برلین را از جا برکند، و اکنون این برلینی ها هستند که می گویند اقدام آن سال شان درسی شده است برای جوانان ایران. اعتراضها تا همین حالا ایران را تغییر داده اند. زنان و مردان ایرانی دارند با اعتراضهای خیابانی خود چهره خاور میانه را عوض می کنند.این شاید یک آرزو باشد اما آیا آلمانها کاررا تا به اخر پیش نبردند؟