کارگردان: ترانس ديويس
بريتانيا، 1993، رنگی، 82 دقيقه
اين فيلم بخش ديگری از اتوبيوگرافی کارگردان ديويس است که در دنباله «صداهای دور، زندگی های راکد» ساخته شد و ادامه زندگی خانوادگی ديويس را در محله کارگری ليورپول بريتانيا در ميانه دهه 1950 ميلادی بازگو می کند. کاراکتر اصلی فيلم «باد» Bud نام دارد که پسر بچه ای است 11 ساله و رويايی که در آستانه ورود به سيستم مدارس سرکوبگر بريتانياست. بهترين لحظات زندگی اين پسر بچه خيالاتی در کنار مادر و بقيه اعضای خانواده اش و همچنين در سالن سينمای محله می گذرد.
اين فيلم را از يک نظر نقطه عطفی در زندگی هنری ترانس ديويس دانسته اند. گويا فيلم های پيشين او از لحاظ تصويری از الگوهای سنتی پيروی کرده و کمتر انعطاف داشته اند. تفاوتی که از نظر سبک و ساختار روايی داستان بين «روز طولانی به پايان می رسد» با فيلم های پيشين ديويس وجود دارد اين است که از روشهای سنتی گسسته و در چفت و بست اين ساختار ها گشايشی حاصل می کند و عدم انعطاف آن را به کناری می نهد تا سبک تصويری هماهنگ تری را ارايه کند. اين مسئله بخصوص از اين نظر اهميت دارد که برای القای خاطرات، حالات روانی و تاثيرات حسی و بخصوص ارايه آنها مناسب تر است.
اختصار فيلمنامه مينی ماليستی فيلم بوسيله موزيک متن و آهنگ های معروف دهه 1950 ، پخش نوارهای راديويی بی بی سی مربوط به اين دوره و سرودها و آوازهای خاطره انگيز آن و کليپ های نادر جبران شده است.
از تصاوير نفيس بر ديوارهای اتاق «باد» در سايه باران تا شات پايانی با عظمت فيلم که انعکاس نور ماه بر ابرهای در حال گذار به سمت تاريکی را نشان می دهد، اين فيلم سيال و پر هيبتی است که در آن حرکات موزون و باوقار دوربين، کليپ های صدا، و ارتباطات شاعرانه معنا و شکل درهم ادغام شده اند تا حالت ذهن به هم پيوسته ای را الغا کنند.
در عين حاليکه «روز بلند به پايان می رسد» فيلمی است بشدت نوستالژيک، نقد دوجانبه ای هم هست از پديده «نوستالژی» به اين معنی که کنکاشی است در اين موضوع که تا چه حد تصاوير حک شده در خاطرات آدم بتوسط فرهنگ روز ساخته شده اند. و همچنين جستجويی است در اين موضوع که تا چه حد سرگرمی های اجتماعی نظير آهنگ ها و ترانه ها و فيلم ها در تجربه جمعی و خيالات شخصی قرار دارند.