کارگردان: آندره تارکوفسکی
روسيه، ۱۹۸۶، رنگی، ۱۴۵ دقيقه
تارکوفسکی در حايی به ساختن اين فيلم مشغول شد که خود با هيولای مرگ روبرو بود. به اين ترتيب وصيتنامه يکی از بزرگترين سينماگران روسيه اکنون بصورت فيلمی خارق العاده از مهر و انسانيت در قالب «قربانی» برای بشريت بجا مانده است. اين فيلم شگرف و استثنايی بقول منتقدی شايد قابل دسترس ترين و تکان دهنده ترين اثر يکی از غولهای حقيقی سينمای مدرن باشد.
تارکوفسکی که از اتحاد جماهير شوروی سوسياليستی تبعيد شده بود، در سوئد دست به ساختن «قربانی» زد و در اين پروژه از همکاری فيلمبردار ارشد در تيم برگمن، يعنی سه وِن نيکويست، نيز برخوردار شد. وی به کمک نيکويست جهان فرار و مقطری را بوجود آورد که در آن فضاهای بيرونی زمستانی و سرد و فضاهای درونی تاريک و غار مانند هستند. تم بزرگ و حساس فيلم فقدان معنويات در جهان مدرن است. داستان فيلم از اين قرار است که جشن تولد نويسنده ای، که در يک جزيره دورافتاده زندگی می کند، در اثر خبر شروع جنگ جهانی سوم برهم می خورد. تارکوفسکی با اين مضمون پيوند شجاعانه ای بين مرگ خودش و نابودی جهان برقرار می کند.
درباره تارکوفسکی غالبا گفته اند که وی يک فيلمساز فيلسوف و يا يک فيلسوف فيلمساز بوده است، اما اين را هم بايد در نظر داشت که وی برخی از شگفت ترين تصاوير سينمايی و زيباترين صحنه های تاريخ سينما را نيز خلق کرده است. اينگمار برگمن درباره تارکوفسکی گفته بود: «تارکوفسکی برای من بزرگترين است. وی کسی است که، در عين نشان دادن زندگی به عنوان بازتاب و يا رويا، زبان تازه ای برای سينما خلق کرد که نسبت به طبيعت فيلم صادق بود.»