لینکهای قابل دسترسی

خبر فوری
سه شنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۳ ایران ۰۵:۲۸

امروز از ساعت 6 در تظاهرات شرکت  کردم - 2003-07-15


18 تير 1382

امروز از ساعت 6 در تظاهرات شرکت کردم و تا ساعت 8 مردم فقط راه ميرفتند و همديگر را نگاه ميکردند تنها چيزی که جلب نظر ميکرد ضد هوايی های بود که در پشت بام دانشگاه تهران جا سازی شده بود

مردم هم جمع شده بودند و با دست ضد هوايی ها را نشان ميدادند و می گفتن مگه دانشجو ها هوا پيما هم دارند ساعت 8 مردم کم کم داشتن شروع می کردند همه همه عجيبی در خيابان شده است پليس ضد شورش مردم را قيچی کردند و با باتون مردم را نوازش می کردند

در سر خيابان پليس مردم را فراری ميداد ولی مردم دوباره بر ميگشتن و شعارهای خود را از سر می گرفتن در يکی از اين تعقيب وگريزها پليس ضد شورش مردم را در خيابان قيچی کردن و با باتون بر سرشان می زدند من هم چند تايی خوردم مردم فرار ميکردن به کوچه پس کوچه ها

در حين فرار دختری را ديدم که بر روی زمين افتاده بود و چهار تا ازضد شورشی ها دخترک را می زدند من فقط به آن صحنه نگاه ميکردم وديگر فرار نمی کردم در حالی که اشک ميريختم به آن دختر نگاه می کردم که چگونه در زير باتون ظلم جمهوری اسلامی فرياد می کشيد دل خراشترين صحنه زندگيم بود وقتی خودم رو ديدم که در حال فرار هستم از خودم بدم آمد چرا ما از مرگ بايد بترسيم

به سمت تقاطع رفتم اونجا مردم دست ميزدند و از کسانی که در ترمينال منتظر اتو بوس بودن ياری می خواستن حدود 200 نفری به اين طرف خيابان آمدن و مردم آنها را تشويق کردن و به سمت دانشگاه شريف حرکت ميکنندپليس ضد شورش در خيابان انقلاب سر در گم شده وملت را به اين طرف و آن طرف ميکشاند يک برادر بسيجی با پجو 206 به طرف ما می آيد ميخواهد از توده مردم رد شود اما ملت جلوی ماشين ايستاده اند و به ماشين لقد ميزنند در عرض 10 ثانيه درب های ماشين فرو رفتن من هم که خيلی احساساتی شده بودم يک مشت به آن بسيجی مخلص زدم

وقتی که اونا فرار کردند يک جوان 22 ساله يک سری اعلاميه را به هوا پخش کردحدود 500 تايی ميشدند مردم رو هوا اعلاميه ها رو زدن در داخل اعلاميه شعار هايی نوشته بود و مردم نيز شعارها می خوندن من که ديشب به دليل هيجانی که داشتم نتوانستم بخوابم ودر سايت ياهو چت ميکردم تمام رفقا رو به يک کنفرانس دعوت کردم ودر مورد 18 تير صحبت و تبادل نظر کرديم و در اتاق های دگر نيز تبليغ 18 تير را کردم

به همين خاطر نيز کمی خسته بودم و نميتوانستم کار مثبتی انجام بدهم ساعت 10 شد من در ميدان انقلاب در راه برگشتن به خانه بودم ميدان انقلاب خيلی شلوغ بود پليس ضد شورش نيز به مردم حمله ميکردند يک پاسدار تقاضای نيروی کمکی ميکرد و می گفت احتمال زد و خرد جود داره در داخل ميدان نيز برادران بسيجی در حال خواندن نماز بودن سر دسته آنها ميگفت بنا به فرمايش مقام معظم رهبری هيچ کس حق نداره به مردم حمله کنه فقط امر به معروف ونهی از منکر کنيد وبه برادر های نيروئی انتظامی کمک کنيد اونا لباس مشکی پوشيده بودن و تعدادشان به 200 نفر ميرسيد نسبت به سال پيش کمتر شده بودن شايد به دليل گندی بود که در خرداد بالا آورده بودن

آنطرف ميدان يک خانم بسيجی دست يک زن را گرفته و وی را کشان کشان به سمت ميدان ميبرد ولی مردم تجمع کردن ونگذاشتن وی را سوار ماشين کنند

ادامه دارد

XS
SM
MD
LG