نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
عالم پير دگرباره جوان خواهد شد
ارغوان جام عقيقی به سمن خواهد داد
چشم نرگس به شقايق نگران خواهد شد
چون لاله به نوروز قدح گير به دست
با لاله رخی اگر تورا فرصت هست
اين يک دو سه روزه نوبت عمر گذشت
چون آب به جويبار وچون باد به دشت
هرگز غم دو روز مرا ياد نگشت
روزی که نيامدست و روزی که گذشت
به صحرا بنگرم صحرا تو بينم
به دريا بنگرم دريا تو بينم
به هر جا بنگرم کوه و در و دشت
نشان از قامت رعنات بينم
دلم دور است و احوالش ندونم
کسی خواهم که پيغامش رسونم
خداوندا ز مرگم مهلتی ده
که ديداری به ديدارش رسونم
گفتم غم تو دارم گفتا غمت سرآيد
گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآيد
گفتم ز مهرورزان رسم وفا بياموز
گفتا ز خوبان اين کار کمتر آيد